مانچو کلمه ای به معنای “یک خانواده” است، اما روش شبکه سازی مانچو به معنای فراتر رفتن از خانواده و ایجاد ارتباطی همچون یک خانواده میان اعضای شبکه کاری است . این مفهوم ارتباط میان یک خانواده بزرگتر است که ما آن را می سازیم. ما شیفته این مفهوم خواهیم شد زیرا به ما در شبکه سازی کسب و کارمان کمک شایانی خواهد کرد. رویکرد مانچوی ما در شبکه سازی انگیزههای خودخواهانه را از بین میبرد و نتایج عالی به همراه دارد. در این مقاله به بررسی مراحل کار کردن با آن روش می پردازیم.
حلقه های کاری مستحکم بسازید
اگر شبکه مانند چند حلقه در نظر بگیریم، به پیشرفت شغلی ما بیشتر کمک خواهد کرد. در کوچکترین و تنگ ترین حلقه، افرادی هستند که شما آنها را بیشتر دوست دارید. این حلقه شامل افرادی می شود که اغلب با آنها در ارتباط هستید و نیاز نیست که مرتب برای اهمیت آنها به شما یادآوری شود.
بلافاصله پس از آن افرادی هستند که شاید «باید» مرتباً با آنها در ارتباط باشید، ممکن است همکاران یا مشتریان یا فروشندگان اصلی شما در این حلقه قرار بگیرند. شما به سادگی با این افراد در جریان تجارت هستید و با آنها ارتباط برقرار می کنید.
فهمیدن اینکه چه کسی در دایره سوم مانچوی شما قرار می گیرد سخت تر است، اینجا در واقع جایی است که جادوی شبکه اتفاق می افتد. در واقع اینجا جایی است که می خواهید تلاش های خود را متمرکز کنید. بنابراین دایره سوم بسیار اهمیت دارد زیرا رابطه تنگاتنگی با تجارت شما دارد.
نقشه مانچو خود را بچینید
این مرحله به حلقه سوم مربوط می شود. جایی که روش مانچو شروع می شود. حلقه سوم مانچوی شما باید این افراد را در بر بگیرد که شامل موارد زیر است:
- افرادی که شخصاً می خواهید به آنها کمک کنید تا موفق شوند.
- افرادی که احساس می کنید می توانند به موفقیت شما کمک کنند.
- افرادی که به آنها اهمیت می دهید و می توانند از کمک افرادی که می شناسید استفاده کنند.
هدف شما یافتن افراد بالقوه نیست، اگرچه این موضوع ممکن است در حین کار این اتفاق بیفتد. در واقع موضوع ما در مورد برقراری ارتباط با افرادی که کسب و کار شما را توسعه می دهند نیست، مگر به طور غیرمستقیم. در عوض درباره افرادی است که میتوانید با غنیتر کردن زندگیشان به آنها کمک کنید و افرادی که اگر سؤالات درست بپرسید، ممکن است بتوانند به شما کمک کنند.
پس چند نفر باید در حلقه سوم مانچوی شما باشند؟ مطمئن نیستید. باید روی آن کار کنید. مثلا اگر بیش از 20 نفر در این حلقه جای بگیرند، ممکن است باعث سردرگمی کار شما شود. به هر حال، به همین دلیل است که تقریباً هر نوع شبکه سازی ذاتاً برای استفاده شما دارای نقص هستند. آنها ساخته شده اند تا رشد کنند. آنها به شما نیاز دارند که بارها و بارها با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنید تا ارزش خود را نشان دهید، اما این خیلی به نفع شما نخواهد بود فقط این که به شما امکان می دهد افراد را راحت تر فراموش کنید. پس به 20 نفر بچسبید تا بتوانید به کنترل و مدیریت آنها بپردازید. اما باید ببینیم دقیقاً با این گروه چه کار کنیم؟
مانچو خود را سر و سامان دهید
بیایید تصور کنیم که هر روز 20 دقیقه فرصت دارید تا دنیای خود را شگفت انگیزتر کنید. بیست دقیقه؟ این کمتر از مدت زمان یک کارتون تلویزیونی است و احتمالاً برابر با زمان تلف شده برای انجام کارهایی است که ارزش بسیار کمتری دارند. در زیر به نحوه سازمان دهی این 20 دقیقه می پردازیم:
- 10 دقیقه را صرف تماس با افرادی در حلقه سوم خود کنید که فکر می کنید می توانید به آنها کمک کنید و هر گونه کمک، مشاوره یا منابعی را که می توانید ارائه دهید را برایشان فراهم نمایید.
- پنج دقیقه وقت بگذارید و از افرادی که برای بازخورد آنها ارزش قائل هستید سؤالاتی بپرسید که به شما کمک می کند تا مراحل بعدی خود را در تجارتتان بهتر درک کنید.
- پنج دقیقه را صرف معرفی افرادی کنید که در میان حلقه های خود می شناسید.
کدام رسانه ارتباطی و شبکه اجتماعی برای ایجاد این ارتباطات بهتر عمل می کند؟ هر چیزی که برای شما و اعضای مانچوی شما بهترین کارکرد را دارد. برخی از ایمیل استفاده می کنند و برخی در تلگرام فعالیت گروهی خود را دارند. بعضی افراد نیز تلفن را ترجیح می دهند. خوشبختانه امروزه این وسیله های ارتباط جمعی بسیار زیاد است. کافی است بررسی کنید تا کدام یک از آنها برایتان عملکرد بهتری دارد.
برای بهبود عملکرد کار خود می توانید این کار ها را انجام دهید:
- یک صفحه گسترده بسازید. در آن، نام شخص را در ستون اول، اطلاعات تماس مربوطه او در ستون یا دو ستون بعدی، اولویت برای تماس در ستون بعدی، تاریخ آخرین تماس خود را در ستون بعد از آن، و در نهایت، یادداشت هایی از خود قرار دهید.
- به این موضوع فکر کنید. تصور کنید اکنون لیستی از 20 نفر دارید که به هر شکلی برای شما مهم هستند. شما متعهد شده اید که هر روز در مجموع 20 دقیقه به مردم کمک کنید، از جمله اینکه از خودتان کمک بخواهید. شما این فهرست را روزانه با سه هدف فوق الذکر انجام می دهید: کمک به دیگران، درخواست کمک و ارتباط با افراد.
جریان ارتباطات را آغاز کنید
تماس با کسی که می خواهید برای کسب و کار با او ارتباط برقرار کنید، در مقابل برقراری ارتباط با کسی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از طریق تلاش های ذکر شده در بالا به او کمک کرده اید، تفاوت دارد. از آنجایی که با افرادی که انتخاب کرده اید می توانید از طریق طرح مانچو ارتباط برقرار کنید، یک جریان دائمی بوجود آمده و همه چیز بسیار راحت تر به نظر می رسد، یا حداقل گزینه های بیشتری وجود خواهد داشت. برای درک بهتر این موضوع به مثال زیر توجه کنید:
دوست من چارلی در حال نوشتن یک کتاب است. او برای مشاوره با پنج نفر در مانچوی خود تماس گرفت. چهار نفر توصیه های معقولی کردند که افکار چارلی را تایید کرد. من در نهایت چیزی بر خلاف بقیه گفتم. نظر من محرکی بود که به چارلی ایده بهتری داد. چیزی که بعد از آن اتفاق افتاد فرصتی برای او بود تا با دیگران در مانچوی خود این ایده را حل کند و پاسخی حتی بهتر از پاسخ من دریافت کند. همه اینها به سرعت و بدون اصطکاک زیاد صورت می گیرد.
کلید عملکرد مانچو این است که همه ما می خواهیم در درون حلقه باشیم. وقتی یک دوست یا متحد تجاری فرصتی برای ما دارد، رابطه موجود بسیار راحتتر از زمانی است که یک فرد خارجی یا بدون ارتباط سعی میکند تجربه مشابهی را ایجاد کند. به عنوان مثال، آیا تا به حال برای موقعیتی در شرکتی درخواست داده اید که در آن افرادی را می شناسید که در آنجا کار می کنند؟
بدون درخواست و انتظار متقابل، کار انجام دهید
سوزان مورفی، یکی از بنیانگذاران Jester Creative Inc.، یک شرکت تولید رسانه های آموزشی مستقر در کانادا، روش مانچو خود را اجرا میکند و میگوید که این روش به طور حرفهای به او کمک کرده است. اما او یک هشدار به این روند اضافه می کند: «یک چیز مهم وجود دارد که اغلب نادیده گرفته می شود. این موضوع باید از یک میل واقعی برای کمک به دیگران و از علاقه واقعی به برقراری ارتباط ناشی شود. خیلی اوقات، نیت افراد خودخواهانه است که در حین کار این را نشان می دهند. اما بهتر است وصل شوید زیرا می خواهید ارتباط برقرار کنید. مفید باشید زیرا می خواهید کمک کنید. نتیجه واقعی اینجاست.»
یک مثال واقعی دیگر از این بازده برای شما می زنم. در حول و حوش زمانی که این مقاله را نوشتم، بررسی کردم تا مشتریانی را ببینم که در برخی از سرمایه گذاری های تجاری با من شریک شده اند. آنها در میانه راه فروش شرکت خود هستند و من در این روند به آنها کمک می کنم. معلوم شد دلیل این سفر بیشتر در مورد ایجاد روابط به سبک مانچو بود تا فروش معلق. به این دلیل که در طول بازدید، مشتریان و یا شرکای من با معرفی من به افراد دیگر به طور بالقوه به من این فرصت را می دهند که چیزی به آنها بفروشم و از این طریق لطف بزرگی به من می کنند. مشتریان و شرکای من مستقیماً از دادن این فرصت به من سود نخواهند برد. اما آنها در حال ساختن مانچو هستند و با این کار، قدرت روابط تجاری خود را بهبود می بخشند.
بله، برخی از افراد ممکن است از این موضوع سوء استفاده کنند، حتی خیلی بیشتر از آنچه که فکرش را بکنید. ولی زمانی که شبکه مانچو شما راه اندازی شد، به سرعت خواهید فهمید که چه کسی این کار را انجام می دهد. شاید آن شخص به مانچوی شما تعلق نداشته باشد. اما از این طرز فکر شروع کنید که هر کسی که به دنبال کمک به آن هستید از هدیه شما برای کمک به دیگران استفاده خواهد کرد. بهطور خلاصه، استثناهای نادر را در نظر می گیرید و اعضای مانچوی خود را بر این اساس تنظیم میکنید.
و باید این توصیه را بپذیرید که از خود خدمتی خودداری کنید: وقتی کسی اساساً ارتباط را در ازای بدست آوردن چیزی مورد هدف قرار می دهد، برای طرف مقابل کاملاً واضح است و این موضوع سبب می شود مردم را از خود دور کند. اگر تصمیم به ایجاد و پرورش روابط از طریق رویکرد مانچو دارید، این کار را با نیات غیر خودخواهانه انجام دهید، در غیر این صورت نتایج شما ممکن است برعکس آنچه میخواهید باشد.
یک عادت روزانه بسازید
با ارائه چیز ارزشمندی به ارتباطات مانچو خود به صورت روزانه، نه تنها در مورد چگونگی کمک به موفقیت دیگران، بلکه در مورد آنچه که می توانید به طور کلی به جهان ارائه دهید نیز چیزهایی خواهید آموخت. کمکی که ارائه می کنید ممکن است شما را به سمت فرصت های تجاری بیشتر راهنمایی کند. یادداشت نویسنده: “با ارتباط با دوستم رائول کولون، مشاور تجاری که به شرکتها کمک میکند حضور دیجیتالی خود را ایجاد کنند، میتوانم مشتریانی را به او منتقل کنم که برای من مناسب نیستند. با گوش دادن به جامعه ای که من این امتیاز را دارم که به آن خدمت کنم، می توانم افرادی را پیدا کنم که پروژه های همفکر خود را انجام می دهند و آنها را به هم وصل کنم. من همیشه قبل از اینکه به دنبال ارزش برای خودم باشم، برای دیگران ارزش قائل میشوم مانند مشاوره، اطلاعات، بینش، سرنخهای مشتری و غیره. نتیجه تلاش هر روز شما ( فقط یک تعهد 20 دقیقه ای روزانه ) این است که می توانید یک شبکه عالی بسازید. آیا این ارزشی دارد ؟ بله، و در عرض چند هفته آن را خواهید دید.