نام کتاب: امروز نه! (9 عادت برای بهرهوری فوقالعاده)
نویسندگان: ” اریکا شولتز ” ( Erica Schultz ) و ” مایک شولتز ” ( Mike Schultz )
سال انتشار: 2021
خلاصه
کتاب ” امروز نه ” که در سال 2021 به چاپ رسیده است، توضیح میدهد که چگونه میتوانید از طریق 9 مرحلهی ساده، بسیار مولد و سازنده زندگی کنید. نویسندگان این کتاب بسیاری از این درسها را در حین اداره کسبوکار خود و همزمان با مراقبت از پسر خردسالشان که به شدت بیمار بوده است، آموختهاند.
پس اگر شما هم:
- از آن دست کارآفرینان و کارمندان جاهطلبی هستید که میخواهند بهرهوری خود را افزایش دهند،
- بهعنوان یک رهبر کسبوکار، میخواهید به بهرهوری و بازدهی بیشتر توجه کنید،
- و یا دوستدار داستانهای الهامبخش از زندگی اشخاص دیگر هستید،
به شما پیشنهاد میکنیم که به این خلاصه کتاب گوش بسپارید.
درباره نویسنده
” اریکا شولتز ” و ” مایک شولتز ” یک زوج خلاق و رهبران گروه ” رِین ” ( RAIN )، یکی از پیشروترین شرکتهای آموزش فروش در جهان هستند. آنها با شرکتها و سازمانهای برتری ازجمله ” تویوتا ” و دانشکده بازرگانی ” هاروارد ” کارکردهاند. ” مایک ” چندین کتاب دیگر نیز نوشته است. آنها پدر و مادر پسری به نام ” آری ” ( Ari ) هستند که او را بزرگترین دستاورد زندگی خود میدانند.
میکروی شماره یک:
اسرار بهرهوری فوقالعاده را بیاموزید!
اگر در پی افزایش بازدهی و بهرهوری خود در محل کار هستید و با این موضوع دستوپنجه نرم میکنید، خوب است بدانید که شما تنها نیستید. زندگی مدرن پر از حواسپرتی و انحراف ذهن بوده و عدم تمرکز، مسئلهای بسیار رایج و آسان در این شرایط است.
اما ” مایک ” و ” اریکا شولتز ” دلایل بسیار بیشتری از ما برای از دست دادن تمرکز خود داشتهاند. آنها سالها همراه با مراقبت از پسرشان ” آری ” که بهشدت بیمار بود، کسبوکار جاهطلبانه خود را اداره میکردند. اما آنها سرانجام موفق شدند از این موقعیت سربلند بیرون بیایند.
بخشهای مختلف این خلاصه کتاب، بهمرور عادتهایی که ” مایک ” و ” اریکا ” در مسیر زندگی خودآموختهاند میپردازد. و شما یاد میگیرید که چطور آنها با یک تعادل فوقالعاده، در مسیر زندگی پیشرفتهاند. زیرا بهرهوری، مهارتی است که واقعاً میتوانید آن را بیاموزید.
در این میکرولِرن به پرسشهای زیر، پاسخ داده میشود:
- چهار نوع ” زمان ” و نحوه مدیریت آنها کداماند؟
- چگونه خود را برای اتخاذ روالهای بهتر، آموزش دهید؟
- چگونه هرزمانی که میخواهید شادمان باشید؟
میکروی شماره دو:
مشکل قلبی پسر” مایک ” و ” اریکا “، زندگیشان را زیرورو کرد!
موضوع اصلی این کتاب، آشنایی با نحوه رسیدن به بهرهوری بیشتر در کار است. اما این، تنها مبحث مطرحشده در این کتاب نیست. زیرا نویسندگان این نوشتار، یعنی ” مایک ” و ” اریکا شولتز “، بسیاری از این نکات و درسها را تقریباً به سختترین روش ممکن آموختهاند.
” مایک ” و ” اریکا ” پس از بچهدار شدن، زندگی پرمشغلهای داشتند. آنها یک کسبوکار کوچکِ موفق را اداره میکردند که رفتهرفته به کسبوکاری بزرگتر تبدیل میشد. همچنین، خانهای را در کنار دریاچه زیبای ” بون ” در ماساچوست بازسازی کرده بودند وزندگی اجتماعی فعالی هم داشتند.
تنها آرزوی باقیمانده آنها، داشتن یک خانواده بود، بنابراین وقتی ” اریکا ” باردار شد، هردو به وجد آمدند.
بااینحال، در یک جلسه سونوگرافی، با مشاهده نگرانی و اضطراب در چهره کادر پزشکی، متوجه شدند که یک جای کار اشتباه پیش رفته است. درنهایت مشخص شد که فرزندشان دارای مشکل قلبی است. در آن لحظه بود که ناگهان همه چیز در زندگی “مایک ” و ” اریکا ” تغییر کرد.
” آری” پسر ” مایک ” و ” اریکا ” مبتلابه ” سندرم هیپوپلاستیک چپ قلب ” بود که بر توانایی قلب او برای گردش خون تأثیر میگذاشت.
” سندرم هیپوپلاستیک چپ قلب ” ( HLHS ) یک نقص قلبی و مادرزادی نادر است که در آن، سمت چپ قلب بهشدت توسعهنیافته باقیمانده است.
” آری ” حتی پس از چندین عمل جراحی در دوران بارداری و درون رحم مادر، در وضعیتی بحرانی به دنیا آمد و در هفتماهه اول زندگی نیز دو عمل بزرگ متحمل شد.
” آری ” در سالهای بعد باوجود مشکلات قلبی، عاشق ورزش بود. او با حرکات بسکتبالی خود مردم را شگفتزده میکرد و در دوسالگی گلف بازی میکرد. اما وقتی پنج سال و نیم از تولد او گذشته بود، مجبور شد بیش از یک سال کامل را در بیمارستان بگذراند و البته پدر و مادرش نیز در کنار او بودند.
این فاصله گرفتن اجباری از کسبوکار میتوانست به معنای شکست کامل کسبوکار ” مایک ” و ” اریکا ” باشد و این اتفاق، به معنای از دست رفتن بیمه درمانی آنها بود.
تصور کنید نهتنها مجبور باشید که یک کسبوکار را از اتاق انتظار بیمارستان اداره کنید، بلکه درحالیکه پسر کوچک شما برای زندگی خود میجنگد، این کار را انجام دهید. اصلاً چطور میتوان در این حالت به انجام کاری پرداخت یا یک کسبوکاری را اداره کرد؟
بااینحال در این دوره و پسازآن، ” مایک ” و ” اریکا ” کسبوکار خود را بازآفرینی کردند، 9 دفتر بینالمللی جدید تأسیس کردند و چهارکتاب ازجمله یک کتاب پرفروش نوشتند و درعینحال، صاحب دو فرزند دیگر به نامهای ” لِکسی ” ( Lexi ) و “الی ” ( Eli ) شدند.
آنها همچنین تحقیقاتی در مورد بهرهوری انجام دادند. ” مایک ” و ” اریکا ” با نظرسنجی از هزاران متخصص، گروهی را شناسایی کردند که آنها را ” فوقالعاده مولد ” ( Extremely Productive ) یا ” XP ” نامیدند. عادات کاری این افراد بهطور قابلتوجهی با دیگران متفاوت بود و همین تمایز، به آنها اجازه میداد تا کارهای بسیار بیشتری انجام دهند.
این عادات چیزهای ذاتی نیستند که افراد باید با آنها متولد شوند. بلکه راهکارهای کوچک و سادهای هستند که هرکسی میتواند یاد بگیرد. اینگونه بود که ” مایک ” و ” اریکا ” موفق شدند تا در آن روزهای تاریک و سخت اقامت در بیمارستان، کسبوکار خود را احیا کنند.
این کتاب حاوی شیوههایی است که با اتخاذ آنها میتوانید بهرهوری خود را افزایش دهید. در ادامه با این راهکارها آشنا خواهید شد.
میکروی شماره سه:
افراد ” بسیار مولد “، زمان خود را بهتر مدیریت میکنند. پس شما هم میتوانید این کار را انجام دهید!
وقتی فرزندی دارید که زندگیاش درخطر است، واقعاً باید قدر هرلحظه را بدانید و این بهویژه زمانی صادق است که برنامه شما بهاندازه برنامه ” مایک ” و ” اریکا ” شلوغ باشد.
درواقع، آنها از منظر کاملاً جدیدی به زمان نگاه کردند. برای آنها ” زمان ” یا TIME به یک مخفف از چهار کلمه تبدیل شد که هر حرف نماینده یک موضوع متفاوت بود.
حرف ” T ” نماینده ارزشمند بودن زمان است. ” I ” نماینده سرمایهگذاری است. حرف ” M “نماینده اجبار است و حرف ” E ” نماینده زمانِ خالی است. هنگامیکه شروع به تقسیم کردن شبانهروز خود به این چهار دسته کنید، یکقدم بزرگ برای تبدیلشدن به یک فرد ” بسیار مولد ” برداشتهاید.
پیام کلیدی در این قسمت این است که افراد ” بسیار مولد “، زمان خود را بهتر مدیریت میکنند و شما هم میتوانید مانند آنها، این کار را انجام دهید.
“زمانِ ارزشمند” همان چیزی است که از نامش مشخص است؛ یعنی زمانی که در سطح شخصی شما خاصترین زمان است. برای “مایک ” و ” اریکا “، این زمان ارزشمند، همان اوقاتی بود که با ” آری ” به تماشای مسابقه هاکی در تلویزیون بیمارستان میپرداختند یا در حیاط بیمارستان بیسبال بازی میکردند. البته آنها برای صرف زمان در کلاس رزمی یا تماشای برنامه پزشکیِ مرتبط با شرایط پسرشان به همراه یک نوشیدنی سرد هم ارزش قائل بودند. این اوقات را نباید فقط بهعنوان زمان استراحت در نظر گرفت، بلکه باید به آنها بهعنوان زمانی برای رشد و پرورش نگاه کرد.
“زمانِ سرمایهگذاری”، درست مانند یک سرمایهگذاری مالی است که بازدهی کاری که انجام دادهاید را بیشتر میکند. وقتی زمانِ سرمایهگذاری را جدی میگیرید، میتوانید امکانات و فرصتهای جدید برای رشد و توسعه را کشف کنید. این، همانجایی است که باید به دنبال صرفِ اغلبِ زمانِ کاریِ خود در آن باشید.
“زمانِ اجبار” نیز زمانِ انجام کارهای روزمره است که حتی اگر نمیخواهید، باید انجام شوند. باید سعی کنید زمانِ اجبار را به حداقل برسانید. برخی از آنها را میتوانید و باید، برونسپاری کنید. ممکن است بتوانید بخشی از این زمان را به “زمانِ سرمایهگذاری” تبدیل کنید. بهعنوانمثال درزمانی که برای رفتوآمد روزانه صرف میشود، یک پادکست مفید گوش کنید. بدین ترتیب یک فعالیت اجباری به یک سرمایهگذاری تبدیل میشود.
“زمانِ خالی” همان وقتی است که تلف میشود. گشتوگذار در وب، بررسی شبکههای اجتماعی، خیره شدن بیهدف به آسمان و تلف کردن وقت. برخورد با اینیکی آسان است و تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که این زمان را کاهش دهید. اگر میتوانید آن را بهطور کامل حذف کنید، چراکه چیزی به شما اضافه نمیکند.
شاید فکر کنید که گفتن این راهکارها ساده و اجرای آنها سخت است. اما درواقع، انجام این روشهای، بسیار سادهتر از چیزی است که تصور میکنید. ایجاد یکرویه و روال جدید برای خودتان که در آن میتوانید “زمانِ ارزشمند” و “زمان سرمایهگذاری” را به حداکثر رسانده و “زمان اجبار و خالی” را به حداقل برسانید، واقعاً دشوار نیست.
همانطور که نویسندگان این کتاب کشف کردند، شما برای انجام این کار فقط باید 9 عادت را در خود ایجاد کنید و این چیزی است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.
میکروی شماره چهار:
با استفاده از انگیزه درونی، برای افزایش بهرهوری مشتاقانهتر عمل کنید!
در طول دورههای مکرر حضور ” آری ” در بیمارستان، نویسندگان این کتاب با خانوادههای دیگری آشنا شدند که برخی از آنها در موقعیتهای سختتری نسبت به آنها قرار داشتند. یکی از زوجهایی که با آنها ملاقات کردند، ” شِری ” ( Sherry ) و ” جک ” (Jack ) بودند که آنقدر دور از بیمارستان زندگی میکردند که وقتی پسرشان در بیمارستان بستری بود، شبها ” جک ” معمولاً مجبور بود در ماشین ” مایک ” بخوابد.
با در نظر گرفتن وضعیت ” شِری ” و ” جک “، ” مایک ” و ” اریکا ” اقدام به جمعآوری کمکهای خیریه کردند تا والدینی مانند آنها بتوانند در آپارتمانی در همان نزدیکی اقامت داشته باشند. آنها باانگیزه بالایی این کار خیر را شروع کردند و ” آری ” نیز از شنیدن آن هیجانزده شد.
اما تنها دو ماه قبل از این اتفاق، متوجه شدند که ” آری ” به پیوند قلب نیاز دارد و طبیعتاً آنها به فکر لغو برنامه خیریه خود افتادند. اما وقتی به ” آری ” گفتند که ممکن است جمعآوری کمکهای مالی لغو شود، او از این فکر که ” شِری ” و ” جک ” کمک نمیشود، بسیار متأثر شد.
معلوم شد که این کار، تمام انگیزهای بود که ” مایک ” و ” اریکا ” نیاز داشتند. زیرا اولین قدم در بهرهوری، تحریک شدن و انگیزه است.
پیام کلیدی در این بخش این است که با استفاده از انگیزه درونی، برای افزایش بهرهوری مشتاقانهتر عمل کنید!
چگونه پروژههای بزرگ و دشواری مانند جمعآوری کمکهای خیریه را انجام میدهید؟ شما میتوانید در مورد آنچه باید هدف جمعآوری کمک مالی باشد، صحبت کنید. همچنین میتوانید در مورد چگونگی دعوت از مردم یا تبلیغ این رویداد گفتگو کنید. یا میتوانید در مورد چراییِ آن صحبت کنید. بدون هدف مشخص، شما فقط مجموعهای از حرکات و کارها را انجام میدهید، اما باوجود هدف، بهاندازه کافی برای انجام هر کاری انگیزه دارید.
” مایک ” و ” اریکا ” این را ” بهکارگیری انگیزه ” مینامند و این اولین عادت از 9 عادتی است که درسهای افزایش بهرهوری این کتاب را تشکیل میدهد.
بهمنظور به خدمت گرفتن انگیزه خود، باید مطمئن شوید که هدف شما، همان چیزی است که برای رسیدن به آن مشتاقید. سپس برنامهریزی کنید که چگونه این کار را انجام خواهید داد.
افراد ” بسیار مولد ” یا همان ” XP “ها بهتر از دیگران میتوانند با نوشتن اهداف خود، انگیزهشان را به خدمت بگیرند. اگر این کار را انجام ندهید، احتمال کمتری وجود دارد که به هدفتان دست پیدا کنید. بنابراین با یکقلم در دست، سالِ خود را به چهار قسمت تقسیم کنید. سپس هر یک از این بخشها را به ماه و هرماه را به هفتههای جداگانه تقسیم کنید. درنهایت، تصمیم بگیرید که میخواهید در آن سال به چه چیزی برسید و سپس آن هدف را به بخشهای قابل مدیریتی تقسیم کنید که در واحدهای کوچکتر زمانی پخش میشوند. انجام این کار، دستیابی به اهداف را بسیار آسانتر میکند.
این کار را با این سؤال که چرا به دنبال یک هدف هستید، و نهفقط اینکه چگونه و با چه چیزی در پی تحقق آن هستید، گره بزنید و اینگونه به یک شروعِ پربار برای مولد بودن خواهید رسید.
میکروی شماره پنج:
اولویتبندی فعالیتهای مهم و ایجاد رویههای بهتر، به شما کمک میکند تا از هر روزتان حداکثر استفاده را ببرید!
در طول اقامت طولانی و نهایی ” آری ” در بیمارستان، این خانواده به یکروال صبحگاهی رسیدند که شامل اختصاص زمان زیادی به کار کردن با آیپد بود. ” آری ” هر صبح که از خواب بیدار میشد، ساعتها به تماشای مسابقات ورزشی میپرداخت و اینگونه تمامِ صبح خود را میگذراند. این کار خوبی نبود، اما درحالیکه او در بیمارستان بستری بود، ” مایک ” و ” اریکا ” چگونه میتوانستند به او نه بگویند؟
بااینحال، آنها درنهایت متوجه شدند که باید این روال را تغییر دهند. بنابراین هرروز صبح شروع کردند به بیرون آوردن ” آری ” از تخت و قدم زدن در بیمارستان. آنها به هرکسی که ملاقات میکردند با شادی سلام میکردند و صبحبهخیر میگفتند یا به این خاطر که ” آری ” به ژاپن علاقهمند شده بود، بهژاپنی میگفتند: ” اوهایو “.
این عادتِ جدید، روحیه ” آری ” را کاملاً تغییر داد، آنهم نهفقط برای صبح، بلکه در کل روز.
پیام کلیدی در اینجا این است که اولویتبندی فعالیتهای مهم و ایجاد رویههای بهتر، به شما کمک میکند تا از هرروزتان حداکثر استفاده را ببرید!
پیادهروی صبحگاهی ” آری “، یک مثال عالی از دومین عادت از 9 عادتی است که شمارا به یک فرد مولد تبدیل میکند. پس باید فعال بودن را شروع کنید. همهچیز در مورد این است که شما چگونه روزِ خود را سازمان میدهید. با پر کردنِ تقویم روزانه خود با فعالیتهای مربوط به زمانِ سرمایهگذاری شروع کنید. سپس در آن برنامه، بزرگترین فعالیت تأثیرگذارِ خود را اولویتبندی کنید. این فعالیتی است که بیشترین بازده طولانیمدت را برای شما به ارمغان میآورد.
بزرگترین فعالیت تأثیرگذارِ شما ممکن است روزبهروز متفاوت باشد، اما بهطورکلی بهتر است در همان اوایل روز و زمانی که ذهنتان سرحال است، روی آن تمرکز کنید. بدین ترتیب در آن روزهایی که ترجیح میدهید در رختخواب بمانید، سعی کنید نگرش خود را با نشستن و گفتن ” 3 ، 2 ، 1 ، حرکت! ” تغییر دهید.
عادت سوم این است که روشهای خود را بازمهندسی و در آنها بازنگری کنید. عادات غیر مولد و زمانهای خالی مانند روتین صبحگاهی کار کردن با آیپد توسط ” آری ” را شناسایی کرده و آنها را اصلاح کنید.
برای مثال گوشی تلفن همراه خود را در نظر بگیرید. وقتی یک پیام یا اعلان برای شما نمایان میشود، آیا بلافاصله آن را بررسی میکنید و تمرکز خود را از دست میدهید؟ اگر چنین است، میتوانید با خاموش کردن اعلانهای غیرضروری این مشکل را حل کنید. یا خودتان را آموزش دهید که واکنش متفاوتی نشان دهید. مثلاً دفعه بعد که این اتفاق افتاد، به خودتان یادآوری کنید که با متمرکز ماندن بر پروژه در دستتان و رها کردن تلفن همراه خود درجایی که هست، چقدر سود خواهید برد.
تغییر محیط نیز میتواند مفید باشد. به اطراف خود نگاه کنید و به این فکر کنید که چه جنبههایی از محیط اطرافتان به شما کمک نمیکند که متمرکز بمانید. آنها را اصلاح کنید و در صورت نیاز، جای دیگری برای کار پیدا کنید.
برای اینکه واقعاً بهرهوری خود را بهشدت افزایش دهید، فقط نباید به مکان توجه کنید. بلکه زمان نیز باید در کنترل شما باشد.
میکروی شماره شش:
عادات چهارم، پنجم و ششم همه در مورد مدیریت زمان شما هستند!
در مدتزمانی که ” آری ” در بیمارستان بود، پدر ” مایک ” معمولاً صبحها سرکار میرفت، درحالیکه “اریکا” از ” آری ” مراقبت میکرد. اما هنگامیکه اریکا دیگر نتوانست این کار را انجام دهد، ” مایک ” در مدیریت زمان خود با مشکل مواجه شد.
دریکی از صبحها، ” آری ” در حال تماشای هاکی بود، درحالیکه ” مایک ” تلاش میکرد کار کند. اما ” آری ” وسواس جدیدی پیداکرده بود. او با تقلید از داوران هاکی، حرکات دست آنها را تقلید میکرد.
واکنش اولیه ” مایک ” دلخوری بود، اما نه از ” آری “، بلکه به دلیل حواسپرتی از کارش. او چطور میتوانست روی کارش تمرکز کند، درحالیکه همزمان میخواست کنار پسرش باشد؟ بالاخره متوجهِ درسی شد که داشت به او آموخته میشد و کارش را کنار گذاشت و با پسرش مشغول بازی شد.
زیرا گاهی اوقات، “زمانِ ارزشمند” برنده میشود.
پیام کلیدی در این بخش این است که عادتهای چهارم، پنجم و ششم همه در مورد مدیریت زمان هستند.
همانطور که اتفاقات آن روز صبح به ” مایک ” ثابت کرد، گاهی اوقات باید برنامه خود را با اولویتهایتان تطبیق دهید. برای انجام این کار، عادت چهارم را در خودتان ایجاد کنید: وسواس در زمان.
وسواس در زمان ارزشمند، زمان سرمایهگذاری، زمان اجبار و زمان خالیِ خود، به این معنی است که بفهمید تکتک فعالیتهای روزانه شما در آن ساختار قرار میگیرد. سپس مطمئن شوید که اولویتهای شما در برنامه روزانه شما منعکسشده است. چگونه؟ کافی است از وقتِ ارزشمند خود استفاده کنید، زمان سرمایهگذاریتان را افزایش دهید، زمان اجباری را به حداقل برسانید و تا حد امکان، زمانهای خالی را حذف کنید.
بااینحال، پایبندی به این قوانین و دستیابی به بهرهوری بیشتر فقط به کاری که انجام میدهید مرتبط نیست. بلکه به کارهایی که انجام نمیدهید نیز مربوط میشود و اینجاست که عادت پنجم به وجود میآید: نه بگویید. این یعنی داشتنِ یک ایدهی روشن ازآنچه واقعاً مهم است. اگر کسی از شما میخواهد کاری را انجام دهید که با اولویتهای شما همخوانی ندارد، شجاعتِ نه گفتن را داشته باشید. دفعه بعد که از شما خواسته شد که کاری انجام دهید، از خود بپرسید آیا این زمان برای من سرمایهگذاری محسوب خواهد شد؟ اگرنه، مؤدبانه آن پیشنهاد را رد کنید.
به دست آوردن عادت ششم یعنی تمرکز، کار سختی است. عوامل حواسپرتی مانند صندوق ورودی ایمیل، این روزها همهجا وجود دارد. اما آیا هر ایمیلی نیاز به رسیدگی فوری دارد؟ نباید فکر کنید که دائماً باید در دسترس باشید. برای رسیدگی به مسائلی که پیش میآیند، زمان را محدود کنید و بقیه زمان خود را به برنامه خود اختصاص دهید. اگر نیاز دارید بهجای دیگری بروید به یاد داشته باشید که زمان شما متعلق به خودتان است و باید همینطور باشد.
میکروی شماره هفت:
عادات هفتم و هشتم، شمارا خوشحال میکند و به شما انرژی میدهد که در همین حالت بمانید!
بخش اول و دومِ درسهای افزایش بهرهوری به شما آموزش داد که چگونه انگیزه بگیرید و زمان خود را سازماندهی کنید. اکنون در بخش پایانی به نحوه عملی کردن این تئوری میپردازیم. یعنی حالتی که در آن شما کاملاً درگیرِ کار هستید، از همه عواملِ حواسپرتی دور شدهاید و قادر به انجام کارهای قابلتوجهی هستید.
چنین موقعیتی عالی به نظر میرسد، درست است؟ اما چگونه میتوانید هر زمان که نیاز دارید به این نقطه برسید؟
بسیار خوب، شاید ارزش این را داشته باشد که این سؤال را از کسی بپرسید که مجبور بود هرروز صبح درحالیکه در بیمارستان است، با پسر کوچکش در راهروی بیمارستان به این حالت برسد.
پیام کلیدی در این قسمت این است که عادات هفتم و هشتم، شمارا خوشحال و رضایتمند میکند و به شما انرژی میدهند که در آن حالت بمانید.
” مایک ” همیشه قادر به رسیدن به این حالت نبود، بهخصوص در روزهای اولیه بستری شدن ” آری ” در بیمارستان. او درزمانی که باید به کارش میرسید، ایمیل یا فیسبوک خود را چک میکرد، پیامک میفرستاد، قهوه مینوشید و خلاصه 60 دقیقه کار مفیدِ او تا حدود 11 دقیقه یا کمتر کاهشیافته بود.
اما چگونه باید خود را به حالت رضایتمندی میرساند؟ بهطور خلاصه، این نظم و انضباط است که میتواند این هدف را محقق کند. آنچه را که ” مایک “، “دوی سرعت” مینامد را متوقف کنید و یک دوی امدادی را امتحان کنید که چهار مقطع پشت سر هم با استراحتهای کوتاه در میان هر مرحله دارد. 20 تا 90 دقیقه را برای کارِ سازنده و مفید در نظر بگیرید. سرعت خود را زمانبندی کنید، اما از گوشی خود استفاده نکنید، چراکه قطعاً نباید به آن نگاه کنید.
البته برای رسیدن به حالت موردنظر، به انرژیِ کافی نیز نیاز دارید. این کارِ دیگری است که یک فرد ” بسیار مولد ” یا ” XP ” در انجام آن بسیار بهتر از بقیه است. آنها سطح انرژی خود را برای مدت طولانیتری حفظ میکنند. انرژی، یک مجموعه سهگانه از ذهن، بدن و روحیه است. برای داشتن انرژی کافی، باید هر یک از این عناصر را بهخوبی پرورش دهید.
ذهن خود را از طریق گفتگوی درونیِ مثبت تشویق کنید و با به حداقل رساندن تصمیمگیری به آن استراحت دهید. بهعنوانمثال، بهجای هدر دادن انرژی ذهنی برای تصمیمگیری در مورد صبحانه، هرروز همان چیزی را که در دسترس است، میل کنید.
در مورد بدن خود نیز احتمالاً میدانید که چگونه از آن مراقبت کنید. غذای مقوی بخورید، بهاندازه کافی بخوابید و ورزش کنید. اما آیا شما این کارها را انجام میدهید؟ اگرنه، وقت آن رسیده است که اقدام کنید و در این مسیر گام بردارید.
درنهایت، روحیه خود را بررسی کنید. اگر زمانِ ارزشمند خود را بهخوبی صرف میکنید و کار معناداری انجام میدهید، یعنی در مسیر درستی هستید.
البته زندگی آنقدرها هم که به نظر میرسد، ساده نیست. اما این اصول اساسی همان چیزی هستند که شما باید بهسوی آنها گام بردارید و آنها را هدف قرار دهید. و وقتی همهچیز آنطور که شما میخواهید، پیش نمیرود، اینجاست که عادت نهم وارد میشود.
میکروی شماره هشت:
عادت نهاییِ بهرهوری، مانند تعمیر کِشتی است. یعنی انجام کار لازم، فارغ از اینکه زندگی چه بر سر شما میآورد!
وقتی ” آری ” پنج و نیم ساله بود، سرانجام پیوند قلب موردنیاز خود را دریافت کرد. اما متأسفانه بدنش آن را پس زد و چندی بعد از دنیا رفت.
” مایک ” و ” اریکا ” کاملاً ناامید و شکستخورده بودند و برای کنار آمدن با این مصیبت تلاش کردند. هر دو مشکلاتی در خواب داشتند و ” مایک ” بیشازحد مشروبات الکلی مینوشید. آنها برخلاف عادات خوبی که برای خود ایجاد کرده بودند، اکنون در حال غرق شدن در پوچی بودند.
اما درنهایت، آنها مجبور شدند خودشان را جمعوجور کنند و اجازه دهند یک نگرش مثبت، آنها را به جلو هدایت کند. بهعبارتدیگر، آنها باید کِشتیِ خود را درست میکردند.
پیام کلیدی در این قسمت این است که عادت نهاییِ بهرهوری، مانند تعمیر کِشتی است. یعنی انجام کار لازم، فارغ از اینکه زندگی چه بر سر شما میآورد!
وقتی زندگی بسیار سخت به نظر میرسد، چگونه میتوانید به مسیر درست برگردید؟
یکی از راهها، مهندسیِ مجدد عادات شماست. این روش بهخصوص اگر در روالهای مخرب افتاده باشید، بسیار مفید است. با شناسایی عادات بد خود شروع کنید، از سفارش یک آبجوی دیگر گرفته تا چک کردن گوشیتان. ممکن است احساس کنید ارادهای برای انتخاب این کارها ندارید، اما خوشبختانه اینطور نیست. پس مقاومت کنید و به خود نه بگویید. در مورد ” مایک “، این به معنای ترک الکل و ورزش کردن بود که به او کمک کرد 25 پوند وزن کم کند و دوباره خوابِ باکیفیت را تجربه کند.
نکتهی دیگر به توصیه نویسندگان، در مورد تقسیمکارهای بزرگ به کارهای کوچک مربوط میشود. تغییراتِ کوچک نهتنها در دستیابی به اهداف، بلکه در بهبود چشمانداز شما نیز تفاوت زیادی ایجاد میکنند. اگر به نظر میرسد که دوچرخهسواری یک تعهد بسیار بزرگ است، آن را به یک تعهد قابلکنترل تبدیل کنید. روز اول فقط 15 دقیقه دوچرخهسواری کنید و سپس به خودتان استراحت بدهید.
یک نکته نهایی برای درست کردنِ کِشتیِ خود این است که با خودتان قرارداد ببندید. این میتواند بهسادگی ثبتنام در یک کلاس یا عضویت در یک باشگاه ورزشی باشد. یا میتوانید به خودتان قول بدهید که اگر به یک هدف دستیابید، به یک خیریهای مبلغ قابلتوجهی کمک مالی کنید. با همین ترفند بود که ” مایک ” موفق شد اضافهوزنش را از بین ببرد.
” آری ” ممکن است از دنیا رفته باشد، اما او هنوز در قلب والدینش زنده است و برای آنها الهامبخش است و به آنها انگیزه میدهد تا از زندگی خود بهترین استفاده را ببرند. و این، همان درسی است که همه باید به خاطر بسپارند.
افراد ” بسیار مولد ” یا ” XP “ها، جادوگر و شعبدهباز نیستند. آنها نیز درست مثل بقیهی ما حواسشان پرت میشود، دلسرد میشوند، از مسیرشان منحرف میشوند. اما آنها بهمراتب بیشتر از هر کس دیگری قادرند خود را به مسیر اصلی بازگردانند. و شما فقط با چند تغییر در روالها و رویههای زندگی خود میتوانید این کار را انجام دهید.
سخن پایانی
” اریکا ” و ” مایک شولتز ” درحالیکه پسر خردسالشان ” آری ” در حال مبارزه با یک بیماری قلبی بود، بهسختی یاد گرفتند که چگونه میتوانند بهشدت مولد شوند. هرکسی که میخواهد مولد شود، میتواند عادات فوقالعاده مؤثری که آنها ایجاد کردند را یاد گرفته و به کار بگیرد. این 9 عادت، حول محور انگیزه داشتن، وسواس در برنامه زمانی و کار کردن بهطور پیوسته و پرانرژی است. بهرهوری فوقالعاده، نزدیکتر از آن چیزی است که فکرش را میکنید.
یک توصیه کاربردی
در اینجا یک توصیه عملی دیگر را مطرح میکنیم: یک هدف بزرگ تعیین کنید و سپس آن را خردکنید.
برای مولد بودن و بهرهوری فوقالعاده به یک هدف بزرگ نیاز دارید که همان چیزی است که میخواهید به آن برسید. رسیدن به آن شاید ماهها یا حتی سالها طول بکشد، اما مهم است که آن را بنویسید، سپس آن را به مراحل کوچکتر و قابل مدیریت تقسیم کنید. بهعنوانمثال ترسیم کنید که بعد از یک سال کجا باید باشید؟ بعد از دو سال چطور؟ سپس دریابید که چگونه به آنجا برسید و اهدافی را که باید هرروز، هر هفته و هرماه به آنها برسید، مشخص کنید. هنگامیکه هدف شما به قطعات کوچک تقسیم شد، خواهید دید که واقعاً قابلدستیابی است.