
بیشتر مواقع تصور میکنیم که افرادی که ثروتمند شدند حتماً در خانوادههای پولدار متولد شدهاند و زندگی مرفهی داشتهاند. فکر میکنیم که به بهترین مدرسهها و دانشگاهها رفتهاند و هر آنچه میخواستند از کودکی در اختیارشان بوده است. اما این تصور غلطی است زیرا بسیاری از افراد سرشناس و معروفی که امروزه در جایگاه ثروتمندترین افراد قرار گرفتهاند، دوران کودکی، نوجوانی و جوانی سختی را داشتهاند.
افرادی که در خانوادههای فقیر به دنیا آمدند و ثروتمند شدند، با مشکلات مالی زیادی روبه رو بودهاند و چه بسا که گاهی غذایی برای خوردن و سقفی به عنوان خانه دائمی هم نداشتند. از این رو قصد داریم در این مقاله از خودساخته، شما را با زندگینامه افراد فقیری که ثروتمند شدند آشنا کنیم و نمونههایی ایرانی و خارجی را به شما معرفی کنیم که از خط فقر و صفر شروع کردند و به ثروت عظیمی دست پیدا کردند.
شاید مطالعه زندگینامه افراد ثروتمند بتواند دریچهای از امید را به رویتان باز کند و بدانید که شرایط زندگی همیشه ثابت نخواهد بود و تغییر امکانپذیر است. بنابراین اگر امروز در وضعیت اقتصادی بدی به سر میبرید و با شرایط سختی مواجه هستید، مطمئن باشید که این شرایط موقتی است و می تواند تغییر کند. اما تغییر این شرایط به دست شماست تا با تلاش و کوشش اقدام کنید و خود را از شرایطی که در آن هستید نجات دهید.
با ما در این مقاله همراه شوید تا زندگی نامه افراد ثروتمند را با هم بررسی کنیم:
در این مطلب میخوانید
ثروتمندترین افرادی که فقیر به دنیا آمدند
دکتر کاویانی مسیر ثروتمند شدن را در یک دوره رایگان به شما آموزش می دهد.
دانلود رایگان ۴ جلسه از مدار ثروت
هارولد هام (Harold Hamm)
هارولد هام یکی از میلیاردرهای دنیا با ۱۸ میلیارد دلار دارایی که در صنعت نفت و گاز سرمایهگذاری میکند. او در خانواده فقیری به دنیا آمد که ۱۲ خواهر و برادر هم داشت. هارولد از کودکی مجبور بود که کار کند تا بتواند شکمش را سیر کند. پنبهزنی و کار در پمپ بنزین کارهایی بودند که او در کودکی به آنها مشغول بود. او از طریق کار در پمپ بنزین، با یکی از مدیران بخش انرژی آشنا شد و توانست در اداره کاری سادهای بگیرد. همزمان هم کار میکرد و هم به تحصیل مشغول بود و سخت تلاش میکرد تا توانست به یکی از مدیران شرکت تبدیل شود و امروزه از بزرگترین مدیران انرژی در آمریکا و دنیا محسوب میشود.
اُپرا وینفری (Oprah Winfrey)
خانم وینفری یکی از بزرگترین خیرین سیاهپوست در ایالات متحده آمریکا است که جزو ۱۰۰ فرد تأثیرگذار در دنیا به شمار میآید و ۳ میلیارد دلار دارایی خالص او تخمین زده شده است. خانم وینفری را میتوان جزو افراد معروفی به شمار آورد که تقریبا از هیچ و فقر کامل شروع کرده اند.. او علاوه بر این که در فقر مطلق زندگی میکرد، بارها مورد آزار و اذیت نیز قرار گرفته بود. دوران کودکیاش را نزد مادربزرگش و در فقر گذراند به طوری که خانواده حتی توان خرید لباس برای او را نداشتند و اپرا بیشتر اوقات گونی میپوشید. اپرا از خانه فرار کرد و بیخانمان شد، او هر نوع سختی را تحمل کرد اما دست از رویاهایش نکشید.
خانم وینفری به نویسندگی علاقه زیادی داشت و همزمان با کار نویسندگی به صورت پاره وقت در یک ایستگاه رادیویی مشغول به کار شد. توانست در مسابقه زیبایی، مقام کسب کند. در ۱۹ سالگی نیز توانست اجرای آزمایشی یک برنامه رادیویی را به عهده گیرد. اما زمانی که یک برنامه تلویزیونی به نام «اپراشو» را اجرا کرد به شهرت رسید و مخاطبان بسیاری را جذب خود نمود. اپرا نه تنها امروز علاوه بر این که یک فرد بسیار ثروتمند و مشهور است، با کارهای انسان دوستانهاش، به نمادی از بخشش نیز شناخته میشود.
هاوارد شولتز (Howard Schultz)
رئیس شرکت استار باکس آقای شولتز است که ارزش شرکت او به ۸۵ میلیارد دلار میرسد و در ۷۳ کشور دنیا، ۲۳۰۰۰ شعبه دارد. این تاجر موفق جزو فقیرترین افرادی است که به ثروت فراوانی رسید. او خانوادهای فقیر داشت و پدرش راننده کامیون بود اما او دلش نمیخواست مانند پدرش شود. آقای شولتز هم درس میخواند و هم در یک شرکت قهوه سازی کار نیمهوقت انجام میداد. او توانست با نگاه خلاقانه خود در صنعت قهوه، استارباکس را بنیانگذاری کند.
رالف لورن (Ralph Lauren)
رالف لورن طراح مد و زیبایی و صاحب یکی از بهترین برندهای دنیا به نام پولو، است. سرمایه آقای لورن معادل ۷ میلیارد دلار است. خانواده او از بلاروس به آمریکا مهاجرت کرده بودند و پدر او نقاش ساختمان بود. رالف از نوجوانی مجبور بود کار کند تا بتواند برای خودش لباس بخرد. او به دانشگاه هم رفت اما به دلیل فقر مجبور به انصراف از دانشگاه شد. چندی بعد توانست در فروشگاههای زنجیرهای پوشاک آمریکا (برادران بروکز) مشغول به کار شود و بعد یک فروشگاه کراوات با یک حامی مالی راهاندازی کرد. او کراواتهایی که شخصاً آنها را طراحی کرده بود تحت نام برند «پولو» ارائه میداد. به همین ترتیب توانست به تدریج خط تولید لباسهای ورزشی، پوشاک بانوان، آقایان و کودکان را راهاندازی کند.
لری الیسون (Larry Ellison)
الیسون مدیرعامل شرکت اوراکل، یکی از غولهای صنعت کامپیوتر با ۶۰ میلیارد دلار دارایی خالص است. او در خانوادهای بسیار فقیر به دنیا آمد به طوری که نتوانستند از شدت فقر سرپرستی او را به عهده بگیرند. به همین جهت او را نزد داییاش سپردند که او نیز ورشکست شد. الیسون دوران کودکی و نوجوانی بسیار سختی را گذراند و به سختی در دانشگاه قبول شد. اما به دلیل عملکرد ضعیفش از دانشگاه اخراج شد.
ولی آقای الیسون در طول همان مدت کم در دانشگاه، توانست برنامهنویسی را یاد بگیرد و به صورت پروژهای برای دیگران کار میکرد. او فرد بسیار خلاقی در زمینه کاری خود بود و در شرکتی کار میکرد که رقیب مستقیم سونی به شمار میآمد. در این شرکت او روی پروژهای کار کرد که سبب شد شرکت رقیب را در زمینههایی خاص، شکست دهد. او نام پروژهاش را اوراکل گذاشت و پس از مدتی، شرکت خود را به همین نام تأسیس کرد که یکی از بزرگترین شرکتهای سختافزاری و نرمافزاری دنیا به حساب میآید.
شلدون ادلسون (Sheldon Adelson)
آقای ادلسون یکی از معروفترین هتلداران جهان با ثروتی در حدود ۳۵ میلیارد دلار است که در خانوادهای فقیر زندگی میکرد. پدرش راننده تاکسی بود ولی ادلسون هوش مالی خوبی داشت زیرا از سنین پایین میدانست از زندگی چه میخواهد. به طوری که با همان سن کم شروع به فروش لوازم آرایشی کرد. او به دانشگاه رفت اما ترک تحصیل کرد. او توانست از بازارهای مالی و همچنین سرمایهگذاری روی تورهای چارتری، سرمایه خوبی جمع کند اما پس از مدتی ورشکست شد. تلاش کرد و دوباره سرمایهاش را به دست آورد اما این بار در املاک و مستغلات سرمایهگذاری کرد و کسبوکار اصلی خود هتلداری را آغاز نمود.
آلان گری (Alan Gerry)
آلان گری بیش از ۳ میلیارد دلار دارایی خالص دارد. او نیز جزو افرادی که در خانوادههای فقیر به دنیا آمدند و ثروتمند شدند به شمار میآید. آلان گری در سنین جوانی یک تعمیرکار تلویزیون و آسانسور بود. اما قدرت مذاکره و ایجاد روابط از بزرگترین نقاط قوت آقای گری بود که توانست با اینکه تعمیرکار ساده بود، ۷ تاجر بزرگ را برای سرمایهگذاری مجاب نماید و مدیریت آنها را خود انجام دهد. همچنین آقای گری پایهگذار بسیاری از صنایع در آمریکا محسوب میشود. به طوری که او اولین فردی بود که اپراتور کابلی برای استقرار کابل فیبر نوری به کار برد.
جان پل دخوریا (John Paul DeJoria)
جان پل دخوریا یک کارآفرین برتر با حدود ۴ میلیارد دلار ثروت است که در زمینه تولید محصولات آرایشی فعالیت دارد. او هم در خانواده ای فقیر زندگی میکرد اما ذهن ثروتمندی داشت. او در نه سالگی برای گذارن زندگی کارت پستال و روزنامه میفروخت. پس از مدتی به دلیل مشکلات خانوادگی به نواخانه فرستاده شد. اما او سخت تلاش میکرد و در مجله تایم به عنوان بازاریاب استخدام شد. سپس به شرکتی درزمینهٔ محصولات آرایشی رفت و متوجه شد که محصولاتی که مردم به آن نیاز دارند را هیچ شرکتی ارائه نمیدهد. جالب اینجا بود که او با عنوان کردن این موضوع از شرکت اخراج شد. اما او با گرفتن وامی به ارزش ۷۵۰ دلار، شروع به تولید همان محصول را کرد و توانست با بازاریابی، خیلی زود تولیداتش را چند برابر کند.
جی کی رولینگ (J.K. Rowling)
خانم جی کی رولینگ نویسنده کتابهای هری پاتر است که زندگیاش در فقر میگذشت و جزو معدود زنان موفق و ثروتمندی است که فقر مطلق را تجربه کرده اند.. او ذهن خلاقی داشت و توانست در سن شش سالگی، اولین کتابش را بنویسد. در سنین نوجوانی زندگی بسیار سختی داشت اما در همان زمانها بود که ایده هری پاتر در ذهنش شکل گرفت و بعدها نوشتن آن را آغاز نمود. به طوری که توانست بیش از ۵۰۰ میلیون نسخه از کتابهای خود را در بازار کتاب جهان به فروش برساند.
لئوناردو دل وکیو (Leonardo Del Vecchio)
کودکی او در پرورشگاه گذشت و شرایط سختی را گذراند. دل وکیو بعدها در یک شرکت ساخت فریمهای عینک، مشغول به کار شد و سپس توانست در سن ۲۳ سالگی وارد مقوله مدلینگ شود و کار خود را توسعه دهد. او در کنار کار مدلینگ به ساخت عینک هم مشغول بود و این زمینه را ترک نکرد. از همین رو امروز دل وکیو یکی از بزرگترین برندهای عینک به نام ری. بن و اوکلی را از آن خود کرده است.
دو وون چانگ
دو وون چانگ یک مهاجر کرهای بود که برای پیدا کردن کار به کشور آمریکا مهاجرت کرد. او به کارهای سختی مشغول بود تا بتواند برای امرارمعاش زندگیاش درآمدی داشته باشد. زمانی که در یک پمپ بنزین مشغول به کار بود، از تمام مشتریان ثروتمند خود درباره شغلشان میپرسید و متوجه شد که اکثر آنها در حوزه پوشاک فعالیت میکنند. به همین سبب کارش را رها کرد و در یک فروشگاه لباس فعالیتش را ادامه داد. او سخت تلاش کرد تا بتواند پولی را پسانداز کند و یک فروشگاه برای خود دایر کند. او با تلاش بسیار شعبههای فراوانی را نیز در آمریکا باز کرد و اکنون بیش از۳ میلیارد دلار ثروت دارد.
رومان آبراموویچ
رومان آبراموویچ در جنوب روسیه در خانوادهای فقر متولد شد. او توسط عمو و دیگر اعضای خانوادهاش بزرگ شد. رومان آبراموویچ در مسکو به تحصیل پرداخت و یک شرکت کوچک مربوط به اسباببازیهای پلاستیکی داشت. او کمکم وارد تجارت نفت شد و در آن صنعت به موفقیتهای زیادی دست پیدا کرد و به تدریج توانست بزرگترین کمپانی نفت را از آن خود کند.

احد عظیم زاده (تولید کننده فرش ایرانی)
احد عظیم زاده جزو افراد موفقی است که از صفر شروع کرده اند! او در هفت سالگی پدرش را از دست داد و مجبور بود برای کمک به خانواده به سختی کار کند. به طوری که روزها را به قالیبافی و شبها را به درس خواندن میگذراند. پس از اینکه قالیها کامل میشد، آنها را برای فروش به شهرهای دیگر میبرد.
اما سود زیادی از فروش آنها نمیبرد. عظیم زاده تا ۱۸ سالگی این کار را ادامه داد اما در تلاش بود که یک کارگاه فرشبافی تأسیس کند. همچنین رؤیای صادرات فرش ایرانی را در سر میپروراند.
او پس از اولین سفرش به آلمان و تحقیق در این رابطه نیاز بازار را شناسایی کرد و توانست همان فرش را تولید کند. به همین سبب توانست با تولید همان فرش سود خوبی به دست آورد که نقطه شروع موفقیتهای وی شد. اکنون آقای عظیم زاده در سطح جهانی در تجارت فرش فعالیت دارد. همچنین در صنعت گردشگری نیز هدفهایی را دنبال میکند.
عظیم زاده، با تاسیس دو کارخانه قالیبافی در اسفنجان و تبریز، اهداف بلندش را پیش می برد تا اینکه با سفر دوباره به کشورهای اروپایی، جویای سلیقه آنان درباره قالی های ایرانی شد و پس از بازگشت به ایران و گشایش مغازهای در بازار بزرگ تهران، قالی هایی بافت که بیش از پیش منطبق بر سلیقه جهانی بود. این امر موجب شد در سال ۱۳۸۰ با دریافت تندیس طلایی از کشور انگلستان، به عنوان بهترین تولید کننده فرش های دستباف ایرانی معرفی شود. به دنبال این موفقیت، همزمان با افتتاح نمایشگاه دائمی فرش در خیابان پاسداران تهران، شرکت خانه فرش عظیم را ثبت نمود؛شرکتی که امروزه به عنوان برند (brand) عظیم زاده، جزو برترین برندهای کشور است و علاوه بر دریافت چندین تندیس از سراسر جهان و گواهینامه iso 9001 ، به عنوان صادر کننده نمونه کشوری، برای پنج سال متوالی انتخاب شده است
این بخش دیگری از زندگینامه این فرد موفق ایرانی است، در صورتی که علاقه دارید در این باره بیشتر بدانید، پیشنهاد می کنیم سری به سایت عظیم زاده بزنید.
محمد صدر هاشمی نژاد ( کارآفرین و سرمایهگذار)
آقای صدر هاشمی نژاد از جمله ایرانیانی هستند که از صفر شروع کرده است. او مؤسس اولین بانک خصوص کشور (اقتصاد نوین)، رئیس هیات مدیرهی آن و صاحب ۶۰ شرکت دیگر است. وی در خانوادهای معمولی بزرگ شد و به تحصیلات خود در رشته مهندسی دانشکده فنی تبریز ادامه داد.
محمد صدر توانست با تلاش و کوشش وضعیت زندگی خود و خانوادهاش را عوض کند و تحولی بزرگی در زندگیاش شکل دهد. اکنون آقای صدر هاشمی نژاد یک کارآفرین و سرمایهگذار موفق ایرانی به شمار میآید.
قبل از معرفی فرد بعدی دعوت می کنم به مقاله شغل میلیاردرهای ایران که بی ارتباط با موضوع مطلبی که مطالعه می فرمایید نیز نیست، سری بزنید.
بهروز فروتن (بنیانگذار گروه صنایع غذایی بهروز)
آقای بهروز فروتن جزو افراد فقیر ایرانی که ثروتمند شدند؛ او در خانوادههای فقیر به دنیا آمد؛ به خصوص زمانی که پدرش را در کودکی از دست داد و سختیهای زیادی را در زندگی متحمل شد. او در کنار تحصیل مجبور بود تا کار کند و همین امر او را تبدیل به یک بچه خودساخته کرد. تابستانها شکلات و اسباببازی میفروخت و بعدها با انجام کارهای فنی توانست پسانداز ی داشته باشد. به دانشگاه رفت و در رشته مدیریت تحصیل کرد. بهروز تولید مواد غذایی را از درون خانه خود آغاز نمود. بهروز فروتن نخستین کارآفرین نمونهی کشور به شمار میآید که شش نقطه از کشور تحت لیسانس صنایع غذایی بهروز فعالیت دارند.
ایوب پایداری (پدر صنعت بستنی ایران: بستنی میهن)
ایوب پایداری در روستای کندرود در خانوادهای فقیر زندگی میکرد به طوری که تهیه مایحتاج روزانه برایشان یک چالش هر روزه به حساب میآمد. از همان موقع ایوب پایداری یاد گرفت که نباید تسلیم شرایط سخت زندگی شود و باید فقط به تواناییهای خود متکی باشد به همین دلیل شرایط از او فردی خودساخته ساخت. ایوب پایداری در ۱۵ سالگی به تهران آمد و به عنوان یک کارگر ساده در یک مغازه شیرینی فروشی کار کرد و بعدها در چند کارگاه شیرینیپزی و بستنیسازی فعالیت نمود و بسیار سخت تلاش میکرد. پس از مدتی تصمیم گرفت یک یخچال دستی سیار اجاره کند و در خیابان بستنی بفروشد. او آنقدر تلاش کرد که توانست شرکت میهن را تأسیس کند و لقب مرد بستنی ایران را به خود اختصاص دهد.
سخن پایانی
در این مطلب به معرفی زندگی نامه افراد ثروتمند پرداختیم، رسیدن به ثروت رویایی دست نیافتنی نیست. زندگی این افراد مملو از مشکلات و شکستهای مختلفی بود که هیچگاه آنها را متوقف نکرد. مهمترین نکتهای که میتوان گفت این است که همه افراد ثروتمند تاریخ، به خودشان اعتماد داشتند.
آنها چه زمانی که شکست خوردند و چه زمانی که به موفقیت رسیدند، میدانستند که انسان ارزشمندی هستند. به همین جهت سوار بر مشکلات زندگی و بیپولی، به تواناییهای خود اعتماد کردند و سخت تلاش کردند. انسانهای ثروتمندی که فقیر بودند میدانستند که در خانوادهای فقیر به دنیا آمدهاند و دست خودشان نبوده، اما این را هم فهمیده بودند که قرار نیست تا آخر عمرشان به همین شرایط ادامه دهند.