وقتی همه چیز بر وفق مراد ما پیش میرود، داشتن نگرش عالی نسبت به زندگی آسان است. همه می توانند این کار را انجام دهند. اما مهم زمانی است که چالش های دشوار پیش روی ما قرار میگیرند و نگرش درون ما برای غلبه بر آن مشکلات نقش آفرین می شده و در اغلب موارد به جای مثبت ماندن منفی می شود. چند دلیل مانند دلسردی، مشکلات، تغییر، ترس و شکست وجود دارد که نگرشهای ما را نسبت به آنچه که باید باشد تضعیف می کند.
دلسردی ، یک چالش در زندگی هر کسی است
همه افراد گاهی ممکن است در زندگی خود ناامید شوند. وقتی کسی آه میکشد، ممکن است نشان از آن باشد که زندگی سختی را تجربه می کند. همه افراد نسبت به ناامیدی خود، به یک شکل واکنش نشان نمیدهند. در مورد دلسردی، دو نوع آدم در دنیا وجود دارد: اسپلترها و باونسرها. اسپلترها وقتی به مشکلی برخورد می کنند، از هم می پاشند و مانند چسب به ته می چسبند. باونسرها به کف می رسند، خود را به عقب می کشند و دوباره به سمت بالا می پرند. اما سوالی که باید از خود بپرسید این است که آیا می خواهم تسلیم شوم یا برخیزم و ادامه دهم؟ این یک انتخاب است که شما چه تصمیمی برای خود می گیرید. می توانید در ادامه از این چند پیشنهاد استفاده کنید تا به هنگام دلسردی، به شما کمک کند تا خود را پیدا کنید:
دیدگاه درست داشته باشید
زمانی که در زندگی احساس دلسردی می کنید بهتر است از اصل آسانسور تبعیت کنید. این اصل می گوید، برخی افراد هستند که شما را بالا می برند و برخی دیگر شما را پایین می آورند. وقتی دلسرد شدید، باید برای خودت یه بالابر پیدا کنید تا کلمات درست و مناسب را به شما بگوید. دکتر لوید مارتین جونز در کتاب خود درباره افسردگی معنوی، علت و درمان آن، می گوید: “آیا متوجه شده اید که بیشتر ناراحتی های شما در زندگی به این دلیل است که به جای صحبت کردن با خود، به ناخود آگاه خود گوش می دهید؟”
مثلا وقتی که صبح از خواب بیدار می شوید، بلافاصله جریان های فکری به ذهن شما می رسد. شما آنها را نه دعوت کرده اید و نه آنها را خواسته اید.این بدین معناست که شما آگاهانه کاری برای تولید آنها انجام نمی دهید. پس بدانید که آنها همیشه می آیند، پس به جای گوش دادن به آنها، شروع به گفتن کلمات مثبت و متفاوتی کنید که باید آنها را بشنوید.
مشکل را برای خود تعریف کنید
مشکل چیزی است که شما می توانید کاری برای آن انجام دهید. اما اگر شما نمی توانید کاری در مورد یک موقعیت انجام دهید، این یک واقعیت زندگی است، نه یک مشکل. از این رو مشکلات را پیش بینی کنید. مشکل پیش بینی شده می تواند یک فرصت به حساب بیاید. اما مشکلی که پیش بینی نشده، قطعا یک دردسر است. هر مشکل را به عنوان یک فرصت بالقوه در نظر بگیرید. مشکلات زنگ بیداری برای خلاقیت محسوب می شوند. مثبت اندیشی این است که چگونه درباره یک مشکل فکر می کنید. اشتیاق یعنی احساسی که نسبت به یک مشکل دارید. این دو با هم تعیین می کنند که شما در مورد یک مشکل چه کاری انجام دهید. تغییر دادن نگرشتان نسبت به مشکلات خود می تواند وزن آنها را کم تر کند تا راحت تر حل شوند.
تغییر یک چالش است که نمی توانیم از آن اجتناب کنیم
ما در زمان گذار زندگی می کنیم و تغییر بخشی از زندگی است. تصمیم بگیرید که چه چیزی را نمی خواهید تغییر دهید. این می تواند شامل ایمان و خانواده باشد. اما بخشی از زندگی نیاز به تغییر دارد. در این موقعیت باید واقع بین باشید زیرا تغییر، یک چالش آسان نخواهد بود. این موارد می تواند نحوه نگاه شما نسبت به تغییر را متفاوت کند:
- طنز – اگر زیاد بخندم کمک می کند.
- انعطاف پذیری – اگر انعطاف پذیر باشم کمک می کند.
- تازگی – تغییر به من شروعی تازه می دهد.
- رشد – رشد برابر با تغییر است.
- ارزیابی-تغییر مرا مجبور میکند به زندگیام نگاه دوباره ای داشته باشم.
ترس ، یک چالش به ظاهر سخت
گاهی ترس اثرات مخربی زیادی را به همراه دارد. برای مثال، ترس این توانایی را دارد که خود را به گونه ایی اغراق آمیز جلوه دهد. برخی اوقان ترس باعث می شود احساس بی تحرکی کنید. در این هنگام با پرت کردن حواس خود، می توانیم چشم از هدف برداریم تا ترسمان کمتر شود. سه مرحله برای کم تر کردن ترس وجود دارد که به شرح زیر است:
مرحله 1: اساس ترس را کشف کنید تا یک چالش را حل کرده باشید
ترس های ما معمولاً مبتنی بر واقعیت نیستند بلکه آنها بر اساس احساس هستند. یک مطالعه توسط دانشگاه میشیگان نشان داده است که 60 درصد از ترس های ما کاملاً بی دلیل هستند، به این معنی که چیزهایی که از آنها می ترسیم هرگز محقق نمی شوند. 20 درصد از ترس های ما مربوط به گذشته است، به این معنی که آنها خارج از کنترل ما هستند. 10 درصد از ترس های ما آنقدر کوچک هستند که نمی توانند هیچ تفاوتی ایجاد کنند. از 10 درصد دیگر، تنها 4 تا 5 درصد ترس های واقعی و قابل توجیه محسوب می شوند.
مرحله 2: ترس را به عنوان بهای پیشرفت بپذیرید
تا زمانی که به دنیا فشار میآورم، تا زمانی که تواناییهایم را گسترش میدادم، تا زمانی که برای تحقق رویاهایم ریسک میکردم، ترس را تجربه میکردم.
مرحله 3: نگاه قهرمانانه به ترس و چالش آن
قهرمان و ترسو، هر دو دقیقاً همان ترس را احساس می کنند، فقط قهرمان با ترس خود مقابله می کند و آن را به سوخت حرکت تبدیل می کند.
شکست
بسیاری از مردم چیزی را تجربه می کنند که می توان آن را “تجارب نزدیک به زندگی” نامید. آن ها آنقدر از شکست می ترسند که هرگز برای بردن جوایز بزرگ تلاش نمی کنند و هرگز نمی دانند که هیجان زندگی در شکست ها است. اجازه ندهید ترس از شکست، شما را بترساند و با شکست متوقف نشوید. افرادی که با شکست متوقف می شوند، آن را از منظر شخصی می بینند. افرادی که با شکست متوقف نمی شوند، آن را از منظر فرآیندی می بینند. ممکن است زمانی که شکست می خورید مقصر نباشید، اما این تقصیر شماست که بلند نشدید.
به تعویق انداختن
واژه اهمال کاری امروزه بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد، یا بهتر است بگوییم، به طور نادرستی استفاده می شود. پا پس کشیدن، رها کردن کارهای ناخوشایند تا آخرین لحظه، اجتناب از کاری که به نظرتان خسته کننده یا دشوار است و گرفتار شدن در ویدیوهایی در فضای مجازی، زمانی که فهرست بلند بالایی از کارهایتان دارید که باید انجام شود، می تواند شکل هایی ازبه تعویق انداختن باشد. استراتژیهای زیادی برای غلبه بر اهمالکاری وجود دارد و بسته به الگوهای اهمالکاری شما و اینکه چه چیزی شما را از رسیدگی به امور خود باز میدارد، میتواند مفید باشد. درمان شناختی رفتاری میتواند به کشف انگیزههای شما برای به تعویق انداختن کار کمک کند و این میتواند به راههایی برای ترک عادت منجر شود. افسردگی نیز اغلب زمینه ساز اهمال کاری به شمار می آید. بنابراین مهم است که از آن عبور کنید.
اما استراتژی دیگری نیز وجود دارد که نوعی راهحل به تعویق انداختن کار است و برای افرادی که تمام ترفندها را امتحان کردهاند، مفید خواهد بود. در واقع می توان اهمالکاری را تاخیر ساختار یافته نامید. برخی افراد فقط یک ساختار روانشناختی دارند که در آن، بسیار آسان است که روی چیزی سخت کار کنند، البته تا زمانی که مجبور به انجام آن نباشند.
در این مسیر توصیه می شود که خود را فریب دهید تا فکر کنید چیز دیگری در لیست شما ضروری تر است و به جای تماشای ویدیوهای فضای مجازی، این کار را انجام دهید. شما باید مهارتهای خودفریبی خوبی داشته باشید تا به نوعی بتوانید این چالش را حل کنید، کاری که بسیاری از تعللکنندگان برای درمان خود انجام میدهند. انجام این کار ارزشمند، دیگر شما را به فردی سازنده و موثر تبدیل می کند. در نهایت، کارهای زیادی انجام می دهید و حتی می توانید کارهای اولویت دار خود را نیز به پایان برسانید.
به تعویق انداختن کار عیب نیست و قطعاً نقصی است که دیگران را آزار می دهد. اما حل آن می تواند هزینه اهمال کاری را کاهش داده و شما را کمتر آزاردهنده کند.