هر بار که مرتکب اشتباه میشوید، آن را به طور مکرر مطرح نکنید. به خود بگویید که بهای رشد را می پردازید و یاد خواهید گرفت که دفعه بعد بهتر عمل کنید. هر چیز مثبتی که می توانید به خودتان بگویید در اینجا کمک کننده خواهد بود. شما نباید خیلی نگران این باشید که دیگران در مورد شما چه فکری می کنند بلکه باید بیشتر نگران این باشید که خودتان در مورد خودتان چه فکر می کنید. محدودیت ها را در زندگی خود تجربه کنید و از انها عبور کنید و با ما و این مقاله کوتاه همراه باشید. اگر می خواهید به آن شخص تبدیل شوید که پتانسیل آن را دارید، باید باور داشته باشی که می توانید برای این کار هم به عزت نفس نیاز دارید. ما درانی مقاله قصد داریم تا درباره پس برای ایجاد عزت نفس، پیشنهادات زیر را به کار ببرید:
1. مراقب صحبت با خود باشید تا از محدودیت ها عبور کنید
چه بدانید چه ندانید، همیشه با خودتان مکالمه دارید. ماهیت رفتار شما با خودتان چیست؟ آیا خودتان را تشویق می کنید؟ یا از خودتان انتقاد میکنید؟ اگر مثبت اندیش هستید، به ایجاد یک تصویر مثبت از خود کمک می کنید. اگر منفی نگر باشید، خود را تضعیف می کنید. خود گویی منفی و انتقادی معمولا از تربیت ما ناشی می شود. جان اساراف و موری اسمیت تاجر-نویسندگان در کتاب خود به نام The Answer در مورد پیامهای منفی که کودکان در دوران رشد دریافت میکنند صحبت میکنند و می نویسند:
تا زمانی که 17 ساله هستید، به طور متوسط 150000 بار “نه، نمی توانید” را شنیده اید. شما 5000 بار “بله، می توانید” را شنیده اید. این 30 برابر نه که برای هر بله شنیده اید، که یک باور قوی از “من نمی توانم” ایجاد می کند که برای غلبه بر آن به چیزهای زیادی نیاز است. اگر میخواهیم زندگیمان را تغییر دهیم، باید طرز فکرمان را نسبت به خود تغییر دهیم. اگر میخواهیم طرز فکرمان را نسبت به خود تغییر دهیم، باید نحوه صحبت کردن با خود را تغییر دهیم. و هر چه سن مان بالاتر باشد، در قبال طرز فکر، صحبت و باورمان بیشتر مسئول هستیم. آیا از قبل مشکلات کافی در زندگی ندارید؟ چرا هر روز با ناامید کردن خود با خودگویی منفی به آنها اضافه کنید؟
شما باید یاد بگیرید که تشویق کننده خود باشید. هر بار که کار خوبی انجام می دهید، اجازه ندهید که بگذرد. از خودت تعریف کن هر بار که نظم و انضباط را به جای زیادهروی انتخاب میکنید، به خود نگویید که به هر حال باید داشته باشید. تشخیص دهید که چقدر به خودتان کمک می کنید. هر بار که مرتکب اشتباهی میشوید، هر چیزی که اشتباه است را مطرح نکنید. به خود بگویید که بهای رشد را می پردازید و یاد خواهید گرفت که دفعه بعد بهتر عمل کنید. هر چیز مثبتی که می توانید به خودتان بگویید کمک خواهد کرد.
2. از مقایسه خود با دیگران دست بردارید تا از محدودیت ها عبور کنید
جان مکسول (John Maxwell) نویسنده می گوید: وقتی کارم را شروع کردم، منتظر گزارش سالانه سازمانم بودم که آماری را برای هر رهبر نشان می داد. من بلافاصله وضعیت خود را بررسی می کردم و پیشرفت خود را با پیشرفت سایر رهبران مقایسه می نمودم. بعد از حدود پنج سال انجام این کار، متوجه شدم که چقدر مضر است. وقتی خودتان را با دیگران مقایسه می کنید چه اتفاقی می افتد؟ معمولاً یا شخص مقابل را خیلی جلوتر از خود میدانید و احساس دلسردی میکنید یا خودتان را بهتر از دیگری میدانید و مغرور میشوید. هیچ کدام برای شما خوب نیست و هیچکدام به رشد شما کمک نمی کنند.
مقایسه خود با دیگران یک حواس پرتی بی مورد است. تنها کسی که باید خودتان را با آن مقایسه کنید، خودتان هستید. ماموریت شما این است که امروز بهتر از دیروز شوید. شما این کار را با تمرکز بر کارهایی که امروز می توانید برای بهبود و رشد انجام دهید، انجام می دهید. این کار را به اندازه کافی انجام دهید و اگر به گذشته نگاه کنید و خودتان هفته ها، ماه ها یا سال های قبل را با امروز مقایسه کنید، باید به شدت از پیشرفت خود تشویق شوید.
3. فراتر از باورهای محدود کننده خود حرکت کنید تا از محدودیت ها عبور کنید
مکسول ادامه می دهد: من عاشق کمیک استریپ قدیمی کفش جف مک نلی هستم. در یکی از موارد مورد علاقه من، کفش در یک بازی بیسبال توپ می زند. در یک کنفرانس روی تپه، شکارچی او می گوید: “باید به توپ منحنی خود ایمان داشته باشید.”
شو غرغر می کند: «گفتنش آسان است. وقتی نوبت به ایمان به خودم می رسد، من یک آدم بی عرضه هستم.”
متأسفانه، این طرز فکر بسیاری از مردم در مورد خود است. آنها باور ندارند که می توانند کارهای بزرگ انجام دهند. اما بزرگترین محدودیت هایی که افراد در زندگی خود تجربه می کنند، معمولاً محدودیت ها یی است که به خود تحمیل می کنند. همانطور که چارلز شواب، صنعتگر میگوید: «وقتی یک انسان برای کاری که انجام خواهد داد، محدودیتی قائل است، برای کارهایی که میتواند انجام دهد نیز محدودیت قائل شده است.»
4. برای دیگران ارزش آفرین باشید تا از محدودیت ها عبور کنید
از آنجایی که افراد با عزت نفس پایین اغلب خود را ناکافی می بینند یا احساس می کنند قربانی هستند (که اغلب به این دلیل شروع می شود که واقعاً در گذشته قربانی شده اند)، آنها به شدت بر روی خود تمرکز می کنند. آنها می توانند از خود محافظت کنند و خودخواه شوند زیرا احساس می کنند برای زنده ماندن باید باشند.
اگر این در مورد شما صادق است، پس می توانید با خدمت به دیگران و تلاش برای افزودن ارزش به آنها، با این احساسات مبارزه کنید. ایجاد تغییر – حتی کوچک – در زندگی دیگران عزت نفس فرد را بالا می برد. سخت است که نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید وقتی برای شخص دیگری کار خوبی انجام می دهید. علاوه بر آن، افزودن ارزش به دیگران باعث می شود آنها برای شما ارزش بیشتری قائل شوند. چرخه ای از احساس مثبت از فردی به فرد دیگر ایجاد می کند.
چگونه موفقیت خود را چند برابر کنیم؟
علاوه بر نکات بالا انتخاب های ما نیز بسیار با اهمیت هستند. هر انتخابی که انجام میدهیم بر زندگی ما اثر مرکب میگذارد. این بخش درباره آگاهی و انتخاب انتخاب هایی است که از گسترش زندگی شما حمایت می کند. پیچیده به نظر می رسد، اما از سادگی آن شگفت زده خواهید شد.
دیگر 99 درصد از انتخاب های شما ناخودآگاه نخواهد بود. دیگر بیشتر کارهای روزمره و سنت های شما واکنشی به برنامه نویسی شما نخواهد بود. از خود میپرسید (و میتوانید پاسخ دهید) “به چند مورد از رفتارهایم رای ندادهام؟ دارم چه کار میکنم که آگاهانه انتخاب نکردم و هر روز به انجامش ادامه میدهم؟”
با استفاده از همان استراتژیهای ضد احمقانه که برای پیشرفت زندگی و حرفهام استفاده کردهام، که توسط اثر مرکب تقویت شدهاند، میتوانید از چنگال مرموز چیزهایی را که زندگی شما را نابود کرده و شما را به اشتباه میکشانند خلاص شود. شما باید قبل از اینکه وارد قلمرو زندگی احمقانه شوید، دکمه Pause را بزنید. سپس آسانی تصمیم گیری را تجربه خواهید کرد که منجر به رفتارها و عادت هایی می شود که از شما حمایت می کنند.
بزرگترین چالش شما این نیست که عمداً انتخاب های بدی انجام داده اید بلکه بزرگترین چالش شما این است که انتخاب های شما آگاهانه نبوده اند. در نیمی از اوقات زندگی، شما حتی نمی دانید که یک انتخاب انجام می دهید! انتخاب های ما اغلب بر اساس فرهنگ و تربیت ما شکل می گیرد. آنها می توانند آنقدر در رفتارها و عادات معمول ما درگیر شوند که به نظر خارج از کنترل ما باشند.
پرسیدن این سوالات از خود می تواند به درک بهتر آن کمک نماید. آیا تا به حال به دنبال کسب و کار خود بوده اید؟ از زندگی لذت می برید؟ زمانی که ناگهان یک انتخاب احمقانه یا مجموعه ای از انتخاب های کوچک انجام داده اید که در نهایت کار سخت شما را خراب می کند و همه بدون هیچ دلیل ظاهری است؟ شما قصد خرابکاری خود را نداشتید، اما با فکر نکردن به تصمیمات خود بدون سنجیدن خطرات و نتایج بالقوه آن، خود را با عواقب ناخواسته ای مواجه کردید. هیچ کس قصد ندارد چاق شود، ورشکست شود یا طلاق بگیرد، اما اغلب این عواقب نتیجه یک سری انتخاب های کوچک و ضعیف است.
شما به تنهایی مسئول کارهایی هستید که انجام می دهید یا حتی نمی دهید یا اینکه چگونه به کاری که با شما انجام می شود پاسخ می دهید. این طرز فکر، توانمند زندگی ما را متحول خواهد کرد. شانس، شرایط یا موقعیت مناسب، خیلی مهم نیستند. بلکه طرز نگرش و اندیشیدن ما بسیار اهمیت دارند. مهم نیست چقدر وضعیت اقتصادی بد باشد یا چند نفر در کار خود شکست خوردند، یا چه کسی چه کاری انجام داد یا نداد. هر فرد با توجه به انتخاب هایی که انجام می دهد، می تواند رسماً از قربانی شدن در گذشته، حال و آینده رهایی پیدا نماید. پس انتخاب گزینه بسیار مهمی است که می تواند سرنوشت خود را به وسیله آن کنترل کند و در آن تاثیر بگذارد.
نکات پایانی
هر نوع رشدی که از مسیر طبیعی خودش بهدست نیامده باشد، تاوان و مجازات سنگینی برای شخص به همراه دارد. هر نوع رشدی باید «درونی» شود، هیچ رشد و پیشرفتی اگر صرفاً از بیرون به شما اضافه شود ماندگار نخواهد بود. به همین جهت مهارتهای خود را عمیق و درونی کنید. هر نوع مهارت، تسلط و توانمندی، فقط باید در اثر تکرار و عمیقسازی و تمرکزِ مداوم به درون راه یابد، در غیر این صورت، صرفاً در سطح باقی میماند و هرچیزی که به لایههای درونی روان ما نرسد امری ناپایدار تلقی میشود.
چیرگی و تسلط روی یک موضوع یا مهارت یا هر چیزی زمانی حاصل میشود که محبوس و در بند و محتاج خروجیِ آن نشوی، وابستگیِ کورکورانه سمی و کشنده است و می تواند شما را به زمین بزند. اگر میخواهید در هر زمینهای واقعاً متخصص شوید، باید راههای چیرگی و تسلط بر آن مهارت را بیاموزید، نه اینکه صرفاً یک مصرفکننده باشید. گاهی چیزی از خودتان به محیط اضافه کنید و در محیط تغییراتی ایجاد نمایید. تازه واردها فقط زمانی میتوانند بازی را از دست قدیمیها بربایند که قدرت و توانمندیِ درونیشان را در فضایی که «برای خودشان است» بدست بیاورند، نه براساس قواعدی که آنها تعیین کردهاند. از محدودیت ها فراتر بروید .