نام کتاب : شتاب بگیر!
نویسنده : جیسون وومک (Jason Womack) و جودی وومک (Jodi Womack)
سال انتشار: 2016
این کتاب، شما را با ارائه استراتژیهایی ساده اما اثربخش، به تلاشی پایدار برای دستیابی به اهداف شخصی و حرفهایتان تشویق میکند. مطلب پیش رو، با بررسی گامهایی همچون مدیریت زمانِ اهداف کوتاه و یا بلند مدت، کنترل مداوم میزان پیشرفت، روشن سازی رویکردها و جشن گرفتن پیروزیهای کوچک در طی مسیر، نکات کلیدیای را برای به دست آوردن انگیزه برایتان شرح میدهد.
این مطلب مناسب چه افرادی است؟
- افراد نسبتاً حرفهای که انگیزه کافی برای برخورد با چالشهای مسیر را در خود نمیبینند.
- علاقهمندانی که به دنبال راهکارهای بیشتری برای ارتقاء مهارتهای کاربردیشان هستند.
- صاحبان کسب و کارهایی کوچک که علاقهمند به یادگیری روشهای بهبود کارایی و بهرهوریشان هستند.
درباره نویسنده
جودی و جیسون وومک، زن و شوهر و صاحبان شرکت “جیسون وومک” هستند. آنها از طریق شرکتشان بیش از 20 سال سابقه مشاورهِ کسب و کار، به تیمها و شرکتهای مختلف را کسب کردهاند. جیسون متخصص توسعه کسب و کار و مربی متخصص در زمینههای مدیریت زمان، انگیزه بخشی و توسعه فردی و حرفهای است. جودی اما از طرف دیگر، فعال در حوزه فعالیتهای زنان در کسب و کارها است و مؤسس شبکه زنانِ شاغل نو مور نایلون (NO More Nylons) است.
خلاصه کتاب
آیا پروژه رویایی شما برای مدتها این بوده است که گرد و غبارِ یک قفسه از کتابخانهتان را جمع آوری کنید؟ آیا فکر میکنید زندگی و جاه طلبیهای شخصی شما، هیچ گاه آنگونه که انتظار دارید پیش نمیروند؟ اگر اینطور است، غصه نخورید، همه ما گاهی اوقات خسته شده و پشت سد مشکلاتمان گیر میکنیم.
خوشبختانه، استراتژیهای مفید و کارآمدی برای بیرون آمدن از این وضعیت وجود دارد. با برداشتن گامی به عقب و بررسی انگیزههای اولیه و حقیقیتان، نظارت مداوم بر میزان پیشرفت و یافتن مربیانی مناسب، مجدداً ابتکار عمل را به دست خواهید آورد.
پس بیایید دست به کار شده و شتابی را که شایسته زندگی شما است به آن بدهیم.
در ادامه خواهید آموخت:
- چرا باید همیشه در زندگی چند لیوان نوشیدنی خنک آماده داشته باشید.
- چرا بنجامین فرانکلین (Benjamin Franklin) مجبور بود برای ادامه مسیر خود، شتاب بگیرد.
- چگونه قانون 90/90 میتواند برای دستیابی به اهداف به شما کمک کند.
چه نکاتی را لازم است برای نظارت بیشتر بر پیشرفت کار خود بدانید
انگیزه، چیزی است که دستیابی به موفقیت را امکان پذیر مینماید. اگر اهداف والایی در ذهن دارید ولی انگیزه لازم برای انجام آنها را ندارید چه باید بکنید؟
با آنکه بیشتر نویسندگان مباحث انگیزشی به شما توصیه میکنند به آن چه دیگران دربارهتان فکر میکنند اهمیت ندهید، اما تلاش برای رسیدن به شهرت خود میتواند یکی از انگیزههای قوی شما باشد. جودی(Jodi)، یکی از نویسندگان این کتاب که از مربیان حوزه کسب و کار است نیز چنین چیزی را مشاهده کرده بود. جودی که اغلب با سایر مدیران زن حوزه خود ملاقات میکرد؛ هر بار از این موضوع تأسف میخورد که هیچ کدام از این ملاقات ها نه تنها در راستای توانمندسازی زنان نبود بلکه آنها به جای حمایت از یکدیگر، تمایل به دلسردی و کنار گذاشتن یکدیگر از سر راه خود داشتند.
خیلی زود، جودی متوجه شد که او نه تنها مایل است به عنوان یک زن توانمند در کسب و کار خود شناخته شود، بلکه میخواهد زنی دیده شود که موجب قدرتمندی دیگر زنان اطرافش نیز میشود. این انگیزه جودی را برانگیخت تا شبکهای اجتماعی و حرفهای با نام NO More Nylons تأسیس کند. شبکه اجتماعیای که زنان به وسیله آن میتوانند با یکدیگر در ارتباط بوده، همکاری کرده و یکدیگر را تشویق به پیشرفت و پیشروی در دنیای تجاری امروز کنند که همچنان تحت سلطه مردان است.
کشف ماهیت فردی که جودی دوست داشت به آن تبدیل شود، انگیزه لازم را برای شروع پروژهای جدید به او داد. او اما برای این که بتواند در مسیر خود، مصمم و متمرکز باقی بماند، از ابزار انگیزشی دیگری نیز استفاده کرد: نظارت بر میزان پیشرفت خود.
علائمی که نشان از پیشرفت ما نسبت به روز پیش خود داشته باشند، میتوانند ما را از تسلیم شدن در میانه راه باز دارند. در مورد جودی، هدف او این بود که تا حدی که در توان دارد به زنان کمک کند تا به خود آمده و تشویق شوند که خود کمک به یکدیگر بشتابند. در هر جلسه، او میزان پیشرفتش را از طریق ثبت تعداد زنانی که در جلسات شرکت میکردند، محک میزد و این عدد به او ایدهای از سرعت رشد پروژهاش را میداد. دیدن اعداد واقعی و ملموس که چگونه زنان بیشتر و بیشتری از طریق کمپین NO More Nylons دور هم جمع میشوند، جودی را با انگیزه نگه میداشت.
با این حال، او باید لحظهای توقف نموده و پیشرفت خود را مشاهده میکرد- در غیر این صورت- بدون توجه از آن میگذشت. مکث، برای تأمل و جشن گرفتن نقاط عطف خود در طول مسیر، برای بالا نگه داشتن روحیه شما ضروری است.
بنابراین، اگر هدف شما راه اندازی محصول جدید است، برای جشن گرفتن هر قدمی که شما را به رسیدن به آن هدف نزدیکتر میکند، از برنده شدن در طرح تا نهایی کردن نمونه اولیه و یافتن اولین مشتریان وفادار خود، وقت بگذارید. یک بطری نوشیدنی را برای این مواقع آماده نگه دارید- کار سخت بدون کمی سرگرمی غیر ممکن است.
از مربیان و الگوهای نقش خود الهام گرفته و مشاوره عملی بخواهید
برای اینکه شتابی که برای دستیابی به اهدافتان نیاز دارید، حفظ کنید، داشتن کسی در اطرافتان حیاتی است که در مواقعی که نیاز است کمی به شما فشار بیاورد. این شخص، الگوی مربی شماست. آنها اینجا نیستند که شما را آزار دهند تا زمانی که میخواهید تسلیم شوید ادامه دهید. در عوض، آنها با الهام بخشیدن به شما از طریق کار خود به شما انگیزه میدهند.
نویسنده، جیسون، Jason، از بنجامین فرانکلین الهام گرفته و کتابهایی را در مورد زندگی و کار او مطالعه کرده. فرانکلین نه تنها یک مخترع و دانشمند باهوش بود، بلکه مردی بود که نقشی اساسی در تولد ایالات متحده داشت.
او در زمینهی بهره وری و خودسازی استاد بود و مجموعه قوانینی تعریف کرد تا اطمینان حاصل کند افراد تا زنده اند به دنبال یادگیری هستند. به علاوه، فرانکلین، برای این که افراد بتوانند بهتر در زندگی خود تصمیمگیری کنند، نمودارهایی با نام نمودارهای مثبت و منفی ابداع کرد. جیسون چیزهای زیادی از فرانکلین آموخت و هنوز هم امروزه از او نقل قول میکند.
هرچند به دلیل فاصله چند قرنی که میان زندگی جیسون و فرانکلین وجود داشت و اینکه جیسون هم عصر فرانکلین نبود، باعث شد که او نتواند به طور واقعی با فرانکلین ارتباط برقرار کند، اما به اندازه کافی خوش شانس بود تا بتواند الگو و یا مربی در صنعت خودش پیدا کند. شما هم اگر نمیتوانید کسی را به عنوان الگو یا مربی برای خود پیدا کنید، وقت آن است که شروع به شبکه سازی کنید!
در جستجوی برای یک مربی یا الگو، کنفرانس ها مکانی عالی برای شروع هستند. اگر با کسی ارتباط برقرار میکنید که فکر میکنید میتواند کاندیدای خوبی برای مربی بودن باشد، به سادگی از او بپرسید آیا میخواهد شما را راهنمایی کند یا خیر- شما چیزی برای از دست دادن ندارید! همچنین میتوانید در جلسات کوچکتر و رویدادهای اجتماعی دیگر مانند کمپین NO More Nylons جودی، مربیان بالقوهای را کشف کنید.
حتی ممکن است فراتر از شبکه محلی خود، بتوانید راههایی برای ارتباط با چهرههای با نفوذ یا مشهور بیابید. در چنین مواردی، آمادگی هر چیزی را داشته باشید. به احتمال زیاد هنگامی که در مورد مسائل خاص مشاوره میخواهید به جای سخنان خردمندانه از دیگران، کلی پاسخ دریافت خواهید کرد.
اهداف بزرگ را در طول مسیر، به پروژههای قابل مدیریت و نقاط عطف منظم بشکنید
در مبحث قبلی، به جشن گرفتن برای اهدافی که در مسیر موفقیت به دست میآورید و اهمیت آن، اشاره کردیم. برای استفاده کامل از قدرت انگیزش در این تکنیک، باید در مورد چگونگی تعریف نقاط عطف خود هوشمند باشید.
کار را با تهیه جداول زمانبندی برای پروژههای بلند مدت خود شروع کنید، به طوری که شامل چند پروژه فرعی یا نقاط عطف مشخص شده باشد و بتواند در فواصل زمانی تقریباً 30 روزه به دست آید. این نقاط عطف، به نوبه خود میتوانند در چرخههای کاری 90 روزه سازماندهی شوند و بنابراین 3 نقطه عطف میتوانند در این مدت به دست آیند.
بیانید به مبحث ابتدایی که در آن از راه اندازی محصول جدید صحبت کردیم برگردیم. تکمیل اولین نمونه آزمایشی میتواند یک چرخهی کاری 90 روزه با 3 نقطه عطف زمانی عمده در نظر گرفته شود: 1- تکمیل طراحی نهایی، 2- ایجاد اولین نمونه آزمایشی و 3- انجام دورههای آزمایشی. پس از آن، شما درگیر چرخهی کاری بعدی با 3 نقطه عطف زمانی دیگر خواهید شد. به این ترتیب، شما همواره چیزی برای انجام دادن و مسیری برای دنبال کردن خواهید داشت و این باعث میشود پروژههای بزرگ بسیار کمتر و کوچکتر به نظر برسند.
پیروی از قوانین 30/30 و 90/90 نیز به شما کمک میکند تا حرکت خود را ادامه دهید
اگر تا به حال احساس کردهاید که زمان کافی در روز برای اجرای پروژههایتان در دست ندارید، در این صورت قانون 30/30 برای شما مناسب است. در هنگام کار بر روی یک قسمت ویژه یا یک مرحله خاص از پروژه، فاز بعدی ممکن است دلهره آور به نظر برسد.
اگر بدون حواس پرتی، قبل از شروع رسمی مرحله بعدی، روزی 30 دقیقه و به مدت 30 روز کار کنید تا زمانی که به طور جدی روی آن کار کنید، مجموعاً 15 ساعت برای آن وقت گذاشتهاید. این تضمین میکند که حتی اگر درگیر یک شغل روزانه و مسئولیتهای خانوادگی هستید، همیشه راهی برای پیشبرد مرحله بعدی پروژه خود پیدا خواهید کرد.
برای آن دسته از افرادی که در میانههای پروژه احساس شکست میکنند، قانون 90/90 یک ابزار بسیار مناسب است. در اولین روز کاری هرماه، 90 دقیقه به کارهایی که در 90 روز آینده باید انجام شوند نگاه کنید. آنچه را که باید در این مدت انجام شوند را در نظر بگیرید و تا جایی که ممکن است کمی از آنها را انجام داده و در انجام آنها پیشرفت کنید. در صورت نیاز به مقابله با مشکلات پیش بینی نشده و یا اتلاف وقتهای روزمره، این کار فضای بیشتری برای تنفس به شما میدهد.
بر پیشرفت کار نظارت کنید تا بتوانید بحرانها را زودتر تشخیص دهید
حتی اگر ما با پشتکار چرخههای کاری 90 روزه خود را برنامهریزی کنیم و از قانون 90/90 پیروی کنیم، باز هم ممکن است در حین کار لغزشهای عجیب و غریب پیش بیاید. به عنوان مثال، ممکن است شما فقط یک هفته با یک ضرب الاجل کلیدی متوجه شوید که کاملاً از مسیر خارج شدهاید. بهترین راه برای جلوگیری از این غافلگیری ناخواسته چیست؟
شما میتوانید با شناسایی شاخصهای کوچکی که مشخص کننده میزان عملکردتان است، پیشرفتتان را در نقاط عطفتان بررسی کنید.
فرض کنید برای دویدن در ماراتن تمرین میکنید. تمرین شما در هر هفته میتواند مجموعهای از شاخصهای مختلف را در اختیار شما بگذارد تا به شما ایده دهد واقعاً در چه مسیری هستید، این شاخصها میتواند مسافتی باشند که در هر بار دویدن طی میکنید و یا روزهایی باشد که در هفته میدوید، یا تعداد روزهایی باشد که خوب خوابیدهاید و غذای سالم خوردهاید.
حالا به هریک از شاخصهایی که در مسیر حرکت شما در هر نقطه عطف تعریف شدهاند توجه کنید. سپس این شاخصها را اندازه گیری کنید و قبل از اینکه مشکل حادی در انجام پروژه به وجود آید، میزان کسری در حرکت به سمت تکمیل پروژه را شناسایی کنید. حتی میتوانید با استفاده از وایت بورد، پوستر، یا یادداشتهای چسب دار، این نتایج را بصری کنید تا به شما در ردیابی شاخصها و ترسیم پیشرفت پروژه کمک کند.
فقط به خاطر داشته باشید که نمیتوانید بر همه چیز نظارت کنید. نظارت بیش از حد ممکن است در ابتدا احساس رضایت بخشی داشته باشد و این تصور را به وجود آورد که همه متغیرهایی را که بر بهره وری شما تأثیر میگذارند کنترل کردهاید، اما تغییرات طبیعی که هنگام پیگیری جزئیات جزئی ظاهر میشوند ممکن است شما را دلسرد کند و حواس شما را از شاخصهای بسیار مهمتر منحرف نماید.
آیا شما میتوانید بررسی کنید که کدام شاخصها میتوانند به شما بیشترین اطلاعات را در مورد سلامت پروژه بدهند؟ این شاخصها باید به طور منظم نظارت و اندازه گیری شوند. اگر ریتم خوبی برای نظارت بر پیشرفتتان داشته باشید، در این صورت هم در زمان و انرژیتان صرفهجویی خواهد شد و هم از نزدیک شدن به بحرانها جلوگیری خواهید کرد.
هنگامی که با شکست مواجه میشوید، تسلیم نشوید، در عوض، از تغییر استقبال کنید
آخرین ابزار در جعبه ابزار نهایی شما، توانایی تغییر است – به عبارت دیگر، زمانی که متوجه شدید چیزی درست کار نمیکند، باید بتوانید رویکرد خود را تنظیم و تصحیح کنید.
اغلب زمانی که در پروژههای خود با مشکل مواجه میشویم، وسوسه میشویم که از کل کار صرفنظر کنیم. با مقاومت در برابر این وسوسه و این که یاد بگیریم چگونه مشکلات را اصلاح کنیم میتوانیم مسیرهای جدیدی برای رسیدن به هدف خود بیابیم که قبلاً هرگز ندیدهایم. تغییر دادن، هدف کلی شما نیست. بلکه منظور از تغییر، اصلاح استراتژیهایی است که برای رسیدن به آن هدف اعمال میکنید.
فرض کنید به عنوان بخشی از تمرینات خود برای ماراتن ماه آینده، تلاش میکنید هفتهای 10 مایل بدوید. بعد از این که متوجه شدید در بهترین حالت فقط 7.5 مایل میتوانید بدوید و 2.5 مایل کم دارید، در عوض آن، حالا بیانید ماراتنی را انتخاب کنید که 2 ماه دیگر برگزار میشود تا در اثر تمرین بیشتر بتوانید به رکورد 10 مایلی خود دست یابید. این تغییر، همان تغییر استراتژی برای شما محسوب میشود.
وقتی که برنامه خود را تصحیح میکنید برای این که زمان بیشتری به خود بدهید، به جای اینکه بدن خود را از بیش از حد حرکت دهید یا بهطور کامل از ماراتن صرفنظر کنید، میتوانید به همان هدفی که دویدن در ماراتن است ادامه بدهید بدون اینکه به حرکت و بدن خود بیش از حد فشار آورده و به خود آسیب بزنید.
اما مراقب وسوسههای تغییر چند چیز در یک زمان هم باشید. وقتی نوبت به تغییر میرسد، حتی وجود اصلاح کم نیز، زیاد است. چالش افزایش مایلهای هفتگی دلیل خوبی است که به خودتان زمان بیشتری برای تمرین بدهید، اما این بدان معنا نیست که باید عادات خواب یا کالری دریافتی خودتان را هم تغییر داده و اصلاح کنید. پس بیانید با یک تغییر کوچک شروع کنید، اگر بعد از مدتی بهبودی مشاهده نکردید، تغییر دیگری را انجام دهید. هرچه سیستم نظارت شما بهتر باشد، در این صورت، تشخیص جنبههایی که نیاز به تغییر دارند برایتان آسانتر خواهد بود.
بعد از همه موارد فوق، بدانید که اصلاح در استراتژیها و زمانبندیهای شما به معنای شکست در انجام پروژه نیست، بلکه شما به سادگی در حال حرکت به سمت مهمترین اهداف خود هستید.
خلاصه کلام
یافتن انگیزه برای تکمیل پروژههایمان تا پایان، بسیار چالش برانگیز است. با دنبال کردن مواردی مانند رسیدن به شهرت (از جنبه مثبت)، الهام گرفتن از الگوهایمان، مدیریت زمان، نظارت بر پیشرفت و در نهایت در صورت نیاز، اصلاح استراتژیهایمان، میتوانیم میزان حرکت لازم برای رسیدن به اهداف خود را تعیین کرده و آن را حفظ کنیم.
به حرکت خود ادامه دهید و با سپاس گزاری از دیگران، به آنان کمک کنید همین کار را انجام دهند.
دفعه بعدی که فردی که با او کار میکنید، کاری را به خوبی انجام داد، آن را به او گوشزد کنید! این کار نه تنها باعث تشویق او میشود تا با شما به گونه ای کار کند که به نفع هر دوی شما باشد، بلکه محیطی را ایجاد میکند که در آن جشن گرفتن پیروزیهای جزئی یکدیگر، امری عادی تلقی شود.
علاوه بر این، تقویت انگیزه در دیگران میتواند باعث تقویت انگیزه ی شما شود، زیرا از این طریق شاهد تأثیر مثبتی خواهید بود که میتواند بر روی افراد دیگر داشته باشید. همه این موارد در کنار هم، به شما و تیم تان کمک میکند تا شتاب خود را به دست آورده و آن را حفظ کنید.