شرکتهای مختلف سالها و به صورت گسترده تلاش کردهاند تا رمز و راز چیزی که میتواند یک فرهنگ کاری سودمند و سالم را به وجود آورد، کشف کنند. پس اجازه دهید که به صورت خلاصه و بدون صرف هزینههای بالا برای کشف این موضوع، راز آن را در اختیار شما قرار دهیم؛ آنچه شما به دنبال آن هستید، اعتماد است که در سایه مدیریت کاریزماتیک خلق میگردد.
مطالعات زیادی در این زمینه انجام شده و این مسئله را به اثبات رسانده است. برای مثال، Great Place to Work، مشاوره تحقیقات جهانی با Fortune همکاری کرده و بررسی سالانه خود درباره “بهترین شرکتها” را انجام دادهاند؛ آنها به این نتیجه رسیدهاند که اعتماد، یک رفتار انسانی است که نمیتوانید آن را نادیده بگیرید و از پس هزینههای نداشتن آن برنمیآیید.
تحقیقات انجام شده در این شرکتها نشان میدهد که 92 درصد از کارمندانی که در این بررسی شرکت کردهاند معتقدند که بخش مدیریت در تاکتیکهای کسب و کار، شفاف عمل میکنند. شفافیت و صادق بودن، اعتماد را به وجود میآورد.
استفن ام آر کاوی، نویسنده و رهبر افکار، زندگی خود را بر مبنای این موضوع استوار کرده است. او در کتاب خود با عنوان The Speed of Trust (سرعت اعتماد) عنوان میکند که تیمهایی با اعتماد متقابل بالا، نتایج خود را سریعتر و با هزینههای کمتر ایجاد میکنند.
کاریزما چیست و مدیریت کاریزماتیک چگونه است؟
کاریزما یعنی اینکه بتوانید اطرافیانتان را جذب کرده و تحت تأثیر قرار دهید. معمولاً تشخیص اینکه فردی کاریزماتیک است آسان است. با این حال، اغلب دشوارتر است که دقیقاً بگوییم آن افراد چه مهارتها یا ویژگیهایی دارند که افراد دیگر، کمتر کاریزماتیک، فاقد آن هستند. برای پیچیدهتر کردن همه چیز، انواع مختلفی از افراد کاریزماتیک وجود دارد. برخی ممکن است ساکتتر باشند، شاید برای تأثیرگذاری بر دیگران، بیشتر به جذابیت شخصی خود متکی باشند تا کلماتشان. دیگران دارای ارتباطات پرشوری هستند و همه را همراه با اشتیاق خود جذب میکنند. در نهایت کاریزما نتیجه مهارتهای ارتباطی و بین فردی عالی است. بنابراین میتوان کاریزمای خود را توسعه و بهبود بخشید.
6 عادت رهبران کاریزماتیک که باعث اعتماد بیشتر کارمندان میشود
این چند عادت در رهبری، حاصل تجربیات بسیاری از افراد فعال در زمینه منابع انسانی و تیمهای اجرایی بوده و قطعاً در ایجاد اعتماد مفید خواهد بود.
1. رهبران قابل اعتماد حاضرند که قدرت خود را تسلیم کنند.
شما رهبران موفقی را دیدهاید که قدرت خود را تسلیم کرده و آن را به اعضای تیم خود میسپارند. آنها این کار را انجام میدهند، چون به تواناییهای تیم خود ایمان دارند؛ اعتماد همانند یک هدیه، قبل از اینکه به دست بیاید، به صورت آزادانه داده میشود. اینگونه از رهبران با تسلیم کردن قدرت خود و فرو نشاندن اعتبار خود، در واقع به دیگران قدرت میبخشند تا تصمیمات خودشان را اتخاذ کنند؛ بدین ترتیب، یک فرهنگ موفق و فعالانه رهبری – رهبری ایجاد شده و از بروز فرهنگ انفعالی رهبری – پیرو جلوگیری میشود.
2. رهبران قابل اعتماد مقاومت قابل توجهی را در مواجهه با سختیها نشان میدهند.
توماس ادیسون در جایی گفته است: “بسیاری از شکستها در زندگی به خاطر مردمی است که در زمان تسلیم شدن، نمیدانند تا چه اندازه به موفقیت نزدیک شدهاند.” اینگونه از رهبران، افرادی هستند که بعد از هر شکست یا مانع، دوباره بلند شده و روی پاهای خود میایستند؛ آنها خودشان را مورد بررسی قرار داده و دلیل تکرار یک مشکل یا مانع را جویا میشوند. آنها دوباره به حال اولیه بر میگردند و آماده اعمال تغییرات سریعتر هستند، آنها میخواهند هر چیزی که آنها را به عقب میکشد و تمامی مواردی که به نفس شرکت نیستند را تغییر دهند. این همان فردی است ک میتوانید به او اعتماد کنید.
3. رهبران قابل اعتماد حاضرند به افرادی که هدایت آنها را به عهده دارند، اعتماد کرده و به آنها باور داشته باشند.
باز هم اشارهای خواهیم داشت به استفن ام آر کاوی و کتاب “سرعت اعتماد”؛ همانطور که در بالا ذکر شد، او معتقد است که اعضای تیمی که سطح اعتماد بالایی در میان آنها دیده میشود، نتایج مورد نظر خود را هر چه سریعتر و با کمترین هزینه به وجود میآورند. اما آیا شما باید قبل از هر چیز اعتماد آنها را به دست آورید؟ یا اینکه اعتماد از باور داشتن به اعضای تیم، قدرتها، تواناییها و تعهدهای آنها به وجود میآید؟ بیایید از زاویهی دیگری به آن نگاه کنیم؛ شما با کدام یک از دو جمله زیر موافق هستید؟
الف) اعتماد چیزی است که مردم باید آن را به دست بیاورند.
ب) اعتماد چیزی است که باید همانند یک هدیه، به دیگران داده شود.
اگر گزینه اول را انتخاب کردهاید، پس در اکثریت هستید. تفکر مرسوم بر این باور است که افراد باید اعتماد را به دست آورند و اگر خدشهای در این اعتماد به وجود آورند، به دست آوردن دوباره آن دشوار خواهد بود؛ اینطور نیست؟ اما اگر گزینه دوم را انتخاب کردهاید، به خودتان ببالید. یافته های جدید از این قرارند که در سازمانهای سالم، رهبران تمایل دارند که قبل از هر چیز و در همان گام اول به پیروان خود اعتماد کنند، آنها این اعتماد را قبل از اینکه به دست آورده شود، همانند یک هدیه به دیگران میدهند.
4. رهبران قابل اعتماد، نمایش فروتنی را به عنوان قدرت رهبری میدانند
بارها از افراد در جایگاههای مختلف شنیدهایم که تواضع، نشانه ضعف است. با این حال این فضیلت کلیدی در مقابل سنگرهای داخلی قرار دارد که یک رهبر بد را میسازد: غرور، خود محوری، تحریکپذیری، کنترل و قضاوت.
جیم کالینز، نویسنده و رهبر تفکر، در بررسی بزرگ خود به نام رهبری سطح پنجم، احتمالاً بیشترین زمان و تلاش را برای تحقیق در زمینه رهبری فروتنانه انجام داده است. او اعلام کرده است:
رهبران سطح پنجم، نیازهای نفس خود را از خود دور کرده و آن را به سمت هدف بزرگتر ساخت یک شرکت بزرگ هدایت میکنند. این بدان معنا نیست که رهبران سطح پنجم، هیچ میل شخصی یا علاقهمندی ندارند. آنها در حقیقت به شدت جاه طلب هستند؛ اما این جاه طلبی و بلند پروازی برای سازمانی است که در آن فعالیت میکنند، نه خوشان.”
5. رهبران قابل اعتماد به دنبال این هستند که از همردههای خود، بازخورد و ورودی بگیرند.
اگر میخواهید بدانید که در مسیر رهبری خود، چه عملکردی داشتهاید، به سادگی میتوانید از دیگران بپرسید. برای پرسیدن سوال “عملکرد من چگونه است؟” به فروتنی و تواضع نیاز دارید. شنیدن جواب این پرسش، به فروتنی بیشتری نیاز دارد.
6. هنر اصلی افراد کاریزماتیک کنترل اجتماعی است
این مورد یک مهارت اجتماعی پیچیده است که برای افراد کاریزماتیک اهمیت ویژهای دارد، این را میتوان به شیوهای دید که مدیریت کاریزماتیک خود را باوقار و متانت نشان میدهد.
مزایای مدیریت کاریزماتیک
در زیر مزایای یک رهبر و مدیر کاریزماتیک آورده شده است:
افزایش وفاداری کارکنان: رهبران کاریزماتیک، این توانایی را دارند که به افراد انگیزه دهند و الهامبخش آنها باشند و به این دلیل میتوانند افراد را ترغیب کنند تا بیشتر وفادار و متعهد باشند. هدف آنها این است که کارکنانشان احساس کنند که کار و استعدادشان اهمیت دارد؛ در پی این کار، مشارکت کارکنان بیشتر میشود و کمتر پیش میآید که شغل خود را ترک کنند؛
پرورش رهبر: رهبران و مدیران کاریزماتیک، شخصیتی مسری دارند و قادرند کارکنان خوشآتیه را به رهبران شایستهای تبدیل کنند. ویژگیهای این رهبران میتواند افراد را تحت تأثیر قرار دهد و بخشی از شیوه مدیریت نهایی آنها شود؛
بهرهوری بیشتر: رهبران کاریزماتیک، در زمینه کسب اعتماد و احترام در بین کارکنان خود، مهارت فوقالعادهای دارند؛ در نتیجه افراد، نهایت تلاش خود را میکنند تا انتظارات رهبر خود را برآورده سازند. از اثرات این موضوع، میتوان به بهرهوری بیشتر و کیفیت بالاتر در انجام کارها اشاره کرد؛
حرکت به سوی نوآوری: رهبران کاریزماتیک، به سمت تغییر و نوآوری حرکت میکنند. این افراد همیشه به دنبال فرصتهایی هستند تا سازمان را بهتر کنند و فرایندها را بهبود بخشند. این امر شرکت را در زمینه آخرین روندها و شیوههای سازمانی، بهروز نگه میدارد؛
ایجاد فرهنگ یادگیری: ویژگیهای اصلی مدیریت کاریزماتیک، فروتنی، ارتباط مؤثر و بهبود هستند. این رهبران بیشتر بر رشد تمرکز میکنند تا اینکه به تنبیه توجه داشته باشند؛ به این خاطر به اشتباهات، بهعنوان فرصتی برای یادگیری نگاه میکنند. زمانی که طرح اولیه جواب نمیدهد، کارمندان را تشویق میکنند تا راهحلهای دیگری پیدا کنند. این موضوع باعث میشود که کارکنان در کار بیشتر احساس راحتی کنند و برای مسئله، راهحلهای بهتری را پیدا کنند.
معایب مدیریت کاریزماتیک
در زیر معایب یک رهبر و مدیر کاریزماتیک آورده شده است:
- تمرکز اشتباه: تمرکز بر اخلاقیات، تفاوت اصلی بین مدیریت کاریزماتیک و تحولگرا است. مدیریت کاریزماتیک، میتواند بیشتر درباره شخصیت و نظام اعتقادی فرد باشد. قدرت تأثیرگذاری بر دیگران، میتواند رهبران را به انسانهای متکبر و خودخواهی تبدیل کند که در برخورد با دیگران، هیچگونه فروتنی و دلسوزیای ندارند؛
- ایجاد سیستم بلهقربانگو: شخصیت مدیران کاریزماتیک، به شکلی است که میتواند کارکنان را به افراد مطیع تبدیل کند؛ همچنین، اصلاً کار سختی نیست که بهواسطه شخصیت آنها، سیستم بلهقربانگویی را در سازمان به وجود آورند؛ در نتیجه رهبر کاریزماتیک میتواند ایدههای خود را اجرایی کند، بدون اینکه آنها را به چالش بکشد؛ درحالی که ممکن است برنامههای مطلوبی نباشند؛
- نبود رهبر، مشکلاتی را به وجود میآورد: امکان دارد رهبر کاریزماتیکی که خوب و مؤثر است، تبدیل به ستون اصلی شرکت شود. سرسختی، هدایت و رهبری آنها میتواند باعث شود که افراد رشد و پیشرفت نکنند و در همه امور به رهبر خود وابسته باشند؛ در نتیجه، خروج رهبر میتواند خلأیی را در سازمان ایجاد کند که هیچکس برای پرکردن آن آموزش کافی ندیده است؛
- عدم شفافیت: اگر موفقیتهای رهبر از شکستهایش بیشتر باشند، میتواند موفقیتهایش را مدیون توانمندیهای کاریزماتیک خود بداند و بیشتر بر آنها تکیه کند. او فراموش میکند که تاکتیکهایی مانند مشاوره با تیم، نگاهی به اطلاعات عملکرد در گذشته و درنظرگرفتن رسالت و چشمانداز شرکت، باعث موفقیتش شدهاند که در نهایت، باعث از بین رفتن شفافیت سازمانی میشود.
- مدیریت کاریزماتیک دارای معایبی است، اما برای رهبرانی که میخواهند تأثیرگذار باشند و کارمندان را ترغیب کنند تا بهترین خودشان باشند، ویژگیهای مفیدی نیز دارد.
بهترین روشهای مدیریت کاریزماتیک
- شنونده فعال باشید: رهبران کاریزماتیک، کاری میکنند که افراد احساس کنند حرفهایشان بسیار مهماند. آنها از تکنیکهای گوش دادن فعال استفاده میکنند؛ مانند سؤال کردن، مکث کردن قبل از بیان نظر و تمرکز کردن روی صحبت فرد مقابل، به جای تفکر درباره پاسخ خود؛
- قدرت را با ملایمت ترکیب کنید: هرکسی میتواند قدرتمند باشد، اما برای رهبری مقتدرانه افراد سازمان، رهبر باید بسیار تلاش کند تا بتواند توانایی خود را در نفوذ بر دیگران با دلسوزی و توجه به آنها ترکیب کند. افرادی که میخواهند به رهبران کاریزماتیک تبدیل شوند، باید به نیازهای پیروان خود اهمیت دهند و تلاش کنند تا هر کاری را برای تشویق آنها انجام دهند تا به بهترین خودشان تبدیل شوند؛
- مهارت ارتباطی خود را تقویت کنید: رهبرانی که دوست دارند بسیار کاریزماتیک باشند، باید بیشتر روی مهارت فن بیان خود کار کنند و بکوشند تا نشانههای غیرکلامی، مانند زبان بدن را بهبود بخشند؛
- به خودتان اجازه ندهید که بیش از حد، تحتالشعاع شخصیتتان قرار بگیرید: همانطور که در بخش معایب ذکر کردیم، این امکان وجود دارد که رهبران کاریزماتیک بر ویژگیهای خود، بیش از حد تکیه کنند. بسیار مهم است که اجازه ندهید تکبر در شما شکل بگیرد. همیشه در نظر داشته باشید که انتقاد، مهم است و از روشهای تحلیل کسبوکار استفاده کنید؛
- برای بازخورد صادقانه، فرصتهایی را فراهم کنید: پیروان در برخورد با رهبر کاریزماتیک، بهراحتی میتوانند به افراد بلهقربانگو تبدیل شوند. رهبران باید این مسئله را درک کنند و افراد پیرامون خود را تشویق کنند تا ایدهها و پیشنهادهایشان را ارائه دهند و در این موارد صادق و واقعیتگرا باشند.
سخن پایانی
هر شرکتی با تیم رهبری که متعهد شده تا فرهنگی از اعتماد را به وجود آورد، در نهایت به این نتیجه میرسند که همه چیز از خودشان آغاز میشود. این بدان معناست که آنها باید به دنبال تغییر باشند و آستینهایشان را بالا بزنند. بازگشت سرمایه واقعی، زمانی است که سازمان تصمیم میگیرد تا فرهنگ شرکتی با اعتماد بالا را ایجاد کند. محیطهای کاری با کیفیت، میزان استعفا از کار کمتری را نشان میدهند؛ علاوه بر اینکه کارمندانی که به شرکت خود علاقه داشته و با استعداد هستند را جذب میکند. این فاکتورها در نهایت به یک لبه رقابتی میرسد که باعث میشود که شرکت به سرعت به شرایط امن و خارج از چالش برسد.