پاسخ به این سوال که آیا پول خوشبختی میاره بستگی به این دارد که شما چه نوع دیدگاهی نسبت به ثروت و مادیات دارید. در واقع نحوه برداشت هر فرد نسبت به پول و ثروت بر میزان رضایت و خوشبختی که در زندگی خود احساس میکند تاثیر دارد. به عنوان مثال افراد مختلفی را میبینیم که ثروت یکسانی دارند اما به دلیل نگرش متفاوت نسبت به زندگی احساس رضایت و خوشبختی متفاوتی دارند. به طور کلی میتوان گفت که پول فقط ابزار و انگیزه موفقیت را فراهم میکند. پول خوشبختی و شادمانی نمیآورد. این یکی از بدیهیاتی است که به ندرت مورد پرسش واقع شده است.
علاوه بر این، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ «روانشناسی مثبت»، این ایده اعتباری آکادمیک نیز یافته است. روانشناسی مثبت ادعا میکند شرایط اقتصادی تأثیر کمی بر شادمانی دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. در حقیقت، این زمینهساز بسیاری از موقعیتهای مثبت خواهد بود، اما این همه در خلق و خوی شما، افکار و رفتارتان و نحوه استفاده از آنها بستگی دارد.
پول با شادمانی ارتباط دارد؟
با پول نمیتوان شادمانی خرید. یکی از بدیهیاتی که به ندرت مورد پرسش واقع شده است. همچنین احتمال این بیشتر است که کسانی که هرگز بیپول نبودهاند با اشتیاق از آن استقبال کنند. یک بار چلسی کلینتون در عین فروتنی به خود چنین بالید: «تلاش زیادی کردم که به پول اهمیت بدهم، اما نتوانستم.» درهرحال، مهم نیست که به این ایده که «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشها خلاف این را نشان میدهند. پس از روابط عمومی و اجتماعی، وابستگی میان درآمد و خوشبختی یکی از تنومندترین شاخهها در ادبیات مرتبط با شادمانی است. همچنین پژوهشی جدید نشان میدهد که این پیوند روانشناختی چه اندازه عمیق است و شرایط اقتصادی ما با چه ظرافتی راه خود را به درون روانهای ما باز میکنند.
این پژوهش به ما میگوید که پول نه تنها از ما در برابر استرسهای آشکار روزمره حفاظت میکند، بلکه میتواند اساسیترین نیازهای روانشناختی ما یعنی همان رابطۀ انسانی را بخرد. هرچه درآمدمان بیشتر باشد، احتمال کمتری دارد که تنهایی را تجربه کنیم. این پژوهش مبتنی بر مجموعه وسیعی از پژوهشها است که پیامی مشابه میدهند. هرچند آشکارا پول تضمینی برای خشنودی نیست و نا به هنجاریهایی نیز در دادهها وجود دارد، اما به عنوان قانونی کلی میتوان گفت هرچه از لحاظ اقتصادی وضع بهتری داشته باشیم، شادمانتریم.
دیدگاه روانشناسی مثبت نسبت به پول
در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ روانشناسی مثبت، اعتبار آکادمیک جدیدی نیز به این ایده اعطا شده است. روانشناسی مثبت، یعنی مطالعۀ شادمانی و راههای افزایش آن، رشتهای آکادمیک با عمری کمتر از بیست سال، یکی از رشتهها با سریعترین میزان رشد و از تازهترین رشتههای تأثیرگذار در آمریکاست. با استادان روانشناسی مثبت برای نصیحت هرکسی، از سرمایهداران آمریکا گرفته تا دولت بریتانیا، قرارداد بسته شده و این رشته صعنت کاملی از کتابهای خودیاری، مربیگری، درسها و مشاوره را به وجود آورده است.
از همان ابتدا، شالودۀ فلسفی و بنیادین بخش اعظم جنبش روانشناسی مثبت این بوده است که شرایط ما ازجمله شرایط اقتصادی پیامدهای کمی برای شادمانی ما دارند. درعوض، آنچه واقعاً مهم است نگرش ماست. در این جهانبینی میتوانیم با تکنیکهای درست و عرقریزیِ احساسی کافی، «با مثبت اندیشی» راه خود را از دلِ هر بدبختی به بیرون پیدا کنیم.
دانش شگفتانگیز شادمانی
روانشناسانِ این رشته، اغلب با استفاده از پژوهشهای کوچک یا پژوهشهایی با روششناسیهای غلط به عنوان شاهد، بارها و بارها این ادعا را تکرار کردهاند که «پول از اهمیت حداقلی برای خوشبختی برخوردار است». مارتین سِلیگمن، استاد دانشگاه پنسیلوانیا در کتاب روانشناسیِ مثبتِ تاثیرگذارش، شادمانی اصیل، مینویسد: « افزایش ثروت آثار ناچیزی بر شادمانی شخصی دارد.»
دنیل گیلبرت، روانشناس هاروارد، ایدهای مشابه را در سخنرانی تِد بسیار محبوبش که تاکنون بیش از دوازده میلیون بار دیده شده است، با عنوان «دانش شگفتانگیز شادمانی» بررسی کرد. او از پژوهشی با روششناسی فاجعهبار، که در دهۀ ۱۹۷۰ انجام شده بود، به عنوان شاهد، نقل قول کرد. این پژوهش حاکی از آن بود که گروهی کوچک از برندگان بختآزمایی شادمانتر از گروهی از قربانیان فلج شده تصادفات نبودند. هرچند گیلبرت بعدها با فروتنی اعتراف کرد که آن پژوهش در واقع حتی چنین چیزی را هم نشان نمیداد.
اصرار روانشناسی مثبت بر اهمیتِ اندکِ شرایط بر شادمانی ما و نیز تمرکز مستمر بر تلاش فردی رنگ و بویی ایدئولوژیک دارد، یعنی گونهای نئولیبرالیسمِ احساسات است. احتمالاً با درنظرگرفتن تاریخ و حامیان مالی روانشناسی مثبت، این نگرش فلسفی تعجب برانگیز نباشد.
تأمین مالیِ بخش بزرگی از پژوهشهای آکادمیک روانشناسی مثبت را بنیاد تمپلتن بر عهده گرفته است، گروهی که میلیونها دلار صرف تأمین بودجۀ اکثر مراکز پژوهشیِ مهم در حوزۀ روانشناسی مثبت در آمریکا کرده است. با اینکه بنیاد، از لحاظ سیاسی، ظاهری خنثی دارد، بنیانگذار و رئیس آن، تا زمان مرگش در سال گذشته، سِر جان تمپلتن جونیور بوده است. او حامی مالیسیاسیِ گشادهدستی برای جناح راست است که در طول زندگیاش میلیونها دلار به حزب جمهوریخواه و آرمانهای سیاسی گوناگونِ ضددولتی در جناح راست کمک کرده است.
پول برای شادی
بنیاد تمپلتن از همان ابتدا حوزۀ مسئولیتِ فکریِ روانشناسی مثبت را برای آن مشخص کرد. این کار با تأمین اعتبارِ پروژههایی صورت گرفت که بهقصد نشاندادن اهمیت تلاشِ فردی برای رسیدن به شادمانی از طریق خوشبینی، تمرینهای قدرشناسی و چیزهایی از این دست، طراحی شده بودند. ناگفته نماند که همۀ این پروژهها در شرایطی طراحی شده بودند که اهمیت بافت اجتماعی را نادیده میگرفتند.
استقبال پرشور سرمایهدارانِ آمریکا از روایتِ بیارتباطیِ پول با شادمانی جای تعجب ندارد. برخی از آنها جزو بهترین مشتریان جنبش روانشناسی مثبتاند و با اشتیاق، افزایش دستمزد را با «آموزش شادی در محیط کار»، و اتحادیهداری را با «تفکر مثبت» جایگزین کردهاند.
اما این حکایتی خطرناک است. پول مهم است و اکثر ما بسیار کمتر از گذشته پول داریم. برای اکثر کارگران، درآمد واقعی در طول دههها به ندرت تغییر کرده و درآمدِ بیشتر از یکچهارم کارگران آمریکایی، به صورت رسمی به عنوان «دستمزدهای روی خط فقر» طبقهبندی شده است. ۴۶میلیون نفر در ایالات متحده زیر خط فقر زندگی میکنند و حتی طبقۀ متوسط درگیر بحران اقتصادی است. نزدیک به نیمی از آمریکاییها برای تهیۀ چهارصد دلار در شرایط اضطراری به تکاپو میافتند. پول برای خوشبختی ما مسئلهای حاشیهای نیست، بلکه درست در مرکز و متن آن است.
باید به جای شرمنده بودن از اعتراف به آن، از بالای پشت بامها فریادش بزنیم، روی درِ یخچالهای خود بچسبانیم و به عنوان شعار دعوت به کُنشِ اجتماعی، از آن استفاده کنیم. پول شادمانمان میکند! خلاف این را پیشنهادن ما را از لحاظ معنوی روشنضمیر، یا از لحاظ اخلاقی برتر نمیکند، بلکه ما را بیخبر نشان میدهد.
پول مقدمهای برای کسب رضایت از زندگی
چیزی که در دید شما نسبت به مادیات مهم است این است که بتوانید انعطاف پذیر باشید و مسئله را به صورت صفر و صد نگاه نکنید. در حقیقت داشتن میزانی از استاندارد نسبت به مادیات لازم است تا احساس رضایت و خوشبختی داشته باشید، اما کافی نخواهد بود. همچنین باید بدانید که پول همه چیز در زندگی نیست اما همه ما میدانیم که زندگی با درگیریهای مالی استرس زیادی را به مردم وارد میکند و تاثیر قابل توجهی بر سلامت روان دارد.
برای افرادی که در حال مبارزه برای نیازهای اساسی خود هستند، هیچ چیز دیگری به جز پول اهمیت و معنای بزرگی نخواهد داشت. با این وجود همین افراد زمانی که نیازهای اولیه خود را تامین میکنند، میفهمند که پول تنها نیاز زندگی نیست. با گذر از نیازهای اساسی خود متوجه میشوند که برای خوشبختی عوامل دیگری مانند احساس صمیمیت بین فردی، کسب احترام، رشد فردی و اجتماعی نیز بسیار مهم هستند.
طرز فکرهایی درباره پول که باید داشته باشید
در اینجا به چند طرز فکر میپردازیم که باید درباره پول داشته باشید.
ثروتمندان هم مشکلات خاص خود را دارند:
درست است که فقر مشکلات زیادی به همراه دارد، اما ثروتمند بودن نیز به معنای رهایی از تمام مشکلات زندگی نیست. بسیاری از افراد ثروتمند با چالشهای خاصی روبهرو هستند که افراد عادی ممکن است هرگز تجربه نکنند. بهعنوان مثال، نگرانی درباره امنیت مالی، حفظ سرمایه، انتخاب دوستان واقعی، تربیت صحیح فرزندان و حفظ روابط خانوادگی ازجمله دغدغههای رایج افراد ثروتمند است. بسیاری از آنها به دلیل مشغلههای زیاد و تمرکز بیشازحد بر کسب ثروت، از سایر جنبههای زندگی مانند روابط خانوادگی، تفریحات سالم و آرامش ذهنی غافل میشوند. بنابراین، داشتن پول بهتنهایی تضمینی برای داشتن زندگی بدون مشکل نیست و افراد در هر سطح مالی باید یاد بگیرند که تعادل در زندگی خود ایجاد کنند.
بدانید که امنیت حاصل از پول زودگذر است:
بسیاری از افراد تصور میکنند که با جمعآوری داراییهای زیاد، میتوانند امنیت و آرامش همیشگی را برای خود تضمین کنند. اما واقعیت این است که امنیت واقعی تنها از طریق پول به دست نمیآید، بلکه به نگرش شما به زندگی بستگی دارد. بسیاری از ثروتمندان باوجود داشتن سرمایههای کلان، همچنان نگران آینده مالی خود هستند و ترس از دست دادن داراییهایشان باعث ایجاد اضطراب دائمی در آنها میشود. بنابراین، بهجای اینکه تمام زندگی خود را صرف جمعآوری ثروت کنید، بهتر است به دنبال ایجاد امنیت ذهنی و آرامش درونی باشید.
پول خوشبختی میآورد، اما آن را تضمین نمیکند:
پول قطعاً میتواند در افزایش رفاه و ایجاد احساس امنیت نقش داشته باشد، اما داشتن ثروت بهتنهایی تضمینی برای خوشبختی نیست. بسیاری از افراد ثروتمند باوجود داراییهای زیاد، احساس خوشبختی ندارند، درحالیکه برخی از کسانی که درآمد متوسطی دارند، از زندگی خود رضایت بیشتری دارند. دلیل این امر آن است که خوشبختی وابسته به عوامل متعددی مانند کیفیت روابط اجتماعی، سلامت جسم و روان، هدفمندی در زندگی و احساس رضایت درونی است. هرچند که نبود پول میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند، اما داشتن آن نیز بدون توجه به جنبههای دیگر زندگی، نمیتواند تضمینکننده شادی واقعی باشد. اگر زودتر این واقعیت را بپذیریم که خوشبختی از درون ما سرچشمه میگیرد، دیگر اسیر این توهم نخواهیم شد که با افزایش بیپایان ثروت، به شادی مطلق خواهیم رسید.
برای هزینه کردن حد و مرز قائل شوید:
یکی از مهمترین اصول مدیریت مالی، کنترل هزینهها و داشتن برنامهریزی مالی مشخص است. بسیاری از افراد صرفاً به دلیل هیجانات لحظهای، تبلیغات فریبنده و فشارهای اجتماعی، پول خود را بیمحابا خرج میکنند و در نهایت با مشکلات مالی مواجه میشوند. اگر نتوانید بودجه خود را کنترل کنید و بیشتر از درآمدتان خرج کنید، در دام بدهیهای بیهوده گرفتار خواهید شد. بنابراین، برای داشتن یک زندگی مالی سالم و بدون استرس، باید یاد بگیرید که بین نیازهای واقعی و خواستههای غیرضروری تمایز قائل شوید و در هزینههای خود حد و مرز مشخصی تعیین کنید.
پول را بهعنوان یک ابزار ببینید، نه هدف نهایی:
پول یک ابزار است که میتواند کیفیت زندگی را بهبود ببخشد، اما نباید به هدف اصلی تبدیل شود. اگر تمام تمرکز شما بر روی کسب درآمد باشد، ممکن است درنهایت متوجه شوید که باوجود داشتن پول، احساس خوشبختی ندارید. در عوض، اگر یاد بگیرید که چگونه از پول بهعنوان ابزاری برای ایجاد ارزش، کمک به دیگران و ساختن یک زندگی بهتر استفاده کنید، نهتنها ازنظر مالی موفق خواهید بود، بلکه احساس رضایت و شادی بیشتری را نیز تجربه خواهید کرد. بنابراین، به پول بهعنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف بزرگتر نگاه کنید، نه بهعنوان هدف نهایی زندگی.
به هر چیزی که میبینید احتیاج ندارید:
امروزه بسیاری از کالاها و خدماتی که در زندگی روزمره ما جایگاه ویژهای دارند، تا چند دهه پیش حتی وجود نداشتند، اما امروزه طوری به ما معرفی شدهاند که بدون آنها احساس کمبود میکنیم. بهعنوان مثال، گوشیهای هوشمند، خودروهای لوکس، وسایل برقی پیشرفته و بسیاری از کالاهای دیگر، نیازهای واقعی ما نیستند، بلکه به دلیل تبلیغات گسترده و فشارهای اجتماعی، ما به آنها بهعنوان کالاهای ضروری نگاه میکنیم. شرکتهای تولیدکننده با ایجاد حس نیاز در میان مصرفکنندگان، محصولات خود را بهعنوان یک الزام در زندگی معرفی کردهاند، درحالیکه واقعیت این است که بسیاری از این کالاها تأثیر مستقیمی بر کیفیت واقعی زندگی ما ندارند. اگر این طرز تفکر را تغییر دهیم و یاد بگیریم که بین نیازهای واقعی و نیازهای القاشده تمایز قائل شویم، نهتنها از استرس و فشارهای مالی کاسته میشود، بلکه حس رضایت بیشتری را در زندگی تجربه خواهیم کرد.
در آرزوی پولدار شدن نمانید، برای آن اقدام کنید:
بسیاری از افراد بیشتر وقت خود را صرف خیالپردازی درباره ثروتمند شدن میکنند، بدون اینکه اقدام عملی برای رسیدن به اهداف مالی خود داشته باشند. این در حالی است که موفقیت مالی نیاز به برنامهریزی، تلاش مستمر و یادگیری مهارتهای لازم دارد. صرفاً آرزو کردن و امید داشتن به یک اتفاق بزرگ مانند برنده شدن در قرعهکشی یا دریافت ارثیه، نهتنها کمکی به افزایش ثروت شما نمیکند، بلکه باعث هدر رفتن زمان و انرژی شما نیز خواهد شد. اگر میخواهید وضعیت مالی خود را بهبود ببخشید، باید استراتژی مشخصی داشته باشید، سرمایهگذاری هوشمندانه انجام دهید، مهارتهای خود را ارتقا دهید و بهطور مستمر در مسیر پیشرفت گام بردارید.
پول نباید هدف اصلی کار کردن باشد:
افراد زیادی تمام تلاش خود را صرف کسب درآمد بیشتر میکنند، بدون اینکه به کیفیت کاری که انجام میدهند توجهی داشته باشند. این در حالی است که تحقیقات نشان داده است افرادی که از کار خود لذت میبرند و در فعالیتهایشان هدف و معنا میبینند، حتی اگر درآمد کمتری داشته باشند، احساس رضایت بیشتری از زندگی دارند. اگر تنها انگیزه شما برای کار کردن کسب درآمد باشد، احتمالاً پس از مدتی دچار فرسودگی و نارضایتی خواهید شد. اما اگر شغلی را انتخاب کنید که به آن علاقه دارید و از آن احساس مفید بودن میکنید، حتی در صورت مواجهه با چالشهای مالی، همچنان انگیزه کافی برای ادامه مسیر خواهید داشت. بنابراین، برای تجربه یک زندگی موفق، بهتر است بهجای تمرکز صرف بر روی پول، به دنبال ایجاد ارزش و انجام کاری باشید که برای شما و دیگران مفید است.
مقداری از پولتان را به نیازمندان ببخشید:
بخشش و کمک به دیگران نه تنها ازنظر معنوی ارزشمند است ، بلکه ازنظر علمی نیز ثابت شده است که افراد سخاوتمند سطح شادی بیشتری را تجربه می کنند. کمک به دیگران باعث ایجاد حس رضایت درونی و کاهش استرس می شود. وقتی بخشی از درآمد خود را صرف حمایت از نیازمندان می کنید ، احساس مفید بودن و تأثیرگذاری در جامعه خواهید داشت ، که این خود به افزایش رضایت و آرامش ذهنی شما کمک می کند. بنابراین ، بخشندگی تنها به نفع دیگران نیست ، بلکه شما را نیز ازنظر روحی و روانی در موقعیت بهتری قرار میدهد.
رابطه بین پول و خوشبختی
داشتن پول به انسان احساس قدرت و اطمینان میدهد. زمانی که منابع مالی کافی داشته باشید، نگرانیهای ناشی از بحرانهای غیرمنتظره کمتر میشود و در مواجهه با چالشهای زندگی حرفهای و شخصی، آرامش بیشتری خواهید داشت. چرا؟ زیرا میدانید اگر اشتباهی رخ دهد، تا حد زیادی میتوانید آن را با منابع مالی خود جبران کنید. داشتن پول به شما این امکان را میدهد که آزادی بیشتری در تصمیمگیریهای روزمره داشته باشید، کیفیت زندگی خود را افزایش دهید و برای آینده برنامهریزی کنید. در واقع، ثروت به شما این امکان را میدهد که بدون ترس از پیامدهای مالی، مسیرهای جدیدی را در زندگی امتحان کنید.
از سوی دیگر، کسانی که به ثروت دست یافتهاند، اغلب متوجه میشوند که پول تنها بخشی از معادله خوشبختی است. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که پس از رسیدن به یک سطح خاص از رفاه مالی، دیگر میزان پولی که دارند تأثیر چندانی بر میزان رضایت و شادیشان ندارد. اما برای افرادی که هنوز درگیر چالشهای مالی هستند، پول نهتنها یک ابزار، بلکه راهحلی برای بسیاری از مشکلات زندگی است. بنابراین، میزان تأثیر پول بر شادی و خوشبختی به موقعیت مالی، سبک زندگی و طرز فکر افراد بستگی دارد.
آیا پول خوشبختی را تضمین میکند؟
بسیاری از افرادی که معتقدند “پول خوشبختی نمیآورد”، خود در شرایط مالی خوبی قرار دارند. این افراد ممکن است به دلیل ثروت خود، مشکلات مالی را تجربه نکرده باشند، بنابراین تصور کنند که پول نقش چندانی در خوشبختی ندارد. اما برای کسانی که در شرایط سخت اقتصادی زندگی میکنند، پول میتواند تفاوتی اساسی در کیفیت زندگی آنها ایجاد کند.
یک کارگر ساده، یک فروشنده خیابانی یا یک فرد بیخانمان، که روزانه برای تأمین نیازهای اولیه خود تلاش میکنند، به خوبی درک میکنند که پول چگونه میتواند زندگی آنها را تغییر دهد. برای این افراد، داشتن پول بیشتر به معنای غذا، سرپناه، مراقبتهای بهداشتی، آموزش و فرصتهای بهتر است. آنها بهوضوح میبینند که ثروت میتواند موانع بسیاری را از سر راه بردارد و مسیر زندگی را هموارتر کند. بنابراین، دیدگاه هر فرد نسبت به رابطه بین پول و خوشبختی، به میزان دسترسی او به منابع مالی بستگی دارد.
آیا پول خوشبختی میاره؟
همانطور که قبلا ذکر شد، داشتن سطح استانداردی از پول و ثروت برای داشتن حداقل سلامت روان ضروری است، اما خوشبختی به پول نیست. یعنی نمی توانیم بگوییم هرچه درآمد بالاتر برود، سطح شادی و رضایت نیز بالاتر خواهد رفت. زیرا احساس خوشبختی در زندگی یک تجربه درون فردی است و به عوامل مختلفی از جمله سطح روابط رضایت بخش در زندگی، سطح دستیابی به اهداف و به ویژه سطح اعتماد به نفس بستگی دارد.
پس گزاره هایی مثل جمله فوق یا یک شبه پولدار شدن چندان دقیق و درست نیست.
جمله میزان روابط رضایت بخش در زندگی، میزان دستیابی به اهداف و به خصوص سطح اعتماد به نفس بستگی دارد. با توضیحاتی که داده شد متوجه میشویم که سوال آیا پول خوشبختی می آورد؟ اگر با نگاه دقیقتر و بررسی بیشتر صورت گیرد، نظرات مختلفی به وجود خواهد آمد.
در پایان بد نیست اشاره کنیم به جمله ای از آلبرت کامو
اینکه مردم فکر میکنند بدون پول میتوانند خوشبخت باشند نوعی افاده معنوی است –
سخن پایانی
در این مقاله در مورد ارتباط بین پول و خوشبختی صحبت کردیم و به سؤال آیا پول خوشبختی میآورد؟ پاسخ دادیم. به این نتیجه رسیدیم که پول میتواند پول به خودی خود خوب باشد و سبب شادی و لذت در زندگی شود. همچنین باید بدانید که داشتن سطح مناسبی از پول و ثروت برای برخورداری از حداقل سلامت روان الزامی خواهد بود ولی به تنهایی ضامن خوشبختی نیست. بدین معنا که هرچه درآمد افراد بالاتر رود، احساس شادی و رضایت نیز بیشتر نخواهد شد. زیرا احساس خوشبختی در زندگی تجربهای درون فردی است و به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد.