آیا وقتی به کسب جذب ثروت میلیاردی فکر میکنید، هدفی دور از دسترس بهنظر میرسد؟ آیا این چیزی است که میخواهید انجام دهید ولی نمیتوانید به آن تحقق ببخشید؟ این دقیقا مشابه موردِ دوست من رایان موران است – او هم تا تولد ۲۶ سالگیاش که نخستین میلیارد را کسب کرد همین وضع را داشت. امروز، در ۲۸ سالگی کسبوکارش تقریبا ۵۰۰۰۰۰ دلار در ماه درآمدزایی میکند.
کنجکاو بودم بدانم چه تغییری رخ داد که باعث شد چنان آدم جوانی فقط ظرف چند سال، از رویای کسب نخستین میلیارد به یک مولتی میلیاردر تبدیل شود. “کسب یک میلیارد اول آسان است—اگر این ۵ کار را انجام بدهید.”
۱. اطرافتان را از آدمهایی پر کنید که ذهنتان را باز میکنند
از زمانی که رایان یک پسربچه بود، رویای مالکیت کلیولند ایندینز را داشت. و حالا در دههی دوم زندگیاش، فهمیده است که برای تبدیل این رویا به واقعیت باید تقریبا ۵۰۰ میلیارد پول در بیاورد. برای بیشتر مردم، فکر داشتن ۵۰۰ میلیارد پول نقد و خرید یک تیم ورزشی چیزی ورای امکان و تصور است. برای رایان هم همینگونه بود—تا زمانی که اطرافاش را با آدمهایی پر کرد که تازگی به آن سطح درآمدی رسیده بودند.
او توضیح میداد که:
با داشتن آدمهایی در آن سطح به عنوان مشاورتان میتوانید تصور کنید رسیدن به چنان هدفی مستلزم چه چیزهایی است، آنها میتوانند به شما بگویند دقیقا چهکار باید بکنید. این ممکن است فقط یک تغییر جزئی در بخشی از کسبوکارتان باشد، ولی ناگهان میبینید چیزی که فکر میکردید به طور بالقوه ناممکن باشد رنگ واقعیت به خود گرفته است.
این ابهامزدایی از مفهوم “ناممکن” بود که او را ترغیب کرد رویدادی زنده را میزبانی کند و آدمهایی را گرد هم بیاورد تا همه باهم او را برای رسیدن به هدفش که کمک به نسل بعدی کارآفرینان بود یاری دهند.
رویای شما چیست؟ همان رویایی که آنقدر بزرگ است که فکر تحقق آن ناممکن به نظر میرسد—و حتی ممکن است شما را بترساند؟ آیا فکر میکنید اگر گروهی از مشاوران در کنارتان بودند که به تازگی به سطح هدف شما رسیده اند، احتمال تحقق آن هدف راحتتر میشد؟ اگر چنین است، برای ارتباط برقرار کردن با آنها اقدامی بکنید، و بگذارید باقی راه را راهنمای شما باشند.
۲. “ناممکن“ را از نو تعریف کنید.
همین که اطرافتان را با آدمهای درست پر میکنید، لازم خواهد شد که روی بهروز کردن طرز فکرتان هم کار کنید. بخشی از آن شما را ملزم میکند باورهای محدودکنندهیتان را بشناسید و آن افکار را از نو تعریف کنید. رایان میگفت، “وقتی فکر میکنید چیزی ناممکن به نظر میرسد، بدانید قصهای که شما برای خودتان سر هم کردهاید باعث میشود آن را ناممکن قلمداد کنید و نه خود عمل. پس موضوع فقط بازنویسی قصه است.
برای بازنویسی قصهیتان، از خودتان بپرسید، “چه چیزهایی در زندگی من هست که مرا میترساند و جلوی اقدام مرا میگیرد؟ آیا این اقدام کردن است که واقعا مرا میترساند، یا تنها درک اشتباه است که مرا باز میدارد؟ بهرغم وجود آن ترس چگونه میتوانم اقدام کنم و پیش بروم؟”
۳. ارزشهای غیرمنتظره بیافرینید.
درِ توانایی شما در افزایش درآمد تان بر پاشنهی تواناییتان در آفرینش ارزشهای غیرمنتظره میچرخد. بیشتر آدمها فکر میکنند تنها راهی که میتوانند بر ارزش داراییشان بیفزایند سختتر کارکردن و تبادل پول است. این طرز فکری کوتاه بینانه است. شما از طریق ارتباطاتی که میتوانید تشکیل دهید، زمانی که میتوانید تخصیص دهید و مشکلاتی که میتوانید رفع کنید، ارزش غیرمنتظره ارائه میدهید.
فرصتهای بزرگ وقتی به شما رو میکنند که با آدمهای درست رابطه برقرار میکنید، وقتتان را در موثرترین فعالیتها صرف میکنید و کسی هستید که مشکلات را حل میکند. آن طرز فکر قدیمی را دور بریزید که باید سختتر کار کنید یا شغل پردرآمدتری پیدا کنید، و عادت به کار بستن این سه چیز را در زندگی روزمرهیتان توسعه دهید.
۴. مشتریانتان را عاقلانه انتخاب کنید.
راحتترین راه برای سریعتر پیمودن مسیر دستیابی به یک میلیارد اول تغییرات بیشتر در محصولات و خدماتتان است. ولی وقتی به کسی میگویید قیمتها را افزایش بدهد، آنها اغلب پا پس میکشند و میگویند بازار گنجایش چنین افزایش قیمتهایی را ندارد. این همان جایی است که باید مشتریتان را عاقلانه انتخاب کنید.
قیمتی که یک مشتری مایل است بپردازد مستقیما به میزان ارزشی بستگی دارد که دریافت میکند. اگر خدماتتان موجب افزایش فروش ۱۰ درصدی برای شرکتی میشود که یک میلیارد عایدات میدهد، پس شما ۱۰۰ میلیارد ارزش آفرینی کردهاید. اگر همان افزایش ۱۰ درصدی در یک شرکت ۱۰۰ میلیاردی انجام بگیرد ارزشتان به صورت اساسی بالاتر میرود. آیا شرکت اول به شما ۲۵۰ میلیارد به خاطر خدماتتان پرداخت میکند؟ ابدا! دومی چطور؟ کاملا امکانپذیر است.
بعضیوقتها آنچه سد راه یک رشد اساسی میشود شما یا محصولتان نیستید. مشتریانی هستند که هدف خود قرار دادهاید. رایان با پرداخت بهای زیادی این درس را آموخت. چندسالی مدل کسبوکاریاش را به آدمهایی درس میداد که میخواستند شرکتهای خودشان را راه بیندازند و ۱۰ میلیون برای ارائهی این اطلاعات شهریه میگرفت. چندسال بعد، یکی از دانشجویاناش دقیقا همان مطالب را درس میداد ولی گروه متفاوتی را هدف خود قرار داده بود و از آنها ۱۰۰ میلیون شهریه میگرفت.
رایان پی برد بهجای آنکه خودش را به عنوان یک راهحل در معرض ارتباط با بخش نخبهی بازار قرار دهد و قیمتهایاش را مطابق با آنها تنظیم کند، تا آنجا که ممکن بوده است برای رسیدن به بازار هدفش به هیچ کس جواب رد نداده است.
و نتیجه؟ او یک گروه منتخب پیدا کرد که حاضر بودند ۵۰ برابر بیشتر از نرخهای پایهی او پول بپردازند. اگر مشتریانتان را عاقلانه انتخاب کنید راه رسیدن به یک میلیارد را بسیار آسانتر میکنید.
۵. برای بلندمدت سرمایهگذاری کنید.
آدمهای بسیاری به دنبال پیروزی سریع و آسان هستند. هرچند شاید برای عدهای این کار جواب بدهد، متوجه خواهید شد که وقتی برای بلندمدت سرمایهگذاری میکنید نتایج بسیار سریعتر حاصل میشوند. من فقط راجعبه سهام و مستغلات صحبت نمیکنم. راجعبه نحوهی صرف وقتتان، آدمهایی که استخدام میکنید، رابطههایی که برقرار میکنید، محصولاتی که توسعه میدهید و ساختار شرکتتان صحبت میکنم. تمام اینها سرمایهگذاری هستند. مادامی که رایان سعی میکرد کسبوکارش را توسعه بدهد، متوجه شد کشمکشهایاش به خاطر تصمیم گیریهای کوتاهمدت است. سپس آگاهانه تصمیم گرفت روی آنچه بهترین گزینه برای تمرکز بلندمدت است تمرکز کند.
درباره راه های پولدار شدن بدون سرمایه در مطلب چگونه پولدار شویم بدون سرمایه صحبت کردیم که پیشنهاد می کنیم آن را مطالعه کنید.
در نتیجه، توانست مشتریان بهتری را جذب کند و توانست عملا خدماتدهی کند و بر ارزش واقعی بیفزاید، که به او اجازه داد قیمتها را بالاتر ببرد. در اینجا بود که از مرز یک میلیارد عبور کرد. به خاطر نداشتن برنامهریزی برای مدت زمان کافی و پایهریزی کوتاهمدت موفقیت، چقدر پول از دست میدهید؟ این ۵ گام را به کار ببندید و خواهید دید کسب یک میلیارد اول از آن چیزی که اول فکر میکردید آسانتر است.