داستان زندگی و موفقیت کارآفرین موسس برند زر ماکارون

موسس برند زر ماکارون

مرتضی سلطانی موسس برند زر ماکارون

مرتضی سلطانی ، بنیانگذار گروه صنعتی و پژوهشی زر و خالق برندهای معتبری چون زر ماکارون… است اما معتقد است که هرچه هست، هنوز کمترین است. از کودکی شان شروع کردیم تا وقتی تلاش آن جوان کم سن، بعد از سال ها زحمت، تحصیل و کار بی وقفه به ثمر نشست و مرتضی سلطانی توانست اولین گام خود را در مسیر آنچه که می خواست با موفقیت بردارد. راهی که با تاسیس کارخانه های ماشین سازی، قالب سازی، نورد لوله سرد، آرد و ماکارونی کماکان ادامه دارد.

مرتضی سلطانی

متن مصاحبه مرتضی سلطانی

داستان زندگی و موفقیت مرتضی سلطانی ، کارآفرینی که موسس برند زر ماکارون است به برگرفته از مصاحبه با وی شرح زیر است ؛

فرهیختگی او چگونه بوده و او از کجا آمده و چگونه به اینجا رسیده است؟

*جناب آقای سلطانی. می خواهیم داستان زندگی و موفقیت شما را بررسی کنیم و چه بهتر که از همان ابتدا شروع کنیم. شما متولد چه سالی هستید و زمان کودکی تان چگونه است؟

من در سال ۱۳۴۰ به دنیا آمدم. مادرم، همسر دوم پدر بود. پدر از همسری دیگر ۸ فرزند داشت و مادرم که بعد از فوت همسر اول به ناچار با پدر ازدواج کرده بود، باید بار زندگی و تربیت ۳ فرزند یتیم دیگرش را هم به دوش می کشید .آغاز کودکی من، در محرومیت از حداقل های زندگی سپری شد. اما این تنها مشکل نبود، تقدیر، محبت واقعی پدر را نیز از من سلب کرد و حتی مرا مجبور ساخت در همان دوره کودکی، زمانی را از مهر مادری دور باشم. سرما،تنهایی، گرسنگی و بی محبتی، تمام چیزهایی بودند که در آن دوران، همراه من بودند …

* خیلی از مردان بزرگی که بعدا پله های ترقی را طی کردند، در شرایط سخت بودند .شما هم با این شرایط سخت که در کودکی داشتید، توانستید به موفقیت امروزتان دست پیدا کنید.

من هم با افتخار تمام از روزهای سیاهی که پشت سر گذاشته ام یاد می کنم چون معتقدم اگر بتوان در چنین شرایط سختی، شرافت و عزت نفس را حفظ کرده و با تازیانه های بی رحم زندگی، خود را برای آینده ای درخشان آماده کرد، پس می توان آن دوران را با احساس افتخار یاد کرد.

من کودک دل شکسته و تنهایی بودم که برای زنده ماندن تلاش می کردم. تلاشی سخت و طاقت فرسا… روزهای پنجشنبه و جمعه به گورستان می رفتم تا شاید با شستن قبرها، اندک درآمدی به دست آورم و کمک خرجی برای مادر باشم با پای برهنه در خاک و گل می دویدم و با سطلی پر از آب در دستم،

سنگ قبرها را می شستم…

آب از روی سنگ تا روی خاک های جلوی پایم سر ریز شد. گل لای انگشتان پایم لغزید و چشم به دستان پیرمردی داشتم که آرام آرام، سنگ قبر عزیز از دست رفته اش را نوازش می کرد. منتظر بودم پولم را بدهد تا بروم و قبر دیگری را بشویم. چشمان آن پیرمرد به پاهایم دوخته شد… و من پاهایم را محکم تر در خاک فرو کردم… و او با تاسفی عمیق، زمزمه کرد: وای بر من، وای بر ما… آن مرد

مهربان مرا با خود برد و کفشی پلاستیکی برایم خرید. هدیه ای ارزشمند برای کودکی تنها، … این کفش ها هنوز از بهترین خاطرات و ارزشمندترین دارایی های من هستند.

اولین کار صنعتی

*آنها که شما را از نزدیک می شناسند می دانند پشتکار تمام زندگی شما را تشکیل می داد، خستگی برایتان معنایی نداشت، هدفی بزرگ و انگیزه ای قوی داشتید و تنها معنی زندگی شما در تلاش و سخت کوشی خلاصه می شد و در گفت و گویی گفته اید در دوران نوجوانی هم ابایی نداشتید که با واکس زدن کفش مردم، درآمدی حلال به دست آورید.

کالسکه ای داشتم با واکس های رنگارنگ و مشتری هایی که براقی کفش شان را به دستان من می سپردند. همیشه از خواندن سرگذشت آدم هایی که با ایجاد اشتغال به نوعی در چرخیدن چرخ صنعت و تولید این کشور سهم داشتند، لذت می بردم. داستان زندگی کسانی را خوانده بودم که توانسته بودند با همت عالی خویش، منشاء تحولات بزرگی در کشور باشند. من با الهام از آنان، می خواستم روزی هم چون آنها، در صنعت سرزمینم تاثیرگذار باشم و در خود توان آن را می دیدم…

*از کی کسب و کار جدی تر را شروع کردید؟

در ابتدای جوانی، اولین تجربه خود را در کسب و کار جدی به دست آوردم و مشغول فرش فروشی شدم اما فرش فروشی آنی نبود که بتواند روح پرخروش مرا راضی کند .می خواستم وارد فضای تولید و صنعت بشوم. به اتفاق چند دوست، واحد تراشکاری ای را راه اندازی کردیم و این اولین تجربه به من می آموزاند که برای موفقیتی بیشتر باید به کار گروهی اعتماد کرد. در آن روزها با گروهی آشنا شدم که پیمانکاری پوشش سوله را انجام می دادند. در این کار وارد شدم اما سوالی مهم، ذهن کنجکاو مرا به خود درگیر ساخته بود ” ما چه چیزی را پوشش می دهیم ” پیدا کردن پاسخ به این سوال زندگی مرا تغییر داد در جست و جوی پاسخ، به سوله رسیدم و تلاش کردم فن آوری آن را بیاموزم و در نهایت به خود گفتم پوشش را ول کن ، سراغ سوله سازی برو

*آیا این امکان را داشتید که این کار را انجام دهید و وارد این کار شوید؟

راحت نبود چون من یک جوان کم سن و بی تجربه بودم و بنابراین دنبال این بودم که ببینم چگونه می توانم این کار را آغاز کنم. به همین خاطر، به همراه چند دوست، تمام توان خود را جمع کردیم و برای دریافت موافقت اصولی به اداره صنایع اراک رفتیم…

سال ۵۹ بود، هنوز قم بخشی از استان تهران به شمار می رفت. به تصور اینکه نمی توان در حریم ۱۲۰ کیلومتری تهران، کارگاهی احداث کرد، زمینی را در مامونیه زرند ساوه مهیا کردیم، بعد به سراغ گرفتن موافقت اصولی رفتم…

*مسوولان وقت به شما که یک جوان کم تجربه بودید، اجازه می دادند؟

مدیرکل صنایع استان مرکزی به جدیت با درخواست سوله سازی من مخالفت کرد… هرچه تلاش کردم راه به جایی نبردم. شش ماه گذشت و مایوس رو به تهران گذاشتم .عنایات الهی بار دیگر مرا مورد لطف خود قرار داد. در بین راه تصمیم گرفتم به دوستانم، آن خبر ناگوار را بدهم. پس به اولین دفتر مخابراتی

که رسیدم، توقف کردم… آنجا روستایی بود به نام ابراهیم آباد در نزدیکی سه راه سلفچگان. تلفن خراب بود و می باید معطل می ماندم… پیرمرد مسوول آن، زمانی که تب و تاب مرا دید، پرسید: چه شده است که اینگونه بی تابی؟ و من ماجرای شش ماه دوندگی بی حاصل را تعریف کردم و آن مرد هم داستان ابراهیم آباد و تلاش ۳۰ ساله ابراهیم نامی برای احداث قنات را تعریف کرد و گفت که چگونه آن مرد موفق شده است… و من درسی دیگر آموختم… هیچگاه برای رسیدن به هدفی که به آن ایمان دارم، مایوس نشوم. حتی اگر مجبور باشم ۳۰ سال تلاش کنم.

همچنین بخوانید:  معرفی ۲۵ میلیاردر خودساخته دنیا

قطعا ملاقات من با آن پیرمرد، موهبتی الهی بود… بلافاصله برگشتم و با انگیزه ای مضاعف چنان کارم را پیگیری کردم تا بالاخره موافقت اصولی تاسیس کارخانه سوله سازی را دریافت کردم…

نظر خودم پس از خواندن این مصاحبه با کارآفرین موسس زر ماکارون

فقر و محرومیت در مسیر موفقیت این شخص همانند بسیارب از افراد موفق دیگر عاملی برای انگیزه و اشتیاق فراوان برای رسیدن به موفقیت و ثروتی بزرگ بوده است اما نباید فراموش کرد که افراد موفق زیادی هم بدون تجربه فقر و فلاکت موفقیت های بزرگی را رقم زده اند و آنچه در روند موفقیت افراد ضروری است عدم رضایت به معمولی بودن و قانع نبود نبه داشتن درآمدی متوسط است که سبب جسارت و عزم راسخ فرد برای گذر از چالش های اساسی است

او هم راهنمایی ها و پاداشهایی که همواره زندگی سر راه افراد با اراده و مصمم و جسور قرار می دهد را تجربه کرده است ؛ این مصاحبه کمتر به جنبه های ذهنی و شخصیتی این فرد موفق پرداخته است اما همین نکات اندک نیز باز هم تکرار قواعدی یکسان در زندگی و طرز فکر همه ی افراد موفق را آشکار می کن

کودکی مرتضی سلطانی؛ آغاز راه از دل فقر مطلق

زندگی مرتضی سلطانی از همان سال های ابتدایی با سختی و محرومیت گره خورده بود. او در یکی از محله های فقیرنشین قم، در قلعه ای به نام «مبارک آباد»، دوران کودکی خود را در خانه ای گلی و اجاره ای سپری می کرد؛ خانه ای کوچک و ساده که تنها یک اتاق داشت و مأمن مادر و چهار فرزندش بود. شرایط اقتصادی خانواده به قدری سخت بود که تنها منبع درآمدشان هنر دستان مادر مرتضی در گیوه دوزی بود؛ اما سوزن هایی که مادر در پارچه فرو می برد، تنها چند سکه ناچیز به همراه داشت و هرگز کفاف زندگی یک خانواده پنج نفره را نمی داد. به همین خاطر، سه فرزند دیگر مجبور شدند از همان نوجوانی درس و مدرسه را رها کنند و به بازار کار بروند تا شاید بتوانند در کنار مادر، چرخ زندگی را هرچند آهسته تر، اما همچنان بچرخانند.

مادری که الگو شد؛ زنی مقاوم تر از کوه

در بسیاری از بزنگاه های زندگی، انسان ها راحت ترین مسیر را انتخاب می کنند: فرار کردن از شرایط دشوار. اما در زندگی کسانی که واقعاً تغییر می آفرینند، همیشه نشانی از ماندن و مبارزه کردن دیده می شود. مادر مرتضی یکی از همان انسان هایی بود که واژه «تسلیم» را از قاموس زندگی اش حذف کرده بود. او با وجود آنکه همسرش عملاً در زندگی شان غایب بود و فقر، همچون سایه ای سنگین بر خانه شان افتاده بود، تصمیم گرفت پای همه چیز بایستد. این زن نه تنها بار زندگی را به دوش کشید، بلکه الگوی تربیتی بی نظیری برای فرزندانش شد. مرتضی که از حضور پدر بهره ای نداشت، از همان کودکی با چشمانش زندگی و رفتار مادر را می دید و بی اختیار از او الگوبرداری می کرد. این الگوبرداری باعث شد در وجودش باور مبارزه، سخت کوشی و امید نهادینه شود.

کار ننگ نیست؛ آغاز کار از گورستان

مرتضی سلطانی از مادرش آموخته بود که کار کردن نه تنها ننگ نیست، بلکه افتخار دارد. او که به مدرسه می رفت، بعد از تعطیل شدن، به گورستان می رفت و در قبال شستن سنگ قبرها پولی دریافت می کرد. همان پول اندک را با شور و افتخار به خانه می برد تا سهمی در زندگی سخت مادر و خواهرانش داشته باشد. او از همان سن کم آموخت که نباید از تلاش خجالت کشید؛ بلکه باید آن را سرمایه ی عزت نفس دانست. این تجربه های اولیه، ستون های شخصیت آینده اش را ساختند؛ شخصیتی که بعدها به عنوان کارآفرینی موفق و الگویی برای نسل جوان ایران شناخته شد.

تحصیل با هزینه ی طلاق؛ فداکاری بی حد مادر

اما مسیر مدرسه رفتن برای مرتضی ساده نبود. زمانی که مادرش تصمیم گرفت او را راهی مدرسه کند، با مخالفت شدید همسرش مواجه شد؛ مردی که گه گاهی به خانه می آمد و نه تنها کمکی به زندگی نمی کرد، بلکه حالا تهدید هم می کرد: اگر پایت را به مدرسه باز کنی، طلاقت می دهم. مادر مرتضی اما در یکی از سخت ترین تصمیم های عمرش، حاضر شد برای تحصیل فرزندش از زندگی زناشویی اش بگذرد. او با شجاعتی کم نظیر، به جای تسلیم شدن، طلاق را پذیرفت تا راه تحصیل را برای فرزندش هموار کند. اما مدرسه رفتن با جیب خالی، چالش دیگری بود. مرتضی حتی دفتر و مداد نداشت، اما هیچ یک از این نداشته ها، شور یادگیری را در او خاموش نکرد. او با علاقه، تلاش و پشتکار توانست به زودی در مدرسه بدرخشد و مهر تأییدی بر فداکاری مادرش بزند.

مرتضی سلطانی و آغاز سفری تازه به سوی رویاها: از قم تا تهران، سلامی به آینده

دیپلم مرتضی سلطانی پایان راه نبود؛ بلکه نقطه شروعی تازه برای او بود. در بحبوحه روزهای پس از انقلاب فرهنگی، ورود به دانشگاه دیگر میسر نبود. این محدودیت اما نتوانست شعله های اشتیاق در دل او را خاموش کند. مرتضی که قلبی پر امید داشت، قم را با تمام خاطرات کودکی اش پشت سر گذاشت و با آرزوهایی بزرگ راهی تهران شد. مقصدش روشن نبود اما دلش پر از امید بود.

او می گوید: «تهران آمده بودم ولی نه کار داشتم، نه نقشه ای برای آینده. فقط می دانستم باید جلو بروم.» با چند دوست هم مسیرش یک دفتر ساده در خیابان فلسطین اجاره کرد. جایی که هم محل استراحت شان بود و هم جایی برای فکر کردن و تلاش برای یافتن اولین فرصت های شغلی. روزها از آن جا بیرون می رفتند، شهر را زیر پا می گذاشتند و به دنبال روزنه ای می گشتند که به آینده ختم شود.

اولین جرقه  از یک واژه: سوله! و تولد ایده ای بزرگ

پس از ماه ها تلاش و جستجو، سرنوشت مرتضی با یک واژه گره خورد: سوله. یکی از دوستانش که در زمینه پوشش دهی سوله ها فعالیت می کرد، برای اولین بار این واژه را در گفت وگو با او به کار برد. مرتضی که از شنیدن این کلمه کنجکاو شده بود، شروع به پرسش گری کرد. دوستش ابتدا او را جدی نگرفت و حتی صراحتاً گفت: «وقتی با تو حرف می زنم انگار وقتم را تلف کرده ام!» اما همین بی توجهی، جرقه ای شد برای شروع یک مسیر جدید در ذهن مرتضی.

همچنین بخوانید:  سوپرمن واقعی کیست؟ و چه رازی پشت موفقیت هایش دارد؟

در حالی که هیچ تصویری از سوله نداشت، شروع به تحقیق کرد. سرانجام، به کارخانه ای قدیمی به نام «سولیران» رسید. این کارخانه زمانی یکی از مراکز مهم سوله سازی ایران بود که پیش از انقلاب با مشارکت خارجی ها فعالیت می کرد. مرتضی برای اولین بار سوله را با چشم خود دید و در همان لحظه فهمید که ساخت سوله، اگرچه تخصصی است اما غیرممکن نیست.

وقتی جسارت از تجربه پیشی می گیرد: آگهی ساخت سوله بدون تجربه

مرتضی با جسارتی کم نظیر تصمیم گرفت وارد بازار سوله سازی شود، آن هم در حالی که حتی یک بار هم تجربه ساخت آن را نداشت. او آگهی ای در روزنامه منتشر کرد: «ما برای شما سوله می سازیم.» همین جمله کوتاه، سرآغاز یک اتفاق بزرگ بود.

روز بعد از طرف سازمانی به نام «اتحادیه امکان» با او تماس گرفتند. وقتی متوجه شدند مرتضی هیچ شناخت فنی از سوله ندارد، برخورد تندی با او داشتند. اما او دست بردار نبود. آن قدر سماجت کرد و با انگیزه حرف زد تا بالاخره توانست مدیرعامل اتحادیه را قانع کند که یک فرصت به او بدهد.

اولین قرارداد، اولین سوله و برداشتن اولین قدم ها در مسیر موفقیت

مرتب سازی تیمی از متخصصان، همکاری با یک مهندس ناظر و جمع کردن اطلاعات فنی، تمام کاری بود که مرتضی باید در کوتاه ترین زمان انجام می داد. او با اشتیاقی که در دل داشت و اصراری که برای یادگیری نشان می داد، توانست اولین پروژه سوله سازی را به سرانجام برساند.

این سوله اولین تجربه اش بود، اما نتیجه اش چنان رضایت بخش بود که درهای پروژه های بعدی به رویش باز شد. در مدت کوتاهی، سلطانی توانست پروژه های زیادی در سطح کشور به دست بگیرد و در نهایت در بیش از ۲۰ استان ایران، انحصار ساخت سوله را به دست آورد.

مرتضی سلطانی پس از تثبیت جایگاهش در صنعت سوله سازی، به یک چالش بزرگ تر فکر کرد: چرا فقط سوله بسازد وقتی می تواند مواد اولیه آن را هم تولید کند؟ این تصمیم، او را وارد دنیای صنعتی دیگری کرد.

او کارخانه ای به نام «صنایع چدن پارس» تأسیس کرد و با واردات تجهیزات از آلمان، خط تولید مدرن و مجهزی را راه اندازی کرد. سپس به سراغ تراشکاری رفت و کارخانه ای دیگر ساخت. پس از آن نیز کارخانه ای تحت عنوان «لوله های دقیق کاوه» را در شهرک صنعتی کاوه احداث کرد تا به یکی از فعال ترین کارآفرینان صنعتی کشور تبدیل شود.

ورود به عرصه صنایع غذایی؛ سلامی تازه نفس از مرتضی سلطانی به بازار ماکارونی

پس از تجربه های موفق در حوزه صنعت و ساخت وساز، مرتضی سلطانی بار دیگر تصمیم گرفت مسیر تازه ای را امتحان کند؛ مسیری که این بار با «صنایع غذایی» گره خورده بود. او با روحیه ای کنجکاو و جست وجوگر، وارد مرحله ای تازه از زندگی حرفه ای اش شد و شروع به تحقیق درباره فرصت های کشف نشده بازار کرد. در همین بررسی ها بود که متوجه نکته ای مهم شد؛ ایران یکی از کشورهای دارای گندمی خاص به نام «دوروم» است. این نوع گندم، کیفیت بالایی دارد و در خارج از کشور، برای تهیه آرد سمولینا، پایه تولید ماکارونی مرغوب استفاده می شود. اما در داخل کشور، کشاورزان و آسیاب داران بدون شناخت علمی، این گندم ارزشمند را با گندم های معمولی مخلوط می کردند و عملاً کیفیت آن را نابود می ساختند.

طلوع کارخانه زر؛ جایی که آرد سمولینا معنا پیدا کرد

طلوع کارخانه زر

در همین نقطه، جرقه ای در ذهن سلطانی زده شد. او تصمیم گرفت اولین قدم جدی خود را در صنایع غذایی با تولید آرد صنعتی بردارد. زمینی در حوالی کرج خرید و با دریافت مجوزهای لازم، نخستین کارخانه تخصصی برای تولید آرد سمولینا را راه اندازی کرد. او با خرید همه گندم های دوروم از کشاورزان، گامی بزرگ برای احیای این محصول ارزشمند برداشت. اما یک چالش جدید پیش رویش قرار گرفت؛ میزان تولید آرد از ظرفیت بازار مصرف آن در ایران بیشتر بود و مشتری چندانی نداشت. به جای ناامید شدن، سلطانی تصمیم گرفت خود مصرف کننده این آرد باشد؛ اینجا بود که زر ماکارون متولد شد.

مرتضی سلطانی برای حل مشکل مازاد آرد تولیدی اش، ایده ای ساده اما استراتژیک را عملی کرد: تأسیس یک خط تولید ماکارونی با استفاده از آرد مرغوب سمولینا. او با این کار نه تنها برای محصولات کارخانه اش مصرف ایجاد کرد، بلکه صنعت ماکارونی ایران را نیز متحول ساخت. در زمانه ای که ماکارونی های ایرانی کیفیت پایینی داشتند، زر ماکارون با بهره گیری از مواد اولیه ممتاز و فناوری روز، محصولی متفاوت به بازار عرضه کرد و به سرعت جای خود را در سبد غذایی مردم ایران باز کرد.

گروه زر؛ مجموعه ای فراتر از یک برند

سلطانی اما به همین بسنده نکرد. او بر اساس اصل “دانش محوری” تصمیم گرفت زر ماکارون را به یک اکوسیستم کامل و یک برند مادر تبدیل کند. مجموعه ای تحت عنوان گروه زر تشکیل داد که شامل بخش های مختلفی از جمله دانشگاه زر (محلی برای آموزش و ارتقاء علمی پرسنل)، سمولینای زر، آسیاب زر، سیلوهای زر، زرپخش، و واحد تولید ماکارونی بود. او اعتقاد داشت که تنها با سرمایه گذاری روی دانش و تخصص می توان یک برند ماندگار ساخت، و همین نگاه، پایه های برند زر را بیش از پیش مستحکم کرد.

پایان ماکارونی، آغاز فصل شیرین فروکتوز

با وجود موفقیت های چشمگیر زر ماکارون، ذهن پویای مرتضی سلطانی نمی توانست آرام بگیرد. او به دنبال پروژه ای جدید و متفاوت بود. در همین جست وجوها، متوجه موضوعی نگران کننده شد: سرانه مصرف قند و شکر در ایران بسیار بالا و اغلب ناسالم است. در حالی که در کشورهای پیشرفته، از قندهای طبیعی تری مانند فروکتوز استفاده می شود، این ماده در ایران به ندرت تولید می شد. نوشابه ها، کیک ها و شیرینی ها همگی بر پایه شکر تهیه می شدند. سلطانی در این معضل، یک فرصت دید. تصمیم گرفت فناوری تولید فروکتوز را وارد ایران کند.

برای تحقق این رویا، سلطانی زمین بزرگی در شهر هشتگرد به متراژ یک میلیون متر مربع خریداری کرد. این زمین قرار بود به محل تولد یکی از بزرگ ترین پروژه های نوآورانه صنایع غذایی کشور تبدیل شود. او با همکاری جمعی از مهندسان جوان دانشگاه صنعتی شریف و بهره گیری از تجربه چند مشاور خارجی، فرآیند طراحی و اجرای خطوط تولید فروکتوز را آغاز کرد.

همچنین بخوانید:  زندگینامه آرنولد شوارتزنگر و راز موفقیت آن

پیشگامی در تولید فروکتوز؛ یک تغییر بنیادین در صنعت غذایی

سلطانی اولین کارآفرین ایرانی بود که به صورت رسمی طرح استخراج قند طبیعی از ذرت را کلید زد. پروژه ای که می توانست نیاز صنعت نوشیدنی و خوراکی کشور را به قند سالم تأمین کند و وابستگی به شکر ناسالم را کاهش دهد. این اقدام نه تنها در مسیر بهبود سلامت جامعه گام برداشت، بلکه ایران را به یکی از کشورهای پیشگام در منطقه در حوزه تولید قندهای طبیعی تبدیل کرد.

نگاهی به افتخارات و دستاوردهای مرتضی سلطانی؛ کارآفرینی که مرز نمی شناسد

مرتضی سلطانی، چهره ای برجسته در عرصه کارآفرینی ایران است که نامش با رشد و نوآوری گره خورده است. او بنیان گذار گروه صنعتی زر، به ویژه برند زرماکارون، یکی از شناخته شده ترین و پرافتخارترین تولیدکنندگان صنایع غذایی کشور به شمار می رود. سلطانی در طول فعالیت های اقتصادی خود، بارها و بارها مورد تقدیر نهادهای ملی و بین المللی قرار گرفته است.

از جمله مهم ترین افتخارات او، می توان به عنوان «کارآفرین برتر علمی در بخش صنعت» در سال ۱۳۹۲ در هشتمین جشنواره امتنان از کارآفرینان برتر کشور اشاره کرد. این عنوان تنها یکی از حلقه های زنجیره افتخارات اوست. او همچنین در سال ۱۳۹۱ به عنوان «کارآفرین برتر» در پنجمین همایش ملی نوآوری و عدالت اقتصادی معرفی شد و در سال ۱۳۹۰، به انتخاب بزرگان و پیشکسوتان صنایع غذایی، لقب «شخصیت برتر صنعت غذایی ایران» را از آن خود کرد.

افقی فراتر از مرزها؛ رویاهای جهانی در ذهن یک ایرانی

ویژگی بارز و متمایز مرتضی سلطانی، نگاه فراتر از مرزهای جغرافیایی است. او کارآفرینی نیست که تنها به بازار داخلی قانع باشد. نگاه او جهانی ست و حتی فتح بازارهای بین المللی هم پایان آرزوهایش نیست. سلطانی به بازارهای اشباع و حتی فوق اشباع نیز به چشم فرصتی برای درخشش نگاه می کند؛ نگاهی که حاصل سال ها تجربه، مطالعه و شناخت عمیق از نیازها و رفتار مصرف کننده در سطح جهانی است.

برای درک وسعت دید او کافی است بدانیم که یکی از الگوهای ذهنی اش برند «باریلا» ایتالیاست. شرکتی که روزانه حدود ۲۰۰۰ تن پاستا تولید می کند و در صدر تولیدکنندگان جهانی قرار دارد. سلطانی برند زرماکارون را با تولید روزانه ۱۵۰۰ تن پاستا به سطحی رسانده که اکنون در مسیر رقابت مستقیم با این غول اروپایی قرار گرفته است؛ رقابتی که تا چند سال پیش شاید دور از ذهن به نظر می رسید.

تسخیر بازار ترکیه؛ حضور پاستای ایرانی در کنار برندهای بزرگ جهانی

در حالی که بسیاری از شرکت های ایرانی، حتی از ورود به بازارهای منطقه ای هراس دارند، مرتضی سلطانی جسورانه به سراغ بازارهای اشباع شده ای چون ترکیه رفته است. بازاری که خود یکی از قطب های تولید و مصرف پاستا در دنیاست. اما او توانسته با تکیه بر کیفیت بالا و بسته بندی حرفه ای، محصول خود را در میان برندهای معتبر بین المللی چون باریلا به مشتریان ترک معرفی کند.

در حال حاضر، پاستاهای زر در ترکیه، به عنوان نماینده ایران، در کنار برندهای اروپایی در فروشگاه ها عرضه می شوند و از نظر فروش نیز جایگاه قابل قبولی پیدا کرده اند. سلطانی اما به این دستاورد بسنده نکرده و همچنان به دنبال توسعه بازار و گسترش نفوذ برند زر در کشورهای همسایه و فراتر از آن است.

ثروت مرتضی سلطانی؛ دارایی ای فراتر از پول

وقتی صحبت از ثروت می شود، ذهن بسیاری از افراد به سرعت به سمت اعداد و ارقام، املاک و کارخانه ها یا حساب های بانکی سرشار می رود. اما در مورد مرتضی سلطانی، ثروت مفهومی بسیار عمیق تر و گسترده تر دارد. ثروت واقعی او نه تنها در زمین ها، کارخانه ها و ماشین آلات پیشرفته ای است که در سراسر کشور و حتی فراتر از مرزها دارد، بلکه در ذهنیت خلاق، روحیه سازنده، و جسارت بی مرز او برای ساختن آینده نهفته است.

البته نباید فراموش کرد که سلطانی با ساخت برندهایی چون زر ماکارون، زر فروکتوز، آسیاب زر، سیلوهای زر و ده ها مجموعه دیگر، بدون تردید یکی از ثروتمندترین کارآفرینان ایران محسوب می شود. اما آنچه این موفقیت مالی را برجسته تر می کند، شیوه ای است که او برای کسب این ثروت انتخاب کرده: نوآوری، تولید، توسعه زیرساخت ها و ایجاد ارزش افزوده از دل خاک ایران.

بنا بر برخی تخمین های غیررسمی، ارزش دارایی ها و زیرمجموعه های صنعتی گروه زر، در حد ده ها هزار میلیارد تومان است. شرکت های او در حوزه هایی مانند تولید آرد سمولینا، فرآورده های پاستا، صنایع غذایی، کشاورزی مدرن، و حتی زیربخش های مهندسی و صنعتی فعالیت می کنند و هزاران فرصت شغلی مستقیم و غیرمستقیم در کشور ایجاد کرده اند.

اما سلطانی خودش بارها اشاره کرده که بزرگ ترین ثروتش، نیروی انسانی متخصص و دانش بومی شده ای است که در طول سال ها در دل مجموعه اش پرورش یافته است. او باور دارد که پول ممکن است از دست برود، اما سرمایه گذاری روی آموزش، پژوهش و کارآفرینی، ثروتی ماندگار خواهد بود.

از نگاه مرتضی سلطانی، ثروت واقعی یعنی توان ساختن، قدرت اثرگذاری، و شوق بی پایان برای خلق آینده ای بهتر. شاید به همین دلیل است که او هیچ گاه در یک نقطه متوقف نمی شود و همیشه به دنبال کشف فرصت های جدید و ساختن مسیرهای تازه است؛ از سوله سازی تا صنایع غذایی، از آرد و ماکارونی تا فروکتوز و زیست فناوری.

زرماکارون؛ بزرگ ترین صادرکننده ماکارونی ایران

امروز گروه صنعتی زر با برند زرماکارون، به عنوان بزرگ ترین صادرکننده ماکارونی از ایران شناخته می شود. این مجموعه با تکیه بر زیرساخت های قدرتمند، نیروی انسانی متخصص و سرمایه گذاری بر روی کیفیت، موفق شده است بازارهای متعددی را در آسیا، اروپا و آفریقا تحت پوشش قرار دهد. کیفیت بالای پاستاهای زر باعث شده تا محصولات ایرانی بتوانند با برندهای معتبر خارجی رقابت کرده و در بازارهای بین المللی حرفی برای گفتن داشته باشند.

درواقع، زرماکارون نه تنها سکوی نخست صنعت ماکارونی ایران را در اختیار دارد، بلکه با ایجاد رقابت سالم و پویا، موجب ارتقاء سطح کیفی محصولات دیگر تولیدکنندگان داخلی نیز شده است. تأثیر سلطانی در این مسیر، فقط به رشد برند خودش محدود نمی شود، بلکه به بهبود کل اکوسیستم صنعت غذایی کشور کمک کرده است.

5/5 - (2 امتیاز)
تصویر تیم تحریریه خودساخته
تیم تحریریه خودساخته

ما در تیم خودساخته تمام تلاشمان را برای آماده سازی بهترین مطالب میکنیم تا شما عزیزان با محتواهای ما بتوانید سواد و دانش خود را بهبود دهید

به چالش ۵ روزه ۳ برابر کردن درآمد بیزینس بپیوندید!!

دکتر کاویانی در یک دوره آموزشی ۵جلسه ای به شما نکاتی رو آموزش میدن که بتونین درآمد هر بیزینسی رو حداقل ۳برابر کنین!

اینستاگرام خودساخته

روزمرگی های دکتر کاویانی

تلگرام خودساخته

مطالب انگیزشی روزانه

اگه لذت بردی برای دوستات از طریق این دکمه ها بفرست.

همیشه پیگیر آموزش باش

هدایا و رایگان

دیدگاه

در بحث‌‌ پیرامون این مقاله شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دریافت لینک دانلود

آیا می‌خواهید درآمد بیزینس خود را ۳ برابر کنید؟

برای دریافت آموزش رایگان بیزینس پولساز دکتر کاویانی روی دکمه دریافت دوره بزنید