هیچ کس نمیتواند در مورد پول کاملاً منطقی رفتار کند. اگرچه بیشتر ما میدانیم که پس انداز و کم کردن هزینهها به نفع ما است اما اکثر ما در این کار کوتاهی میکنیم. همه میدانیم که به یک برنامه مالی نیاز داریم، اما تهیه آن را به تعویق میاندازیم و در نتیجه یا ولخرجی میکنیم و یا اصلاً خرج نمیکنیم تا دچار عذاب وجدان نشویم. ما در این مقاله نسبتا کوتاه می آموزیم که چطور با روانشناسی ثروت و پول و دانش در این زمینه ، برای داشتن یک زندگی مالی بدون ترس ، یک گام مثبت و مثمر ثمر برداریم.
تفکر در مورد پول به عنوان چیزی که با آن رابطه پیچیدهای دارید بسیار مهم است. پول شما و به طور کلی تر، امور مالی شخصی شما یک فاکتور ثابت نیست، بلکه مجموعه ای از داده ها، چالش ها و فرصت هایی است که با آنها تعامل داشته و در مورد آنها احساسات دارید. شما تصمیماتی در مورد پول می گیرید که بر وضعیت مالی شما تأثیر می گذارد و این تأثیرات متقابلاً بر احساسات و رفتارهای آینده شما نیز تأثیر خواهد گذاشت. این رابطه ای است که در طول زندگی تکامل می یابد.
در اینجا سه نکته کلیدی در مورد روانشناسی ثروت و رابطه ما با پول وجود دارد:
-
- عواطف نقش بزرگی را در رابطه ما با ثروت ایفا خواهند کرد.
- اضطراب و اجتناب از برنامهریزی یک چرخه معیوب ایجاد میکند.
- از نظر روانی، نمیتوانید به طور کامل از وابستگی خود به خانواده و گذشته خلاص شوید.
پول و احساسات و ارتباط آن با روانشناسی پول و ثروت
مهمترین احساسات در رابطه با پول شامل ترس، گناه، عذاب وجدان و حسادت است. زندگی ارزش این را دارد که کمی تلاش کنید تا از احساساتی که مخصوصاً برای شما با پول مرتبط هستند آگاه شوید، زیرا بدون آگاهی، این احساسات هستند که تفکر منطقی را نادیده می گیرند و اعمال شما را هدایت می کنند.
اینکه چه چیزی برای ترسیدن وجود دارد به تعداد افراد جامعه تنوع دارد؛ اما ترس های رایج عبارتند از ترس از نداشتن پول کافی، ترس از احمق به نظر رسیدن، ترس از تحریک شدن توسط احساسات و ترس از تحقیر شدن.
احساس گناه با احساس عذاب وجدان یکسان نیست. احساس گناه مربوط به احساس بدی در مورد تأثیر منفی است که روی دیگران گذاشتهاید، در حالی که عذاب وجدان احساسی است که زمانی برانگیخته میشود که خودتان را ناامید میکنید یا به حس خود اعتماد نمی کنید.
ممکن است احساس گناه کنید زیرا بیشتر از دوستانتان دارایی و پول دارید، یا کار خیر خاصی انجام نداده اید و یا به راحتی پول در میآورید در حال که بقیه مردم برای پول کمی تلاش زیادی می کنند.
احساس شرمندگی و عذاب وجدان یکی از رایج ترین و قدرتمندترین احساسات مرتبط با پول و امور مالی شخصی است. این موضوع یک دلیل اصلی برای اجتناب افراد از انجام اعمال نامناسب اجتماعی است. طبیعی است که نخواهید در معرض این موارد قرار نگیرید.
عذاب وجدان و احساسات
در اینجا به برخی از انواع احساسات همراه با حس عذاب وجدان که با پول مرتبط هستند اشاره شده است:
- اینکه پول کافی ندارم
- از فکر کردن به امور مالی فرار می کنم
- از انجام کاری که قرار است در مورد امور مالی خودم انجام دهم مانند ایجاد یک حساب برای روز مبادا، برنامهریزی برای بازنشستگی و بودجه بندی معقول ماهیانه اجتناب کرده ام
- من واقعاً در مورد مدیریت پول بی اطلاع هستم
- من خیلی ولخرجی می کنم
- وقتی ناراحت هستم برای این که حال خودم را خوب کنم به خرید می روم
عذاب وجدان با اجتناب برای ایجاد یک چرخه معیوب در تعامل است. وقتی پر از احساس عذاب وجدان هستید، تمایل طبیعی این است که از رویارویی با هر چیزی که شما را ناراحت میکند اجتناب کنید. این کار خود منجر به عمیق شدن بیشتر این حس و اجتناب بیشتر میشود؛ مثلا میدانید پرداخت مالیاتهایتان عقب افتاده و مدتی است که تصمیم گرفتید در نهایت آنها را پرداخت کنید اما هر روز از انجام آن طفره می روید.
افرادی که از پرداختن به چالش های مالی خود اجتناب میکنند، اغلب به خود برچسب اهمالکاری میزنند و تصور میکنند که تنبل یا بیانضباط هستند. این حس توهین آمیز و قضاوت کننده اصلاً مفید نیست. این عکس العمل روانشناختی اجتناب محور زیربنای چیزی است که ما آن را اهمال کاری می نامیم. ما به سختی می خواهیم در هنگام مواجهه با چیزی که اضطراب آور یا ناراحت کننده است، انواع مختلفی از مانورهای اجتنابی را به کار بگیریم. نکته مهم این است طفره رفتن از کارها فقط در کوتاه مدت، برای کاهش اضطراب مفید است و از آنجا که شما میتوانید تاثیر آن را ببینید تمایل دارید که دوباره آن را در شرایط مشابه انجام دهید.
تصمیم بزرگ برای ایجاد تغییر
در جایی از زندگی شما تصمیم می گیرید که بنشینید و به وضعیت مالی خود نگاه کنید و یک برنامه مالی واقع بینانه ایجاد کنید؛ اما فقط فکر کردن به این موضوع میتواند سطح اضطراب شما را افزایش دهد، زیرا شما می ترسید که نتوانید با این واقعیت روبرو شوید. به عنوان مثال، ترس از اینکه نتوانید برای تحصیل فرزندانتان پول کافی پس انداز کنید شما را از فکر کردن و برنامهریزی هم باز می دارد.
این اضطراب منجر به اجتناب میشود، کار را به تعویق می اندازید و حواس خود را پرت می کنید. در آن لحظه، سطح اضطراب شما بلافاصله کاهش می یابد و به شما حس مثبتی میدهد. شما این چرخه را بارها و بارها تکرار می کنید؛ اما با تکرار این روند کاهش فوری اضطراب، حال شما را به سطح اولیه قبلی باز نمیگرداند و با گذشت زمان، سطح کلی اضطراب شما نه تنها کاهش بلکه مرتبا افزایش می یابد.
این موضوع را با زمانی که با یک اتفاق ترسناک مواجه میشوید، مقایسه کنید. با مواجهه با حقایق زندگی اضطراب شما به طور موقت افزایش می یابد. با این حال، اگر آن را تحمل کنید، سطح کلی اضطراب شما به طور پیوسته کاهش می یابد. شما باید آن افزایش کوتاه مدت استرس را تحمل کنید تا از کاهش طولانی مدت اضطراب بهره مند شوید. باید بدانید که درس واقعی این کار به شما این است که واقعیت همیشه دوست شماست.
سایر احساساتی که با پول همراه میشوند عبارتند از حسادت، حرص و هیجان بیش از حد که برخی از این موارد بیشتر در حوزه سرمایه گذاری حرفه ای و نه امور مالی شخصی اتفاق می افتند.
تاثیر سلامت روان و بیماری های روانی بر اقتصاد فردی
از هر سه نفر، یک نفر احتمالاً یکی از مشکلات سلامت روانی زیر را در طول زندگی خود تجربه میکند: سوء مصرف الکل و مواد مخدر، افسردگی شدید، اختلالات دوقطبی. هر یک از این بیماری ها میتواند تأثیر قابل توجهی بر امور مالی شخصی داشته باشد. استفاده بیش از حد از الکل یا مواد مخدر منجر به قضاوت ضعیف، بی توجهی به امور مالی، به خطر افتادن شغل و پنهان کاری میشود.
افسردگی میتواند باعث استعفا از شغل یا حتی ناتوانی انجام کار شود. افراد افسرده اغلب به دلیل کمبود انرژی یا احساس بی هدف بودن نمیتوانند با مسئولیتهای مالی روبرو شوند. کار افراد با اختلالات دوقطبی در این زمینه به مراتب دشوارتر است.
برآوردهای کنونی میگوید که 2/4 درصد از ما از این بیماری ژنتیکی رنج می برند. البته این امکان وجود دارد که تعداد بیشتری هم وجود داشته باشند که به دلیل خفیف بودن این بیماری در آنها هرگز شناسایی نمیشوند.
افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه (ADD یا ADHD) معمولاً به اشتباه درک میشوند. آنها اغلب به جای کمبود توجه، بیشتر توانایی تمرکز بیش از حد یا توجه شدید دارند، آن هم فقط به کارهایی که واقعاً به آنها علاقه دارد. آنها این توانایی را دارند که چیزهای خسته کننده یا پیش پا افتاده را بررسی کنند. جزئیات و کارهای تکراری توسط آنها به راحتی نادیده گرفته میشوند. آنها مثلا به صورتحساب های انباشته شده و ایمیلهای کاری باز نشده اهمیت نمیدهند. برای این افراد، واگذاری مدیریت مالی به دیگران اغلب بهترین راه است، اما ممکن است در برنامهریزیهای مالی بزرگ مقیاس عالی باشند.
تأثیرات ذهنی خانواده و دوران کودکی در مورد پول بر اساس اصول روانشناسی ثروت
هر خانوادهای روانشناسی خاص خود را در مورد پول دارد. اینکه در مورد چه چیزی میتوان صحبت کرد، چه کسی باید کنترل مالی خانواده را داشته باشد، چه مسئولیتهای مالی به چه جنسیتی اختصاص داده میشود و اینکه پول چقدر پول مهم است را خانواده مشخص میکند.
علاوه بر این، همیشه داستانهایی در مورد پول وجود دارد که بخشی از هویت یک خانواده است. شاید یک پدربزرگ کارآفرین ثروت خانوادگی را از دست داده و باعث ایجاد محافظه کاری بیش از حد در نسلهای بعدی شود.
شما ممکن است فشارهای مالی را برای اصلاح اشتباهاتی که نسلهای قبلی مرتکب شده یا متحمل شدهاند، تجربه کرده باشید. این باعث میشود که شما دوست داشته باشید که اولین نفر در خانواده خود باشید که پولدار میشوید و ممکن است بخواهید به بقیه اعضای خانواده کمک کنید و نیازهای مالی خود را نادیده بگیرید.
چگونگی کنترل احساسات پولی و مالی
احساسات همیشه هم بد نبوده و به شما میگوید که به چه چیزی علاقه دارید، چه چیزی واقعاً برای شما مهم است. به شما احساس زنده بودن میدهد. اضطراب هم همه چیز بد نیست. سطوح خفیف تا متوسط اضطراب انگیزه دهنده هستند. باید آنها را برای مقابله با آنچه نیاز دارید مهار کنید و بدانید که وقتی این کار را انجام میدهید احساس بهتری خواهید داشت.
احساسات کلید خودآگاهی است. بیشتر دنیای عاطفی ما ناخودآگاه است؛ اما اگر بدانیم که به دنبال چه چیزی هستیم و طرحی برای انواع احساسات و تفکرات مالی داشته باشیم که میتوانند بر روابط شخصی شما با پول تأثیر بگذارند، دسترسی هیچ چیز در زندگی پولی و مالی سخت نخواهد بود.
سخن پایانی
دوستان، آسیبپذیری نه تنها ضعف نیست بلکه جوهر و معنای زندگی و ملاک زندگی شجاعانه است. به این معنا که هرچهقدر خود را آسیب پذیرتر کنیم. شجاعانهتر زندگی کردهایم. با آسیبپذیر تر شدن، واقعی میشویم و به ارتباط واقعی و نمودهای آن، یعنی عشق و احساس تعلق، دست پیدا میکنیم.
ما باید دریابیم که چگونه با پذیرش آسیبپذیری، زندگی ما به کل تغییر خواهد کرد. از راه و رسم فرزند پروری و مهرورزیمان گرفته تا شیوههای مدیریتی و رهبریمان در آموزش و پرورش، شرکتها و سازمانها؛ زیرا یاد میگیریم به جای اینکه خود را هرچهبهتر با مشکلات سازگار کنیم. آنها را حل کنیم.