افکار منفی چون : ” به اندازه کافی خوب نیستم که لیاقت فلان چیز را داشته باشم یا چون زشتم آنها از من خوششان نمیآید و یا اینکه هیچوقت نمیتوانم از این وضع خلاص شوم “، میتوانند شما را دچار افکاری کنند که فکر کنید به اندازه کافی برای تغییر و تحول خوب نیستید. این باورها هستند که زندگی شما را در دست گرفته و آن را به پیش میبرند. این حقیقت با همه تاثیرات منفی اما خبر خوبی محسوب می گردد. دلیل آن هم این هست که شانس تغییر و تحول در شیوه نگرش و افکار را خواهیم داشت.
رهایی از شر افکار منفی
ابتدا باید با گامهای ساده شروع کرد. مثلاً با باور اینکه ما زیبا، باهوش، ثروتمند یا هر چیز دیگری هستید، شروع کنید و همین حس را در خود تقویت کنید. با این کار به زودی شاهد این هستید که تمام اینها به واقعیت زندگی شما تبدیل می گردد. با تکرار همیشگی این نکات، برای خودتان توانایی رسیدن به بزرگی و بخشندگی را ایجاد میکنید و حتماً یک روزی به همان نقطه خواهید رسید.
شایان ذکر است که یادآور شویم افراد، وقتی خود را در میان انبوهی از افکار منفی مشاهده می کنند، نمیدانند که باید چه کار کنند. آنها به زودی از این وضع خسته شده و به دنبال کنترل افکار و تغییر در زندگی میگردند. برای شروع باید داستان زندگی خود را بنویسید و بیشتر در مورد افکار منفی خود مطالعه کرده و بیشتر درباره چرخه آنها بدانید و از چگونگی تغییر صدای درونی خود آگاه شوید.
افکار منفی از کجا سرچشمه میگیرند؟
افکار منفی به طور ناگهانی و یک روز صبح به سر ما وارد نمی شوند. بیشتر افکار منفی ترکیبی از افکاری است که خود ما در سر میپرورانیم و در کنار افکار دیگری که افراد نزدیکمان به ما القا می کنند، قرار می دهیم. مثلاً زمانی که به صورت مداوم به تماشای تلویزیون می پردازیم، شاهد این خواهیم بود که در آن افراد با اندام لاغر و بینقص به تصویر کشیده شدهاند. با مشاهده این افراد ایده آل احتمالاً به این نتیجه میرسید که لایق دوست داشته شدن نیستید یا اینکه به اندازه کافی زیبا نیستید.
اما هیچ یک از اینها حقیقت ندارد، اما اگر برداشت شما از دنیا به این شکل باشد بر روی احساسی که در مورد خود و زندگیتان دارید نیز تأثیرگذار است. به طور دقیق باید گفت که افکار و نظرات افراد دیگر نیز در زندگی ما میتواند تأثیر منفی در خودآگاهی داشته باشد. اگر چند نفر یک نکته منفی را مرتباً به ما گوشزد نمایند، پس از مدتی این نظرات جذب ناخودآگاه ما شده و جز القاهای زندگی ما می شوند. ناگهان به خودتان میآیید و میبینید به بخشی از باورها و افکار و احساساتتان در مورد خودتان تبدیل شده و همه این حرفها توسط خودتان نیز در طول روز تکرار می شوند. بعد از مدت زمانی نیز این باورها در شما تبدیل به روش زندگی میگردد.
افرادی که دچار عدم اعتماد به نفس هستند، در بسیاری از موارد این الگوهای افکار منفی را در خود میپرورانند. این اصلاً بدان معنی نیست که افرادی که اعتماد به نفس دارند دچار افکار و عواطف منفی نمیشوند. در واقع همه ما در تمام مراحل زندگی دچار افکار منفی میشویم. با این همه و با وجود همه این نکات، افرادی که اعتماد به نفس و میزان خودآگاهی بالایی دارند، قادر به تغییر این افکار و تمایز دادن آنها با خود واقعی هستند.
از طرفی، فردی که اعتماد به نفس ندارد و ارزش خود را نمیداند، افکار منفی را باور کرده و آن را به بخشی از رندگی خود تبدیل خواهند کرد. مشکل این اتفاق هم این است که پس از مدتی همین افکار منفی به یک چرخه تکرار تبدیل شده و شکست این چرخه به مراتب سختتر از پیش می شود. زمانی که برای ماهها یا سالها به خود چیزی گفتید، تغییر آن صحبت درونی به یک حرف مثبتتر و واقعبینانهتر به مراتب بسیار سختتر می شود؛ اما قطعاً تغییر کردن غیر ممکن نیست.
ترک عادت به افکار منفی تا چه حد ضرورت دارد؟
این امکان هست که در ماورای الگوهای منفی فکری و عزت نفس پایین، دلایل دیگری که به سلامت روان ما مربوط میشوند، مانند افسردگی هم قرار داشته باشد. از مهم ترین علائم افسردگی افکار منفی ماست. افسردگی، حتی اگر ما هر چه را که آرزو میکردیم داشته باشیم، میتواند این احساس را در ما ایجاد کند که ارزش دوست داشته شدن و زندگی کردن را نداریم.
شاید حتی درگیر اضطراب باشیم و این نکته دید نامشخصی از آینده را در اختیار ما گذاشته و ما را وادار به پیشبینی اتفاقات وحشتناکی خواهد کرد که هنوز رخ دادن آنها قطعی نیست. امکان دارد برخی از افراد نیز اضطراب مربوط به زمان حال را داشته باشند یا اصلاً این حس مربوط به اتفاقات و شکستهایی که در گذشته داشتهاند باشد. در این صورت احساس سرخوردگی بدی در خود و کسی که قرار است به آن تبدیل شویم پیدا خواهیم کرد.
اگر مشکل روحی داشته باشیم، شرایط ما کمی پیچیدهتر و سختتر خواهد شد. با این همه چیزی که ضرورت دانستن خواهد داشت این است که این نوع از مشکلات روحی قابل درمان هستند. ما لایق فراتر از خویشتن دوستی هستیم و اولین گامی که برای آغاز این سفر باید برداشت کمک خواستن از افراد با دانش و تجربه است.
افراد مثبت نگر و افراد منفی نگر
چرخه افکار منفی چگونه متوقف می شود؟
به منظور اینکه بتوانید بر افکار منفی خود غلبه نمایید، دو چیز را نیاز دارید: اول خودآگاهی و بعد اشتیاق کافی برای دوست داشتن و در آغوش کشیدن خود. وقتی به این دو وسیله دست بیابید، به این مواردی که در پایین ذکر خواهیم کرد رجوع کرده تا در مورد اینکه چگونه این چرخهی افکار منفی را از بین ببرید بیشتر بیاموزید.
آگاهی نسبت به افکاری که ما را تحت تأثیر قرار میدهند
تشخیص افکار منفی کار آسانی نیست زیرا پس از مدتی به بخشی از وجود ما تبدیل خواهند شد. این دسته افکار، باورها و اعتقادات ما را ساخته و پس از اینکه هر روز در ذهن ما میچرخند، نمیتوان آنها را به مبارزه دعوت کرد.
کل تغییرات درونی ما با آگاهی شروع خواهند شد. شما باید سعی کنید تا توجه خود را به مکالمات درونیتان جلب نمایید. برای این کار باید بدانید که به طور عادی چه چیزهایی را به خودتان به صورت مکرر میگویید؟ چه حسی پس از آن به شما دست میدهد؟ آیا هیچکدام از آنها حقیقت دارند؟
زمانی که کل توجه خویش را به افکاری که به ذهنتان خطور میکند معطوف نمایید، خواهید دید که این مکالمات درونی را چند بار با خود در طول روز تکرار میکنید. به محض اینکه بر آگاهی خود افزودید و نسبت به این افکار هوشیار شدید، میتوانید تغییری را که میخواهید در خود پایه گذاری کنید.
افکار را همان طور که هستند و به ذهن میآیند پذیرفته و از آنها عبور نمایید
بسیاری از مردم باور دارند که برای خوشحال و خوشبخت بودن می بایست به طور کلی افکار منفی را رها کنند. این مسئله نه تنها ممکن نیست، بلکه حقیقت هم ندارد. در هر صورت همه ما افکار منفی را تجربه می کنیم. عکسالعمل ما و تصمیمی که در این مورد اتخاذ میکنیم است که اهمیت دارد.
دفعه بعد که این افکار به ذهن شما خطور کرد، مانند ماشینی که در حال رد شدن است با آن رفتار کنید. آن را پذیرفته و بگذارید عبور کند. اجازه ندهید که راننده این ماشین شما را زیر بگیرد. وقتی که این تصور از ذهن شما گذشت، دیگر به آن فکر نکنید و فقط از آن عبور کنید. اگر به افکار اهمیت دهید، به آنها این اجازه را خواهید داد که شما را کنترل نماید. شما نمیتوانید راه ورودی افکار منفی را به روی خود ببندید بلکه میتوانید آنها را تضعیف کرده و به راحتی از آن گذر کنید.
به چالش کشیدن افکار منفی را شروع کنید
عملکرد اعتقادات و باورهای ما مانند یک چرخه بوده و همواره یک چیز را به ما یادآور می شود. همانطور که خلاص شدن از شر افکار منفی خیلی مهم است، ریشهیابی این افکار و اینکه اصلاً از کجا میآیند و دلیل آنها چیست نیز بسیار مهم است. فرض نمایید که روزانه چندین بار با خود تکرار میکنید که چقدر آدم احمقی هستید. اگر این سؤال را زمانی که این فکر به سرتان میزند از خود بپرسید که آیا این حرف حقیقت دارد؟ آیا من واقعاً احمقم یا فقط لزوماً این حرف را برای خودم تکرار میکنم؟ آیا شواهدی برای اثبات این موضوع وجود دارد؟
پس از اینکه افکار منفی خود را به چالش کشیدید، متوجه میشوید که جنس این افکار از اغراق و دروغ است. با این کار در نهایت افکار منفی را مثبت خواهید کرد و حال شما بهتر از قبل خواهد شد.
جایگزین کردن افکار منفی با افکار واقعبینانه و مهربانانه را شروع کنید
هر آنچه که خراب شده را باید جایگزین کرد. مثلاً میشود یک سی دی خشدار که چیزی را نمایش نمیدهد با یکی جدیدتر جایگزین کرد و از آن لذت برد. هر موقع که فکر منفی به ذهن شما خطور کرد، هر چه زودتر خود را متوقف کنید تا جای آن را با یک فکر مثبت عوض نمایید. اگر متوجه شدید که به خودتان میگویید نمیتوانید کاری را انجام دهید، سعی کنید به خودتان القا کنید که توانایی شما خیلی بیش از آن چیزی است که فکرش را میکنید.
سخن پایانی
ایجاد تغییر و تحول در افکار بسیار نفسگیر و سخت است اما دید ما را نسبت به زندگی تغییر خواهد داد. هر دفعه که متوجه شدید فکری منفی به ذهنتان خطور کرده، فقط کافی است ریشه آن را بیابید و بینید که چگونه میتوانید آنها را متوقف کرده و از راهکارهای این مقاله از خودساخته که در بالا آمده استفاده کنید.