نام کتاب : هفت قانون معنوی موفقیت؛ راهنمایی کاربردی برای تحقق رؤیاهایتان
نویسنده : دیپاک چوپرا (Deepak Chopra)
سال انتشار : 1994
کتاب “هفت قانون معنوی موفقیت” که در سال 2007 توسط نویسنده و معلم مشهور معنوی، دیپاک چوپرا نگارش شده است به معرفی نیروهایی در جهان میپردازد که با شناخت و کاربرد آنها میتوانید شغلی عالی، ثروت و رفاهی لایتناهی، روابطی قدرتمند و مهمتر از همه، توانایی لذت بردن از هرلحظه را کسب کنید. پس با درک این قوانین هفتگانه، از موفقیت بیپایان و انرژی فراوانی که در جایجای این عالم وجود دارد، بهرهمند شوید.
در این میکرولِرن به پرسشهای زیر، پاسخ داده میشود:
- چطور صاحبان کسب و کار میتوانند با تلاش کمتر، به موفقیت بیشتری دست پیدا کنند؟
- افرادی که در جستجوی معنا در زندگی هستند و قوانین اخلاقی ساده را دنبال میکنند، چطور میتوانند از فراوانی انرژی در جهان استفاده کنند؟
- آنها که از شغل فعلی خود ناراضی هستند، چطور میتوانند با استفاده از هفت قانون معنوی موفقیت، شغل مناسب خود را پیدا کنند؟
درباره نویسنده
“دیپاک چوپرا” در دنیای غرب بهعنوان مدافع ارزشهای معنوی و مروج طب جایگزین شناختهشده است. او پیش از مهاجرت به ایالاتمتحده، در رشته پزشکی در هندوستان تحصیل میکرد و درزمانی که دانشجوی طب بود، بر شیوههای مدیتیشن و “طب آیورودا” تمرکز کرد. “آیورودا” یا “علم زندگی” یک دانش باستانی و کهن است که در میان برخی از اقوام هندی، اروپایی و آمریکایی رایج هست. این علم، برگرفته از هند باستان بوده و در خود هندوستان نیز کاربرد دارد اما در سایر کشورها بیشتر بهعنوان طب جایگزین شناختهشده است. در آیورودا، برای درمان بیماران از گیاهان دارویی، ماساژ و یوگا استفاده میکنند. یکی از کتابهای معروف او در این زمینه با نام “قدرت، آزادی و برکت الهی” است.
جوینده، یابنده است. پس اگر در جستجوی موفقیت باشید، به آن دست مییابید
همه ما در جستجوی “موفقیت” هستیم. البته تعاریف متنوعی برای موفقیت ارائهشده اما صرفنظر از زمینهای که میخواهید در آن به نتیجه برسید، باید بر چند نکته ویژه تمرکز کنید. من در این کتاب، تنها درباره کسب نمره بالا در یک امتحان و یا پذیرفته شدن در یک موقعیت شغلی صحبت نمیکنم. به نظر من، مفهوم موفقیت بسیار وسیعتر و عمیقتر از این دستاوردها است. اما همه این نتایج، اعم از کوچک و بزرگ، در چارچوب هفت قانون معنوی موفقیت جای میگیرند.
این قوانین، به نحوه ارتباط شما با خود واقعیتان و نیز نحوه تعامل شما با دیگران میپردازد. اصولی که در این کتاب به آنها اشاره میکنم، درباره جریان انرژی جهانی است، حضور در لحظه حال را آموزش میدهد و کمک میکند تا ذهن شما، مقاومتی در برابر تغییرات دلخواه زندگیتان از خود نشان ندهد. در این سفر معنوی همراه من باشید تا قدمبهقدم، یاد بگیریم که چطور این هفت قانون معنوی موفقیت به شما در تحقق اهداف و رؤیاهایتان کمک میکنند.
نکاتی که در این کتاب میآموزید عبارتاند از:
- چرا پسانداز پول، میتواند مخرب ارتباط شما با جهان باشد؟
- چطور دست کشیدن از خواستهها، به شما کمک میکند تا به اهداف خود دست پیدا کنید؟
- چگونه با شکایت کردن از جایگاه فعلیتان در زندگی، تحقق رؤیای خودتان را دشوارتر میکنید؟
با خود واقعیتان ملاقات کنید!
اگر فقط یک بار به تنهایی در طبیعت حضورداشته و لحظاتی از سکوت عمیق را درک کرده باشید، یعنی آرامش حاصل از ارتباط با کل جهان را احساس کردهاید. در این لحظات آرام، شما میتوانید با خود واقعیتان ملاقات کنید و انرژی کافی برای تحقق خواستههایتان را آزاد کنید.
آنگاهکه به محیط خود و انسانهای اطرافتان مرتبط و متصل باشید، متوجه میشوید که شما هرگز یک موجود ناهمگن و عضوی جدا از جهان نیستید. میتوانید احساس کنید که همه جهان به یک میدان انرژی واحد وصل شده است و همه آنچه روی کره زمین است، با این انرژی در اتحاد است. البته فقط کره زمین نیست که از چنین منبعی برخوردار است بلکه این میدان انرژی، درواقع همان منبع بیکران قدرت در سراسر عالَم است.
وقتی این ارتباط را به درستی درک کنید و بفهمید که شما یک انسان تنها و جدا از جهان نیستید و خود را بهعنوان بخشی جدا ناپذیر از بافتار در هم پیچیده طبیعت ببینید، درمییابید که خود واقعی شما، درواقع هیچ محدودیتی ندارد.
شما با استفاده از انرژی نهفته در خود واقعیتان، میتوانید به هر چیزی که میخواهید دست پیدا کنید. خواه ثروت و موفقیت و خواه معنویت. اما نکته اصلی اینجاست که برای ارتباط با خود واقعیتان، ابتدا باید پردههایی که نفستان، پیش روی شما قرار داده را کنار بزنید.
تا زمانی که از نفستان پیروی کنید، خودتان را بهعنوان یک شبکه عصبی میبینید که در قالب فیزیکی بدنتان قرارگرفته است و درنتیجه خود را جدا از جهان و سایر موجودات آن میدانید. بنابراین با این دیدگاه محدود، همچنان با ترس، وسواس برای بقا و تمرکز بر دستاوردهای خارجی مانند موفقیت اجتماعی و با توجه به دیدگاه دیگران درباره خودتان به زندگی ادامه خواهید داد.
به عبارت سادهتر، وقتی اجازه میدهید که نَفس شما، زندگیتان را کنترل کند درواقع مانع ارتباط با خود واقعی و منبع بیپایان انرژی پیرامونتان میشوید.
خوشبختانه همیشه میتوانید به کمک مدیتیشن سکوت، با خود واقعیتان ارتباط برقرار کنید. کافی است در یک جا بنشینید و آرامآرام، توجه خود را بر روی تنفستان متمرکز کرده و افکار خود را بدون قضاوت و تحلیل، ملاحظه کنید. خواهید دید که بهتدریج احساس آرامش خواهید کرد. وقتی ذهن و بدن شما ساکت و ساکن میشود، پردههای نَفس شما کنار میرود و شما میتوانید خود واقعیتان را در آنسوی این پردههای تیرهوتار، ملاقات کنید.
پذیرش وضعیت کنونی و تمرین بیدفاع زیستن!
اغلب مردم، زمان و انرژی زیادی را صرف نگرانی در مورد شرایطی میکنند که در آن قرار دارند. به عنوان مثال، ممکن است فردی از تنها بودن خود نگران باشد. اما وقتی وارد یک رابطه شده و این تنهایی در ظاهر رفع میشود، باز هم نگرانیهای جدیدی را حس میکند. دغدغههایی از این دست که آیا این رابطه، آزادیهای من را محدود میکند؟ و یا آیا او واقعاً عاشق من است؟
خوشبختانه برای مشکل نگرانی و استرس مزمن، راه کار سادهای وجود دارد. کافی است شما شرایط فعلی خود را تمام و کمال بپذیرید، آنگاه خواهید دید که همه این مشکلات ظاهری به سرعت حل خواهند شد.
مثلاً تصور کنید که هم اتاقی شما فرد نامنظمی است. هیچ وقت به نظافت اتاق نمیپردازد و وقتی هم که خانه به هم ریخته باشد، از دست شما عصبانی میشود. این تعارض آن قدر برای شما دشوار است که به ترک آن خانه فکر میکنید. اما از طرف دیگر، جابهجایی هم به زمان و هزینه نیاز دارد.
پس راهحل درست در این موقعیت چیست؟ پاسخ این است که باید دست از مبارزه با این مشکل بردارید. در عوض، با آن روبرو شوید و آن وضعیت را همانطور که هست بپذیرید. حتی میتوانید از این شرایط سخت، درسی بیاموزید. چون افرادی که زندگی را برای ما دشوار میکنند، در واقع دارند نکتهای را به ما یادآوری میکنند.
ممکن است این درس اینطور باشد که یاد بگیرید تا روی پای خودتان بایستید و مستقل شوید یا بفهمید که چگونه، کمتر تحت تأثیر اقدامات دیگران قرار بگیرید. تنها با پذیرش شرایط فعلی است که میتوانید از وضعیت کنونی خود درس بگیرید و رشد کنید.
میتوانید از این راهحل ساده، یکقدم هم فراتر بروید و بیدفاعی را آزمایش کنید. تمرین بیدفاعی، به معنی رهایی از نیازها و تمایل نسبت به متقاعد کردن دیگران برای پذیرش نظرات خود است.
مثال سادهای که در این زمینه میتوانم مطرح کنم، مربوط به بحث همیشگی میان گیاهخواران و همهچیزخواران است. معمولاً طولی نمیکشد که گفتگوی این دو گروه، به یک مجادله تمام عیار درباره اخلاقی بودن یا نبودن دامداری تبدیل میشود.
چنین کشمکشی، نهتنها هدر دادن انرژی است بلکه باعث میشود در پایان، هر دو طرف بیشازپیش بر مواضع و نظرات خود تأکید کنند. اما در عوض، انجام تمرین بیدفاع بودن، نیاز شما به متقاعد کردن دیگران برای پذیرش دیدگاهتان را از بین میبرد. بیدفاع بودن، امکان تبادل واقعی ایدهها و نظرات در مورد یک موضوع را فراهم میکند و کمک میکند تا گفتگویی بدون خشم و تعصب شکل بگیرد.
در مثالی که گفتیم، بیدفاع بودن بدین معناست که هر دو طرف گفتگو بهراحتی افکار خود درباره رژیم غذاییشان را بدون احساس قضاوت از سوی طرف دیگر، به اشتراک بگذارند.
برای تحقق رؤیاهایتان، از آنها دست بکشید! و به جهان اعتماد کنید
فرض کنید که همیشه آرزوی داشتن یک ماشین فِراری را داشتهاید. حالا تصور کنید که باصرفه جویی در هزینههای زندگی و پسانداز و درنتیجه خرید این ماشین، زندگی شادی خواهید داشت. هرچند این رؤیا و تحقق آن، امکانپذیر است اما این احتمال وجود دارد که دلبستگی شدید به آن خودرو، منجر به استرس و ناراحتی شما شود.
اساساً دلبستگی به اشیاء و وسایل مادی، به معنی بیاعتمادی به جهان است و بیاعتمادی به جهان نیز منجر به اضطراب میشود. چون این قبیل ثروتها بازهم بهطور واقعی نمیتوانند سلامت و امنیت ما را تأمین کنند.
صرفنظر از اینکه چقدر پول پسانداز میکنید، یک رکود اقتصادی ناگهانی میتواند همه پسانداز شمارا نابود کند. کافی است به کسانی فکر کنید که خانه، کارخانه و همه پسانداز خود را در بحران مالی سال 2008 از دست دادند.
از طرف دیگر، امنیت واقعی، ادراکی است که تنها از یک طریق قابلدستیابی است و آنهم شناخت خود واقعیمان است. را درک خود واقعیمان، ترس از مرگ هم از بین میرود. بهاینترتیب، ذهن و بدن باهم یکپارچهشده و میپذیرید که خود واقعی شما همواره در آن میدان انرژی زندگی که جهان را پدید آورده، باقی میماند.
شاید به نظر غیرممکن برسد اما واقعیت این است که رؤیاهای شما زمانی به واقعیت مبدل خواهند شد که از آنها جدا شوید.
مثلاً افراد مجرد که با وسواس زیاد به دنبال یافتن همسر و شریک زندگی هستند را در نظر بگیرید. آنها هرروز بهصورت آنلاین و یا در مهمانیها و دورهمی ها، در جمع دوستان و همکاران به دنبال تحقق این آرزوی خود هستند. اما اغلب موارد وقتی آنها از جستجوی آن شریک عاطفی، خسته و دلسرد میشوند و خواسته خود را رها کرده و تسلیم میشوند، انرژی جهانی قدرت خود را نشان میدهد. ناگهان، گویی معجزهای رخ میدهد و فرد مناسب، بر سر راه ایشان قرار میگیرد.
همه این اتفاقات، تنها زمانی رخ میدهند که شما از خواستههای خود دست بکشید و آنها را رها کنید. وقتی به انرژی متصل شوید که ذات و بنیاد جهان است، خواهید دید که این انرژی میتواند خواستههای شمارا به واقعیت تبدیل کند.
آنچه را که میخواهید دریافت کنید، به دیگران بدهید و اجازه دهید که پول و ثروت شما در جهان جاری شود.
اگر حساب پساندازی دارید که مبلغ زیادی پول در آن اندوختهاید شاید از سوی افراد مادیگرا ستایش شوید و فکر کنید که به موفقیت بزرگی رسیدهاید اما راه بهتر و سادهتری هم از پسانداز کردن وجود دارد. اگر اجازه بدهید که پول و ثروت شما در جهان جاری شود، سریعتر به موفقیت میرسید. چون احتکار و انباشت پول، جریان طبیعی دادوستد جهان را مختل میکند.
جالب است که بدانید ریشه لاتین کلمه “پول” به معنای “گردش یا جریان” است. این نشان میدهد که حتی تمدنهای یونان و روم باستان نیز درک کرده بودند که برای شکوفایی یک جامعه و مردم آن، پول و ثروت باید جاری باشد. اصلاً به همین دلیل است که سرمایهگذاری اغلب سودآورتر از پسانداز است چون با سرمایهگذاری، جریان پولی را تقویت میکنید اما با پسانداز، پول را راکد و ثابت نگه میدارید.
بهعنوانمثال بیایید فرض کنیم که شما عمر خود را صرف کار کردن میکنید و بیشتر حقوق ماهانه خود را نیز در بانک سپردهگذاری میکنید. با این کار، حتی اگر موجودی حساب شما افزایش یابد، بازهم شما ثروتمند نخواهید شد. اما اگر پول خود را برای ادامه تحصیل و یا یادگیری یک مهارت سرمایهگذاری کنید و دورههای مناسبی را بگذرانید، درنهایت میتوانید در کسبوکار خود به درجات عالی برسید، مثلاً مدیرعامل همان شرکتی شوید که در حال حاضر در آن بهعنوان کارمند مشغول به کارید.
با سرمایهگذاری عاقلانه و هدفمند بر روی یادگیری، بهمراتب سود بیشتری به شما بازگردانده میشود و پول بیشتری از یکعمر پسانداز کردن به دست خواهید آورد.
این قانون معنوی دادوستد، فقط در مورد پول صدق نمیکند، بلکه در مورد عشق، دوستی، حمایت و همهچیزهایی که ازنظر اجتماعی مورد تبادل قرار میگیرند نیز صادق است.
اگر این عشق و دوستی، محبت و حمایت را به پولی که در جهان جاری میکنید تزریق کنید، پاداش شما هم بیشتر و بیشتر میشود. هرچه میزان محبت افراد نسبت به هم در یک جامعه بیشتر باشد، عشق و محبت هم تقویتشده و جامعه به رشد و توسعه خود ادامه میدهد.
البته این رشد تنها در صورتی رخ میدهد که همه اعضای جامعه، آماده ارائه و دریافت انرژی جهانی باشند نه اینکه گروهی تنها به ارائه انرژی بپردازند و گروهی هم فقط، دریافتکننده انرژی باشند. مثلاً اکثر مردم خواهان شریک عاطفی هستند که آنها را دوست داشته باشد و به آنها اهمیت دهد. اما اغلب آنها فراموش میکنند که رابطه، یک تعامل دوسویه است و آنها نیز در مقابل مهر و دوستی شریکشان، باید به او عشق بورزند و از او مراقبت کنند.
اگر همه ما تنها بر دریافت عشق تمرکز کنیم و خودمان، محبتی را نثار دیگران نکنیم، آنگاه غمگین و افسرده و تنها میمانیم.
آگاهانه انتخاب کنید تا بهرهوری زندگی خود را حداکثر نمایید!
احتمالاً شما هم با این شعار تبلیغاتی نایک آَشنا باشید: “فقط انجامش بده!”. این پیام به ما میگوید که در لحظه زندگی کنیم و از فرصتهای پیرامونمان استفاده کنیم. اما فقط و فقط انجام دادن، نمیتواند به بهرهوری منجر شود. ما باید قبل از اینکه دست به اقدام بزنیم، تصمیمگیری کنیم. انتخاب آگاهانه و سنجیده، مقدمه بهرهوری زندگی ماست.
ما هرلحظه در حال انتخاب هستیم. حتی زمانی که آگاهانه تصمیم نمیگیریم بازهم در حال انتخاب هستیم، اما اغلب انتخابهای ما، ناخودآگاه هستند.
مثلاً در هنگام خرید بدون توجه به ارزش غذایی خوراکیها و سلامتی خودمان و یا حتی نکات زیستمحیطی، مقدار زیادی تنقلات میخریم. چنین رفتارهای بهطور طبیعی برای ما رخ میدهد. زیرا غریزه بقا به ما فرمان میدهد که “مقدار زیادی غذای ارزان بخر و ذخیره کن!”.
بنابراین برای اینکه گزینههای مناسب را انتخاب کنیم، باید پیش از تصمیمگیری کمی مکث کنیم و تأثیر اعمالمان را هم بر خودمان و هم بر دیگران بسنجیم.
بیایید مثال خرید غذا را بیشتر بررسی کنیم. چطور میتوانیم از خرید خوراکیهای ناخواسته اجتناب کنیم؟ کافی است ابتدا بودجهای را برای این کار در نظر بگیرید. سپس با توجه به این پول، محصولاتی را انتخاب کنید که بیش از همه برای سلامتی شما مفید هستند و یا در طول فرایند تولید، آسیب کمتری به انسانها و محیطزیست وارد میکنند.
برای داشتن انتخابهای مناسب در زندگی روزمره، کافی است تصمیماتی اتخاذ کنید که بیشترین میزان شادی و آرامش را برای دیگران به ارمغان میآورند. گاهی انتخاب این گزینهها، کاملاً بدیهی است. مثلاً اگر به جشن تولدی دعوتشدهاید و تصور میکنید که حضور شما باعث زحمت میزبان است، کافی است به این فکر کنید که میزبان نیز از ملاقات دوستانش در این روز خاص، تجربه لذت بخشی خواهد داشت. پس تلاش کنید تا با حضور خود، این تجربه را برای او رقم بزنید.
و یا وقتیکه کسی به شما توهین میکند بهجای ناراحت شدن و یا پرخاش متقابل، به گزینههای خود فکر کنید: راه اول این است که شما نیز این کار را تلافی کنید و راه دوم این است که اجازه ندهید این توهین، بر شما تأثیر بگذارد. با انتخاب گزینه دوم، هم از قرار گرفتن در معرض احساسات ناخوشایند اجتناب میکنید و هم با توهینکننده، آنطور که میخواهید با شما رفتار شود، رفتار میکنید.
با تمرکز بر خواستههای مثبت، رؤیای شما نیز در جهان نمایان میشود!
شاید با مطالعه مباحث قبلی کتاب درباره پذیرش وضعیت فعلی خود و یا دست کشیدن از پسانداز، احساس نگرانی کرده باشید. این احساس به این دلیل است که شما از شرایط فعلی خود ناراضی هستید و در عین حال، نمیخواهید آن را بپذیرید. البته جای نگرانی نیست. خبر خوب این است که افکار همه ما این قدرت رادارند که جهان پیرامونمان را تغییر دهند.
شما بهراحتی میتوانید با واردکردن اهداف و نیات مثبت به تفکر خود، کیفیت زندگی خود را بهبود ببخشید.
اندیشههای مثبت، بخشی از میدان نامتناهی انرژی بالقوهای است که برجهان حاکم است. بنابراین با واردکردن یک نیت یا آرزو به این میدان انرژی، برجهان اطراف خود تأثیر میگذارید.
بهعنوانمثال فرض کنید که دوست دارید تا خانهای زیبا داشته باشید. اما از سوی دیگر، به وضعیت فعلی خود بادید منفی مینگرید و فکر میکنید با پولی که دارید هرگز نمیتوانید خانهای بهتر خریداری کنید. احساسات شما با بیعلاقگی به خانه فعلی و نداشتن سرمایه برای خرید خانه جدید، گرهخورده است. با این تفکر، شما انرژی منفی به جهان پیرامونتان صادر میکنید و درنتیجه، مانع بازگشت انرژی مثبت از سوی جهان به زندگی خودتان میشوید.
بنابراین در عوض، خانهای را که هماکنون دارید، بپذیرید و بابت داشتن آن سپاسگزار باشید و درعینحال، تغییراتی را که میتواند وضعیت زندگی شمارا بهتر کند، تجسم کنید. جهان این افکار مثبت را برمیگزیند و آنها را به واقعیت تبدیل میکند.
البته برای تبدیل این خواستهها به واقعیت، باید تمام توجه خود را به فرآیند پیش روی خود معطوف کنید. بهعنوانمثال اگر از شغل خود ناراضی هستید، ممکن است افکار منفی زیادی در مورد بیکفایتی یا احساس بیلیاقتی خودتان داشته باشید. اما برای کسب رضایتمندی در شغلتان، باید در تمام طول روز به دور کردن این تفکرات منفی بپردازید و آنها با تفکرات مثبت جایگزین کنید. مثلاً اگر فکر میکنید که در شغل خود به نتیجهای نمیرسید و یا کار شما بیهوده و بیفایده است، کافی است آگاهانه به دستاوردهای خود فکر کنید تا حداقل یک کار سازنده انجام دهید. حتی اگر این کار سازنده مانند نوشتن یک ایمیل دقیق و مؤثر، ساده و آسان باشد، بازهم میتوانید به شیوه تفکر مثبت ادامه دهید و نتیجه و تأثیر مفید این اقدام را موردتوجه قرار دهید.
به کمک جهان پیرامونتان، در زندگی شکوفا شوید و اهداف والای خود را کشف کنید!
همه ما دوست داریم به اهدافمان برسیم و در زندگی خود، همچون ستارهای تابان بدرخشیم. اما همانطور که هر ستاره در آسمان شب جای مخصوص به خود را دارد، هر انسانی نیز باید جایگاه مناسب خود را بر روی زمین پیدا کند. انسانها تنها با این درک و نیز کمک به دیگران برای یافتن جایگاهِ خودشان، شکوفا میشوند و یک وجود و ماهیت هدفمند را دنبال میکنند.
بنابراین نباید فقط به این نکته توجه کنید که جهان چهکاری برای شما انجام میدهد، بلکه باید کارهایی که شما میتوانید برای دنیای پیرامونتان انجام دهید را هم در نظر بگیرید.
مثلاً فرض کنید همیشه آرزو داشتهاید هنرمند شوید. هنر، یک حرفه فوقالعاده است و شما برای خلق آثار هنری که به افراد الهام بخشد و آنها را شادتر و خردمندتر کند، نیازمند استعداد فوقالعاده هستید. واقعیت این است که همه افراد از منظر هنر، بااستعداد نیستند. شاید این وضعیت برای شما هم صادق باشد. بنابراین درنهایت افسرده و غمگین میشوید چون احساس میکنید نمیتوانید هیچچیز ارزشمندی را برای جامعه خلق کنید.
اما نباید ناامید شوید. بهجای چسبیدن این رؤیاها، با خودتان صادق باشید و حقیقت درونی خود را کشف کنید. همان استعدادی را بیابید که میتواند به دیگران کمک کند و به نفع آنها باشد. شاید یک فرد خلاق به یک هنرمند یا طراح خوب تبدیل میشود، اما یک فرد اندیشمند، مهربان و دلسوز هم ممکن است بتواند در جایگاه یک پزشک یا پرستار، برای جامعه ارزش بیافریند.
این نکته را هم به خاطر بسپارید که هیچوقت برای کشف هدف زندگی و اتصال به منبع بیپایان انرژی جهان، دیر نیست. شما در هر سن و هر جایگاهی که باشید میتوانید با تمرین و یادگیری، رؤیای واقعی خود را پیدا کنید و با جهان، یکپارچه شوید.
شاید از خودتان بپرسید که آیا شغل فعلی من، درواقع بهترین راه برای کمک به انسانها و جهان است؟ برای پاسخ به این سؤال، یکراه ساده وجود دارد.
وقتی شغل مناسب خود را پیدا کنید، متوجه میشوید که یک منبع انرژی بیپایان برای انجام کار خوددارید. هرروز باانرژی و امید به انجام کار خود میپردازید و به تحقق اهداف خود اطمینان دارید. وقتی با برنامه کیهان که از ابتدا تقدیر شما بوده هماهنگ میشوید، چنین احساسی خواهید داشت. از طرف دیگر، جهان نیز به حمایت از شما و تأمین انرژی موردنیازتان برای انجام این کار ارزشمند میپردازد.
این همان نکته است که بهخوبی توضیح میدهد “چگونه برخی از افراد میتوانند بدون خستگی و با خوشحالی برای ساعتهای طولانی کار کنند، درحالیکه برخی دیگر در همان مشاغل، تنها پس از چند ساعت کار احساس خستگی و درماندگی میکنند؟”.
نظر شما چیست؟ آیا خود واقعیتان را پیداکردهاید؟
سخن پایانی
پیام اصلی این کتاب این است که انسانها، موجوداتی منفک و جدا از هم نیستند که در یک دنیای فیزیکی خشن، رهاشده باشند. هر یک از ما بخشی از یک میدان بینهایت انرژی بالقوه هستیم که همهچیز را در جهان به وجود میآورد و بر آن حاکم است. وقتی موضوع را درک کردید، میتوانید از این انرژی برای تحقق رؤیاهای شخصی و حرفهای خود استفاده کنید.
یک تمرین کاربردی
به هرکسی که با او ملاقات میکنید، چیزی هدیه دهید و یا به طریقی برای او شادمانی به ارمغان بیاورید.
مثلاً وقتی به خانه کسی دعوت میشوید، برای او گل یا هدیهای بخرید. البته هدایای شما همیشه نباید مادی باشند. شما میتوانید با خوشامدگویی، مهربانی و عشق ورزیدن هم به دیگران انرژی دهید.