رازهای میلیاردرهای خودساخته، راز 20 میلیاردر از زبان رافائل بدزیگ

در این مطلب می‌خوانید

رازهای میلیاردرهای خودساخته

راه‌هایی برای میلیاردر شدن؛ تجربیات رافائل بدزیگ از مصاحبه با ۲۰ میلیاردر

رافائل بدزیگ کارآفرین بین‌المللی درباره‌ی تفاوت میان میلیاردرهای خودساخته و یک فرد صرفاً میلیونر می‌گوید که فرق بین این دو چیزی پیچیده‌تر از ارزش ویژه است. فرد میلیاردر عشقی بی‌نهایت به کار و اخلاق کاری والا دارد درحالی‌که میلیونر بیشتر در جستجوی دستیابی یک زندگی فردی و تجملی است. بدزیگ همچنین چندین خصیصه مشترک را در میلیاردرهای خودساخته مانند رویکردشان به کسب‌وکار بیان می‌کند:

میلیاردرهای خودساخته، دنباله‌رو هیچکس دیگری نیستند، آنها برای پول کار نمی‌کنند زیرا عاشق صنعت و کسب‌وکار هستند. فرد میلیاردر علاقه‌ی زیادی به ریسک دارد اما نه هر ریسکی، او هوشمندانه ریسک می‌کند.

رافائل بدزیگ که در اصل آلمانی‌ست «سرمایه‌گذار فرشته» و سخنران محبوب «تد» است. او اولین فروشگاه آنلاین دوچرخه را در آلمان افتتاح کرد سپس به صورت کسب‌وکار اینترنت محور آن را در چندین کشور دیگر توسعه داد. او در این مصاحبه رازهای مهمی را درباره میلیاردرهای خودساخته فاش می‌کند. با ما همراه باشید.

رویکرد میلیونرها و میلیاردرهای خودساخته در ریسک‌پذیری چه تفاوتی با هم دارد؟

میلیاردرها با نوسان نامطلوب و محدود و نوسان مطلوب و نامحدود ریسک می‌کنند آنها هرگز برای ریسک اطمینان کافی ندارند.

میلیونرها با نوسان مطلوب و محدود ریسک می‌کنند. ریسک کردن آنها چندان سودآور نیست. بنابراین، آنها هم با نوسان مطلوب و محدود سود می‌کنند و هم در ریسک کردن قاطع هستند و ممکن است همه چیز را ببازند.

دیگر چه تفاوت آشکاری دارند؟

میلیاردرهای خودساخته هرچند که عاشق کار هستند اما برای کسب پول کار نمی‌کنند. آنها به کسب‌وکار و صنعت‌شان عشق می‌ورزند. میلیونرها پول درمی‌آورند که پول بیشتری داشته باشند زیرا آنها می‌خواهند زندگی خصوصی‌شان را تقویت کنند. تجملات به میلیونرها انگیزه می‌دهد.

همچنین بخوانید: داستان زندگی و موفقیت کارآفرین موسس برند کاله

این که بد نیست، هست؟

اما انگیزه‌ی آنها در سطح مشخصی متوقف می‌شود. شما اگر از ثروت ۲۵ میلیون دلاری به ثروت ۳۵ میلیون دلاری برسید، پیشرفت چندانی در زندگی شخصی‌تان نمی‌بینید. بنابراین انگیزه‌ی پیشرفت شما متوقف می‌شود.

بعد چه اتفاقی می‌افتد؟

کسب‌وکار گاهی شما را آزار می‌دهد و راکد می‌شود. شما ممکن است شکست بخورید چون از پیشرفت دست کشیدید و رقبا شما را در رقابت شکست می‌دهند.

آدم برای میلیاردر شدن باید بزرگ فکر کند. درسته؟

بله. میلیاردرها مایل هستند که سال‌های زندگی‌شون رو قربانی کنند. شاید تمام عمرشان را برای کاری بگذارند که ممکن است در آن شکست بخورند. میزان تعهد آنها در دهه‌های زندگی‌شان کاملا باورنکردنی است.

آنها در قدم اول نباید استعداد فوق‌العاده‌ای داشته باشند؟

بله، اما این ویژگی‌ها انتسابی نیستند. آنها در تمام سال‌های زندگی‌شان در تجربیات، خصیصه‌ها و رفتارهایشان پیشرفت می‌کنند. همچنین در زمان مشخصی، میلیاردرها نقاط ضعف‌شان را پیدا می‌کنند. آن را برطرف و در جهت مثبت تقویت می‌کنند.

لطفا درباره‌ی چندتا از میلیاردرهایی که با آنها مصاحبه کرده‌اید، بگوید. با پیتر هارگریوز شروع کنیم. هارگریوز لندس‌دان شرکت خدمات مالی با ثروتی بالغ بر ۱۲۰ میلیارد دلار دارایی تحت مدیریتش، بزرگ‌ترین شرکت سرمایه‌گذاری خرده‌فروشی در بریتانیا است. هارگریوز می‌گوید که کسب‌وکار باید خرید کردن را برای مردم آسان کند. به عبارت دیگر قرار دادن سرمایه در سرمایه‌گذاری‌هایی که شرکت پیشنهاد می‌دهد.

پیتر فروشنده‌ی بزرگی است. یکی از کلیدهای موفقیت در فروشندگی این است که تا جایی که می‌توانید کار را برای مشتریان‌تان ساده کنید. بنابراین مشتریان سرمایه‎گذاری در پلت‌فروم‌اش می‌توانند حساب‌های بانکی دیگر در پلت‌فرومی مشابه داشته باشند.

شما در کتاب‌تان درباره‌ی صرفه‌جویی هارگریوز و اینکه چگونه به کسب‌وکارش کمک کرده است، نوشتید. پدرش، دقیقاً پس از جنگ جهانی دوم، صاحب فروشگاه مواد غذایی کوچکی در بریتانیا بود و مراقب هر پنی بود.

شرکت پیتر تابه‌حال هیچ پولی قرض نکرده است و هیچوقت هم بدهی نداشته است. او حتی به صورت شخصی هم به کسی بدهکار نیست. او یکی از صرفه‌جوترین میلیاردرهایی‌ست که من می‌شناسم. او گفت که فقط درصد کمی از پولی را که کسب می‌کند نگه می‌دارد. زمانی که با او مصاحبه کردم، هفت سال بود که سوار تویوتای پریوس می‌شد. با پرواز اکونومی سفر می‌کرد. هنوز هم کفش‌هایی می‌پوشد که ده‌سال پیش ۳۵ دلار خریده است.

همچنین بخوانید: مصاحبه با Rand Fishkin بنیان‌گذار وبسایت Moz و متخصص سئو

هارگرویز در مصاحبه با شما گفته بود به محض اینکه ببیند کاری سود دهی خوبی ندارد آن را متوقف می‌کند.

پیتر معتقد است که این مسئله قرار داشتن در دوراهی ارتباط دارد. اینکه چه زمانی باید بازی را ادامه دهید و چه زمانی لازم است دست بکشید. هر زمانی که احساس کردید فعالیت‌تان سودی برای شما ندارد. بهتر است که آن را خاتمه دهید. این کار منابع مالی و ذهنی شما را حفظ می‌کند.

ناوین جین، میلیاردر بعدی. متولد هند و ساکن واشنگتن. او کارش را در حیطه مهندس نرم‌افزار آغاز کرد و سپس به استخدام مایکروسافت درآمد. سپس چندین شرکت دیگر تاسیس کرد. اولین تلاشش که از او یک میلیاردر ساخت، فعالیتی بود که منجر به اکتشافات فضایی خصوصی شد.

زمانی که اعلام کرد شرکتی برای سفر به مریخ دارد، مردم در جوابش می‌گفتند «تو دیوونه شدی؟ این کار شدنی نیست.» درواقع، کمتر از پنج درصد به او این جواب را دادند «بگذارید ببینیم چطور باید به مریخ برسیم و در این ماموریت به او ملحق شویم.» ناوین هیچوقت یک فرد دنباله‌رو نبوده است.

زمانی که برای مایکرسافت کار می‌کرد، به بیل گیتس گفت که نسخه‌ی اولیه ویندوز بزرگ، حجیم و کند خواهد بود. مدیرش از گفته‌ی او ناراحت شد. اما جین گفت که برای شرکت کار می‌کند نه مدیر. معلوم شد که ارزیابی‌اش از ویندوز در آن زمان درست بوده است.

او نگران از دست‌دادن کارش نبود. جین فقط می‌خواست بگوید اگر ویندوز به این شکل طراحی شود موفق خواهد بود یا خیر.

جین در گفتگو با تو تاکید کرد که در ساختن روابط باید از نظر عاطفی هم با مردم ارتباط برقرار کرد.

جین به من گفت، سه سطح در ساختن روابط وجود دارد و تنها بالاترین سطح در کسب‌وکار شما تاثیرگذار است.

همچنین بخوانید: داستان موفقیت کارمندی که کارآفرین شد

سطح اول کسی‌ست که شما را می‌شناسد. سطح دوم کسی که شما را دوست دارد. سوم، کسی‌ست که به شما اعتماد دارد. شما برای ایجاد روابط پایدار به سطح بالایی از اعتماد نیاز دارید.

جین همچنین تاکید داشت که برای دیدن فرصت‌ها باید وسعت دید بلندی داشته باشید تا آنها را دریابید و برای به دست آوردنش اقدام کنید.

بله، او گفت حتماً نیاز نیست که دوراندیش باشید. شما به عنوان یک کارآفرین نیاز دارید که در لحظه زندگی کنید و قدر فرصت‌ها و رویدادها را بدانید و در نتیجه کسب‌وکار را متحول کنید. مردم معمولا خیلی درگیر گذشته و آینده هستند و فرصت‌ها را در زمان حال نمی‌بینند.