طراحی بیزینس پلن یکی از اصول اولیه راه اندازی کسب و کار است.
اگر برای شروع کسبوکارتان با کسی مشورت کنید ممکن است به شما توصیه کند: «اول طراحی بیزینس پلن کسب و کار» اما طراحی بیزینس پلن چیست؟ طراحی بیزینس پلن که آن را به «طرح کسبوکار» ترجمه میکنند به منظور کمک به شما برای رسیدن به اهداف کسبوکارتان طراحی میشود. وقتی طرح کسبوکار را به صورت شفاف و متقاعدکننده تنظیم کنید، در هر مرحله از کار تمرکزتان را برای رسیدن به اهداف فردی و مالی هدایت خواهد کرد. یک بیزینس پلن خوب همچنین میتواند افراد و سازمانهایی مانند بانکها را به سرمایهگذاری در کسبوکار شما ترغیب کند. در این نوشته طی سه بخش کلی به این سؤال جواب میدهیم که بیزینس پلن چیست و چگونه میتوان آن را به درستی طراحی کرد.
بیزینس پلن چیست و چه کاربردهایی دارد؟
بیزینس پلن (Business Plan) یک سند مکتوب است که جزئیات و راهبردهای کسب و کار را شامل میشود. این سند شامل اهداف، استراتژیها، تحلیل بازار، برنامههای مالی، ساختار سازمانی و سایر جزئیات مربوط به کسب و کار است. بیزینس پلن به عنوان یک ابزار مهم در مدیریت کسب و کار استفاده میشود و کاربردهای متعددی دارد.
کاربردهای بیزینس پلن عبارتند از:
1. راهنمایی در تصمیمگیری: بیزینس پلن به شما کمک میکند تا تصمیمات بهتری در مورد راهبردها، بازاریابی، مالی و سایر جنبههای کسب و کار بگیرید. این سند به شما کمک میکند تا اهداف و راهبردهای خود را به صورت مشخص تعریف کنید و در تصمیمگیریهای روزمره کسب و کارتان از آن استفاده کنید.
2. جذب سرمایهگذار: بیزینس پلن یک ابزار مهم برای جذب سرمایهگذاران است. با ارائه یک بیزینس پلن جامع و قابل اعتماد، میتوانید سرمایهگذاران را متقاعد کنید که در کسب و کار شما سرمایهگذاری کنند.
3. جذب همکاران آینده: بیزینس پلن به شما کمک میکند تا به همکاران آینده خود نشان دهید که چگونه کسب و کار شما عمل میکند و چه اهدافی دارد.
4. برنامهریزی و مدیریت زمان : بیزینس پلن به شما کمک میکند تا برنامهریزی و مدیریت کسب و کار خود را بهبود بخشید. با تعیین اهداف و استراتژیهای مشخص، میتوانید بهترین راهبردها را برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کنید و فعالیتهای روزمره را بر اساس آنها برنامهریزی کنید.
5. جذب مشتریان: بیزینس پلن به شما کمک میکند تا استراتژیهای بازاریابی و فروش خود را مشخص کنید. با تحلیل بازار و تعیین نقاط قوت و ضعف رقبا، میتوانید استراتژیهای مناسبی را برای جذب و نگهداشتن مشتریان تعیین کنید.
6. ارزیابی عملکرد: با داشتن یک بیزینس پلن، میتوانید عملکرد و پیشرفت کسب و کار خود را ارزیابی کنید. با مقایسه عملکرد فعلی با اهداف و برنامههای مشخص شده در بیزینس پلن، میتوانید نقاط قوت و ضعف خود را شناسایی کنید و تغییرات لازم را در راهبردها و برنامههای خود اعمال کنید.
7. جذب وام یا تسهیلات مالی: بیزینس پلن میتواند به شما کمک کند تا برای جذب وام یا تسهیلات مالی از بانکها یا سازمانهای مالی دیگر، مستندات و اطلاعات مورد نیاز را فراهم کنید. این سند به عنوان یک ابزار قانونی و معتبر، میتواند اعتماد بیشتری را در مورد قابلیت پرداخت و بازپرداخت وام به شما بدهد.
8. راهنمایی در توسعه کسب و کار: بیزینس پلن میتواند به عنوان یک راهنمای جامع برای توسعه کسب و کار شما عمل کند. با بررسی اهداف و استراتژیهای مشخص شده در بیزینس پلن، میتوانید تصمیماتی را در مورد توسعه محصولات و خدمات، گسترش بازار، ورود به بازارهای جدید و سایر جنبههای توسعه کسب و کارتان بگیرید.
9. مرجعی برای کار تیمی: بیزینس پلن میتواند به عنوان یک مرجع مهم برای تیم کاری شما عمل کند. با ارائه بیزینس پلن به اعضای تیم، میتوانید اهداف و راهبردهای کسب و کار را به آنها معرفی کنید و هماهنگی بیشتری در فعالیتها و تصمیمگیریها داشته باشید.
10. جذب مشتریان و همکاران بینالمللی: اگر قصد دارید کسب و کار خود را در بازارهای بینالمللی گسترش دهید، بیزینس پلن میتواند به شما کمک کند. با ارائه یک بیزینس پلن جامع و قابل فهم، میتوانید به مشتریان و همکاران بینالمللی نشان دهید که چگونه کسب و کار شما عمل میکند و چه ارزشی را ارائه میدهد.
به طور کلی، بیزینس پلن یک ابزار چند منظوره است که در تمام مراحل رشد و توسعه کسب و کار میتواند مفید باشد. این سند به شما کمک میکند تا اهداف و راهبردهای خود را مشخص کنید، تصمیمات بهتری بگیرید، منابع مالی را جذب کنید و کسب و کار خود را به صورت سازمانیافته و موفقتر راهاندازی کنید.
مزایا
1. راهنمایی برای راهاندازی کسب و کار: بیزینس پلن به شما کمک میکند تا مسیر و راهنمایی لازم برای راهاندازی کسب و کار خود را داشته باشید. این پلن شامل اهداف، استراتژیها، تحلیل رفتار مشتری و بازار، برنامه عملیاتی و مالی و سایر جزئیات مربوط به کسب و کار شما میشود.
2. برنامهریزی مالی: با نوشتن بیزینس پلن، میتوانید برنامهریزی مالی دقیقی برای کسب و کار خود داشته باشید. این شامل برآورد هزینهها، درآمدها، سود و زمانبندی مالی است. این برنامهریزی به شما کمک میکند تا منابع مالی خود را بهینه استفاده کنید و از مشکلات مالی جلوگیری کنید.
3. جذب سرمایهگذاران: یک بیزینس پلن قوی و جامع میتواند به شما کمک کند تا سرمایهگذاران را جذب کنید. با ارائه برنامههای مشخص و قابل اعتماد، میتوانید اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنید و فرصتهای سرمایهگذاری را ایجاد کنید.
4. ارتباط با تیم و همکاران: بیزینس پلن به شما کمک میکند تا اهداف و استراتژیهای کسب و کار خود را با تیم و همکارانتان به اشتراک بگذارید. این باعث میشود تا همه در یک جهت حرکت کنند و هماهنگی بیشتری در کسب و کار شما ایجاد شود.
معایب
1. زمان و هزینه: نوشتن یک بیزینس پلن زمان و هزینه زیادی میطلبد. برای تحقق بیزینس پلن، باید تحقیقات دقیقی انجام داده و اطلاعات مورد نیاز را جمعآوری کنید. همچنین، ممکن است نیاز به کمک مشاوران و متخصصان داشته باشید که هزینههای اضافی را به همراه دارد.
2. محدودیتها و تغییرات: یک بیزینس پلن ممکن است محدودیتهایی داشته باشد و در مقابل تغییرات و شرایط جدید قابلیت انعطاف پذیری کمتری داشته باشد. در صورتی که شرایط بازار یا رقبا تغییر کنند، باید بیزینس پلن خود را به روز رسانی کنید.چطور با تحلیل رقبا درآمد خود را دو برابر کنیم؟ صوت زیر پاسخ این سوال را در اختیار شما قرار داده است.
3. عدم تضمین موفقیت: نوشتن یک بیزینس پلن هرچقدر هم جامع و دقیق باشد، هیچ گونه تضمین موفقیتی نمیدهد. عوامل متعددی میتوانند بر موفقیت کسب و کار تأثیر بگذارند و بیزینس پلن تنها یک ابزار است که به شما کمک میکند در مسیر صحیح حرکت کنید.
بیزنس پلن شامل چه مواردی است؟
همانطور که توضیح داده شد، یک بیزینس پلن یک سند استراتژیک است که جزئیات و راهبردهای یک کسب و کار را شرح میدهد. این سند شامل اهداف کسب و کار، تحلیل بازار، برنامه توسعه، برنامه بازاریابی، ساختار سازمانی، نیازمندیهای مالی و سایر جوانب مربوط به عملکرد و موفقیت کسب و کار است.
یک بیزینس پلن معمولاً شامل موارد زیر است:
1. خلاصه اجرایی: یک خلاصه اجرایی کوتاه از بیزینس پلن که شامل اهداف کلی، راهبردها و ارقام کلیدی است.
2. تحلیل بازار: شامل تحلیل بازار و صنعت، شناسایی مشتریان هدف، تحلیل رقبا و فرصتهای بازار است.
3. محصولات و خدمات: شرح دقیق از محصولات یا خدمات ارائه شده توسط کسب و کار، ویژگیها، فواید و تفاوتهای رقابتی.
4. استراتژی بازاریابی: برنامه بازاریابی که شامل استراتژی تبلیغات، قیمتگذاری، توزیع و فروش است.
5. ساختار سازمانی: شرح ساختار سازمانی، مسئولیتها و وظایف کارکنان، و روابط سلسله مراتبی.
6. نیازمندیهای مالی: بودجه، پروفرما فینانسیال (سودآوری، نقدینگی، سرمایه گذاری) و نیازمندیهای مالی دیگر.
7. برنامه عملیاتی: شامل جزئیات اجرایی برای تولید، توزیع و ارائه محصولات یا خدمات.
8. راهبردهای توسعه: برنامهها و راهبردهای بلندمدت برای توسعه و رشد کسب و کار.
9. خط مشی مالی: شامل اطلاعات مالی مانند صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی.
10. برنامه مدیریت ریسک: شرح ریسکهای مربوط به کسب و کار و برنامههای مدیریت آنها.
11. برنامه بازاریابی: استراتژیها و روشهای بازاریابی برای جذب و نگهداری مشتریان.
12. برنامه عملیاتی: جزئیات اجرایی برای تولید، توزیع و ارائه محصولات یا خدمات.
13. برنامه توسعه: برنامهها و راهبردهای بلندمدت برای توسعه و رشد کسب و کار.
14. خط مشی مالی: شامل اطلاعات مالی مانند صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی.
15. برنامه مدیریت ریسک: شرح ریسکهای مربوط به کسب و کار و برنامههای مدیریت آنها.
16. برنامه اجرایی: جزئیات اجرایی برای انجام برنامهها و راهبردها، و نظارت بر پیشرفت آنها.
17. برنامه بازاریابی: استراتژیها و روشهای بازاریابی برای جذب و نگهداری مشتریان.
18. برنامه عملیاتی: جزئیات اجرایی برای تولید، توزیع و ارائه محصولات یا خدمات.
19. برنامه توسعه: برنامهها و راهبردهای بلندمدت برای توسعه و رشد کسب و کار.
20. خط مشی مالی: شامل اطلاعات مالی مانند صورت سود و زیان، ترازنامه و جریان نقدی.
21. برنامه مدیریت ریسک: شرح ریسکهای مربوط به کسب و کار و برنامههای مدیریت آنها.
با توجه به نوع کسب و کار و صنعت مورد نظر، یک بیزینس پلن ممکن است شامل موارد دیگری نیز باشد.
طراحی بیزنس پلن در تخصص چه کسی است؟
طراحی بیزینس پلن معمولاً توسط کارشناسان مدیریت، استراتژیک، مالی و بازاریابی انجام میشود. این افراد با تجربه در صنایع مختلف و دانش فنی و تجاری کافی، قادر به تحلیل و بررسی جوانب مختلف کسب و کار و ارائه راهکارهای مناسب برای موفقیت آن هستند. همچنین، مشاوران کسب و کار و حسابداران نیز ممکن است در طراحی بیزینس پلن همکاری کنند.
طراحی بیزنس پلن در چه صنایعی کاربرد دارد؟
طراحی بیزینس پلن به معنای ایجاد یک نقشه راه جامع برای کسب و کار است. این برنامه شامل اهداف، استراتژیها، منابع مالی، ساختار سازمانی و سایر جزئیات عملیاتی کسب و کار میشود. با طراحی بیزینس پلن، کسب و کارها میتوانند راهبرد خود را مشخص کنند، اهداف خود را تعیین کنند و برنامهریزی برای دستیابی به این اهداف انجام دهند.
در صنایع خدماتی، طراحی بیزینس پلن به کسب و کارها کمک میکند تا خدمات خود را بهتر معرفی کنند، بازار هدف خود را شناسایی کنند و راهکارهای مناسب برای جذب مشتریان پیدا کنند.همچنین، با طراحی بیزینس پلن میتوان استراتژیهای بازاریابی و فروش را بهبود بخشید و رقبای خود را شناسایی کنید.در صنایع فناوری اطلاعات، طراحی بیزینس پلن به کسب و کارها کمک میکند تا راهبرد خود را برای توسعه و عرضه محصولات و خدمات فناورانه مشخص کنند.
این بیزینس پلن میتواند شامل استراتژیهای تحقیق و توسعه، بازاریابی و فروش، مدیریت منابع انسانی و مالی و سایر جزئیات عملیاتی باشد. در صنایع تولیدی، طراحی بیزینس پلن به کسب و کارها کمک میکند تا روند تولید، تامین مواد اولیه، مدیریت مالی و سایر عوامل مرتبط را بهبود بخشند. با طراحی بیزینس پلن، کسب و کارها میتوانند استراتژیهای بهبود کیفیت، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری را تعیین کنند.در صنایع بازرگانی، طراحی بیزینس پلن به کسب و کارها کمک میکند تا استراتژیهای فروش، بازاریابی و توزیع را بهبود بخشند. با طراحی بیزینس پلن، کسب و کارها میتوانند راهکارهای مناسب برای جذب مشتریان، مدیریت موجودی و بهبود عملکرد تامین کنندگان را شناسایی کنند.
طراحی بیزینس پلن به هر نوع کسب و کاری کمک میکند تا اهداف خود را مشخص کند، استراتژیهای مناسب را تعیین کند و برای دستیابی به این اهداف برنامهریزی کند. این برنامه میتواند به کسب و کارها در جذب سرمایهگذاران، بهبود عملکرد و رشد پایدار کمک کند.
بخش اول: انجام کارهای لازم
۱. تحلیل بازارهای بالقوه برای کسبوکار شما
بررسی کنید که کدام بخش از بازار (محلی و/یا جهانی) به دنبال استفاده از محصول یا خدمت شما خواهند بود. برای پیدا کردن جواب این سؤال حدس و گمان کافی نیست و باید تحقیقاتی صحیح و هوشمندانه انجام بدهید. باید اطلاعات موجودِ به دست آمده از مشاهدات و تحقیقات دیگران را تحلیل کنید و آن را در کنار اطلاعاتی قرار بدهید که حاصل مشاهدات و روشهای جستوجوی خودتان هستند.
در تحقیقات خود موارد زیر را بررسی کنید:
- آیا بازار مناسبی برای این محصول یا خدمت وجود دارد؟
- مشتریان بالقوهی شما در چه محدودهی سنیای قرار دارند؟
- آیا محصول یا خدمت شما برای گروه اقتصادی یا قومیِ خاصی جذاب است؟
- آیا فقط افراد متموّل میتوانند از پس پرداخت هزینهی محصولتان بربیایند؟
- آیا مشتری ایدهآل شما در منطقه یا محلههای خاصی زندگی میکند؟
۲. مشخص کردن اندازهی کسبوکار
آنچه در این مرحله اهمیت دارد این است که تا حد امکان بازار و محصولتان را به طور صریح مشخص کنید. برای مثال اگر قرار است صابون تولید کنید، شاید فکر کنید که هر بدن آلودهای به محصول شما نیاز خواهد داشت، اما شما نمیتوانید بازار هدف اولیهی خود را جمعیت ساکن روی زمین در نظر بگیرید. حتی وقتی محصولی تولید میکنید که مانند صابون تا این حد کاربرد جهانی دارد، همچنان لازم است در قدم اول گروه مشتریانی را انتخاب کنید که کوچکتر و هدفگذاریشدهتر باشند. مثلا کودکان زیر هشت سال که ممکن است صابون با رایحهی آدامس بادکنکی را دوست داشته باشند، یا مثلا صابونی مخصوص مکانیکها. با این کار میتوانید روی اطلاعات جمعیتشناختی افراد تحلیلی ویژه داشته باشید.
- در هر یک از جمعیتهای مورد نظر چند مکانیک هست که به صابون احتیاج داشته باشد؟
- در ایران چند کودک زیر هشت سال وجود دارد؟
- این تعداد افراد ماهانه یا سالانه چه تعداد صابون مصرف میکنند؟
- چه تعداد تولیدکنندهی صابون همین حالا از بازار صابون سهمی در اختیار دارند؟
- اندازهی کسبوکار رقبای آیندهی شما چیست؟
۳. نیازهای اولیهی شرکتتان را تعیین کنید
برای شروع به چه نیاز دارید؟ چه بخواهید شرکتی را با ۳۰۰ کارمندش بخرید و چه بخواهید با افزودن یک خط تلفن به میز کار منزلتان شرکت خودتان را تأسیس کنید، باید فهرستی از آنچه نیاز دارید تهیه کنید. برخی از موارد فهرست شما ممکن است مواد قابللمس مانند ۵۰۰ پوشهی بایگانی و یک قفسهی بزرگ باشد که آنها را در آنجا انبار کنید. اما برخی از موارد ملموس نیستند مانند مقدار زمانی که باید برای طراحی محصول یا انجام تحقیق دربارهی مشتریان بالقوه صرف کنید.
۴. تهیهی نمونهی محصول
اگر خواسته باشید تله موشی بهتر از انواع موجود بسازید، شاید با بطری استفاده شدهی آب معدنی و گیرههای کاغذ که خمشان کردهاید یک نمونهی اولیه از محصولتان ساخته باشید، اما برای جلب سرمایهگذاران، به مدلی مستحکمتر و جذابتر احتیاج دارید. تله موش شما دقیقا چه شکلی دارد؟ به چه موادی برای ساخت آن احتیاج دارید؟ آیا به پول نیاز دارید تا با تحقیق و توسعه (research and development) برای اصلاح سازهی بطری و گیرهی کاغذ خود، کاری انجام بدهید؟ آیا باید مهندسی را استخدام کنید که طرح صحیح محصول را برای تولید بکشد؟ آیا باید این ابداع را ثبت کنید؟ آیا باید استاندارهای ایمنی ادارات دولتی مربوط را برای ساخت تله موش بررسی کنید؟
۵. مکانهای ممکن برای راهاندازی کسبوکار آیندهتان را بررسی کنید
اگر میخواهید رستوران باز کنید با آژانسهای املاک محدودهی مکان مورد نظر تماس بگیرید و به فضاهای خرده فروشی آن محله سر بزنید. جدولی از گرانترین و ارزانترین جاها بر حسب منطقه و متراژ آن تهیه کنید. سپس محاسبه کنید که به چه میزان فضا احتیاج دارید و چه مقدار پول میتوانید به اجاره اختصاص بدهید.
۶. هزینهی استارتاپ خود را تخمین بزنید
فهرست تمام موارد ملموس و غیر از آن را که برای سر پا نگه داشتن استارتاپتان به آن نیاز دارید فراهم کنید. چه هزینهی خرید کامپیوترهای پیشرفته باشد یا راهاندازی یک خط تلفن جدید، مجموع هزینهی تخمینیِ تمام موارد فهرست معادل با هزینهی استارتاپ شما خواهد بود. اگر در تخمینهای شما موردی وجود دارد که هزینهای نامعقول به دنبال دارد، به دنبال جایگزینی برای آن بگردید. اما به یاد داشته باشید که بهتر است هر موردی را که واقعا به آن احتیاج دارید همراه با تخمینی معقولانه از هزینهی آن در فهرست ذکر کنید تا پول کم نیاورید یا در بازپرداخت وام دچار مشکل نشوید. در تخمین هزینهها صادقانه و محافظهکارانه عمل کنید اما در عین حال خوشبین باشید.
- در ابتدای کار به دنبال بهترینها نباشید. میتوانید از تزئینات پرهزینهی یک شرکتِ باسابقه صرف نظر کنید و در ابتدای کار به ملزومات اولیه بچسبید. چیزی را بخرید که استطاعت آن را دارید، برایتان کار میکند و واقعا به آن نیاز دارید؛ غیرضروریها را نخرید.
۷. خودتان را جای سرمایهگذاران احتمالی بگذارید
از خودتان بپرسید: «اگر میخواستم x ریال روی یک ایده یا مفهوم، یا حتی یک محصول، سرمایهگذاری کنم، انتظار داشتم چه اطلاعاتی در اختیارم قرار بگیرد؟» سپس تا جایی که امکان دارد اطلاعات به دردبخور و معتبر را جمعآوری کنید. بر حسب محصول یا ایدهای که دارید ممکن است لازم باشد برای دستیابی به اطلاعات مرتبط تحقیقات گسترده و دشواری را انجام بدهید.
- اگر متوجه شدید که برخی، یا حتی تمامِ ایدههایتان توسط بازار تأمین شده خودتان را نبازید. از این واقعیت چشم نپوشید، در عوض روی آن کار کنید. آیا هنوز میتوانید کار یا محصول بهتری به نسبت رقبا ارائه بدهید؟ در موارد بسیاری این کار امکانپذیر است، شما بازار را به خوبی شناختهاید و میدانید که چطور میتوانید از راهی که رقبا آن را پیش نگرفتهاند ارزشی تازه بیافرینید. در موارد دیگر ممکن است نیاز باشد که دامنهی تمرکزتان را به نسبت رقبایی که دارید، محدودتر یا گستردهتر کنید.
۸. سرمایهگذاران احتمالی را مشخص کنید
بانکها و دیگر منابع تأمین مالی به خاطر چشم و ابروی افرادی که ایدههای جالب تجاری دارند به آنها وام نمیدهند! آنها از دستورالعملهای مشخصی برای تخمین و مدیریت ریسک استفاده میکنند تا مطمئن شوند با سرمایهگذاری در کسبوکار شما سود میکنند. وامدهندگان معمولا برای وام دادن به شما به سرمایه، ظرفیت، وثیقه، شرایط و صفات اختصاصی یک کسبوکار توجه میکنند. لازم است پیش از جستوجو برای سرمایهگذار تمام این موارد را به خوبی پوشش داده باشید.
بخش دوم: ساختار دادن به کسبوکار
۱. شرکتتان را تعریف کنید
تا وقتی مطمئن نشده باشید که دلیل وجود شرکتتان چیست طرح کسبوکار کمکی به شما نمیکند. قرار است چه کاری برای دیگران انجام بدهید؟ خدمتی یا محصولی که فراهم یا تولید میکنید چیست؟ تمام نیازهای به خصوصی را که شرکت شما تأمین خواهد کرد یادداشت کنید. سرمایهگذاران احتمالی نیاز دارند مطمئن بشوند که کسبوکار شما در بازار برای آدمهایی که قرار است از محصول یا خدماتتان استفاده کنند مفید و قابل عرضه است. بنابراین روی نیازهای خارج سازمان که شرکت پاسخگوی آنهاست متمرکز شوید.
محصول یا خدمت شما چگونه زندگی مشتریان را بهبود خواهد داد؟ ارزانتر، امنتر یا کاراتر است؟ آیا رستوران شما با فراهم کردن طعمهای تازه غذاهایی مدهوش کننده به مشتری ارائه میدهد؟ آیا تله موشهای جدید شما به مردم امکان میدهد بدون احساس انزجار شدید موشها را به دام بیندازند؟ آیا صابونهای شما که رایحهی آدامس بادکنکی دارند بچهها را با موفقیت به پذیرش حمام شبانه ترغیب میکنند؟
۲. استراتژی برنده را انتخاب کنید
زمانی که مزیت رقابتیای را که شرکتتان فراهم میکند پایهریزی کردید قادر خواهید بود بهترین استراتژی را برای دستیابی به هدفتان انتخاب کنید. خدمت یا محصولتان را چطور متمایز خواهید کرد؟ گرچه میلیونها نوع کسبوکار وجود دارند چند استراتژی عمده هست که میتواند هر تجارتی را به موفقیت برساند. اولین گام برای انتخاب استراتژی کارآمد این است که برای محصول یا خدمتی که ارائه میدهید مزیتی رقابتی داشته باشید.
- مزیت رقابتی شما میتواند شامل طراحی ویژگیهایی خاص باشد که در محصولات رقیب وجود ندارند؛ میتواند شامل ویژگیهای خدمت رسانی برتر به مشتریان مانند تحویل سریعتر، قیمت کمتر یا فروشندگانی باملاحظهتر باشد.
- در حالی که بسیاری از شرکتها به خودشان اطمینان دارند، شرکت شما میتواند با ساختن تجربهای فراتر از حد متوسط انتظاراتِ مشتریان از آن شرکتها پیشی بگیرد، و کسی نیست که معتقد باشد اینها استراتژیهای برنده نیستند. حتی زمانی که محصول یا خدمات شما همین حالا جایگاه خود را پیدا کردهاند، ممکن است بخواهید روی ساختن تصویر و برندی از کسبوکارتان کار کنید که به کیفیت استثنایی شهرت داشته باشد.
۳. شرکتتان را طراحی کنید
برنامهای برای استخدام و سازماندهی نیروی کارتان بریزید. با توجه به اینکه در این مرحله میدانید شرکت شما چه ماهیتی دارد احتمالا میتوانید تعداد افراد و مهارتهایی که برای راهاندازی و سرپا نگهداشتن کسبوکارتان نیاز دارید بهخوبی تخمین بزنید.
- به یاد داشته باشید که برنامهریزیهای اولیه به موازات گسترش کسبوکارتان بدون شک تغییر خواهند کرد. ممکن است برای سرپرستی کارکنان رو به افزایشتان نیاز به استخدام مدیران بیشتری داشته باشید یا لازم باشد بخش دیگری راه بیندازید که پاسخگوی نیازهای تازهی مشتریان است. پیشبینی رشد و توسعهی شرکت شما باید در طرح کسبوکارتان لحاظ بشود، اما نیاز نیست تمرکز اصلیتان را به آن اختصاص بدهید. فعلا، قرار است از جلب کمکهای لازم برای شروع کسبوکارتان اطمینان پیدا کنید و منابع تأمین مالیتان را نسبت به سودده بودن کسبوکار اقناع کنید.
۴. به مسائل عملی راهاندازی یک کسبوکار توجه داشته باشید
به نقش خودتان به عنوان یک مدیر یا رهبر یک کسبوکار فکر کنید. همچنان که به استخدام و سازماندهی نیروی انسانی خود فکر میکنید، در همان زمان باید با اشتیاق یا توانایی خودتان به عنوان یک رئیس خوب روبهرو شوید. دربارهی چگونگی مدیریت حقوق کارکنان، برای مثال حقوق، دستمزد، بیمه و مزایای بازنشستگی تصمیم بگیرید، همچنین دانش خود را دربارهی مسائل مرتبط با مالیات بسنجید.
- سرمایهگذاران مایلاند بدانند آیا میتوانید کسبوکارتان را اداره کنید؟ آیا باید مدیران باتجربه را در بدو امر به کار بگیرید؟ آیا تعدادی از کارکنان سابق شرکتی که خریداری کردهاید را نگه میدارید یا قصد دارید با افرادی کاملا جدید کار را شروع کنید؟ و از کجا میخواهید این کارکنان بالقوه را استخدام کنید؟
- تأمین کنندگان مالی همچنین میخواهند بدانند هر یک از شرکای شما انتظار دارند در کنار شما کار بکنند یا تعهدات آنها صرفا مالی است. طرح کسبوکار شما باید شرح وظایف و نقشهای حیاتی مدیریت در سازمان را تصریح کند. پُستهایی مانند ریاست، نائب رئیس، مدیر ارشد مالی و مدیران بخشها باید تعریف بشوند و مشخص باشد که هرشخص باید به چه کسی دربارهی مسئولیتی که بر عهده دارد گزارش بدهد.چگونه سرمایه اولیه شروع کسب و کار رو جور کنیم؟ با دیدن این ویدیو به پاسخ ابن سوال خواهیم رسید.
۵. برنامهای برای بازاریابی طراحی کنید
یکی از کوتاهیهای متداول در بین کارآفرینان این است که شرح دقیقی از نحوهی دسترسی به مشتریان و معرفی محصول به آنها فراهم نمیکنند. شما نمیتوانید سرمایهگذاران احتمالی، کارکنان و شرکا را برای موفقیتِ طرح کسبوکارتان اقناع کنید مگر اینکه روشهای کارامد و حاصل از تحقیقات را برای برقراری ارتباط با مصرفکنندگان به آنها ارائه کنید و این اطمینان را در آنها به وجود بیاورید که وقتی به مصرفکنندگان احتمالی دسترسی پیدا کردید میتوانید آنها را قانع کنید که خدمت یا محصول شما را بخرند.
- ببینید چطور میخواهید به مصرفکنندگان دسترسی پیدا کنید. چطور آنها را قانع میکنید که محصول شما ارزش بیشتر، متناسبتر، مفیدتر و … برای مصرفکنندگان محصولات شرکتهای رقیب فراهم میکند؟ اگر در حال حاضر رقیبی وجود ندارد هدف و نیازی را که به محصول یا خدمتتان وجود دارد چطور به مصرفکنندگان احتمالیِ آن معرفی میکنید؟
- از چه تبلیغات و استراتژیهای ترفیع بازاریابی استفاده خواهید کرد؟ برای مثال پیشنهاد ویژهی «یکی بخرید دوتا ببرید» میدهید یا در همان محصولی که مخصوص گروه کودکان تولید کردهاید کوپنهای رایگان میگذارید؟ از کجا میتوانید به آمار بالاترین تراکم مربوط به کودکان زیر هشت سال یا هر گروهی که بازار هدف شما را تشکیل میدهند دست پیدا کنید؟
۶. اقدامات فروش منعطفی داشته باشید
عبارت «فروش» شامل تمام مسائل پیرامون برقراری ارتباط با مصرفکنندگان واقعی پس از مرحلهای است که از طریق کمپین تبلیغاتی توانستهاید ارتباط اولیه را با آنها برقرار کنید. به طور خلاصه، این بخش از طرح کسبوکار شما به این مسئله میپردازد که قرار است از چه روشی مصرفکنندگان را به محصول یا خدمتتان جذب کنید.
- نگرش اصلی شما در اینجا چیست؟ ساختن یک رابطهی طولانی مدت با مشتریان محدود اما اصلی یا افزایش تعداد مشتریان به تعداد زیادی خریدار کوتاهمدت؟۵ راهکار افزایش تعداد مشتریان را در ویدیو زیر مشاهده میکنید.
بخش سوم: نوشتن طرح کسبوکار
۱. تمام اطلاعات مربوط به کسبوکارتان را سازماندهی کنید
این کار را با نوشتن عنوان سرفصلها و قرار دادن اطلاعات متناسب با آن تیتر آغاز کنید. تقسیم مؤثر رویکرد منحصر به فرد کسبوکار شما به هر یک از این سرفصلها طرح کسبوکارتان را به شکلی که برای سرمایهگذاران مناسب است سازمان میدهد:
- صفحهی عنوان و صفحات فهرست مطالب.
- چکیدهی اجرایی: چشمانداز شرکت را معلوم میکنید.
- توصیف کلی شرکت: مروری بر شرکت و خدماتی که به بازار هدفاش ارائه میکند فراهم میآورید.
- محصول و خدمات: با ذکر جزئیات، محصول یا خدمت خاص خود را تشریح میکنید.
- برنامهی بازاریابی: شرح میدهید که چگونه میخواهید محصول یا خدماتتان را به مشتریان عرضه کنید.
- برنامهی اجرایی: معلوم میکنید که برنامهی کاری روزانهی کسبوکار به چه صورت است.
- مدیریت و سازماندهی: ساختار سازمان و فلسفه بازاریابی را که تحت آن عمل خواهد کرد معلوم میکنید.
- برنامهی مالی: الگوی عملکردهای مالی کسبوکار و خواستههایتان را از سرمایهگذاران مشخص میکنید.
۲. نوشتن چکیدهی اجرایی را به انتهای نگارش موکول کنید
چکیدهی اجرایی در اصل جاذبهی بزرگی است که برای سرمایهگذاران یا به واقع هر کسی فراهم میکنید که طرح کسبوکار شما را میخواند، در چکیدهی اجرایی باید به صورت خلاصه بیان کنید که چه نکتهی قابلملاحظهای دربارهی مدل کسبوکار شما و محصولتان وجود دارد. در اینجا کمتر به جزئیات اجرایی و بیشتر به چشمانداز کلی شرکت و مسیری که به سمت آن میرود بپردازید.
۳. تمام اطلاعات را گردآوری و پیشنویسهای متعددی تهیه کنید
شما تمام تحقیقات دشواری را که لازم بوده است انجام دادهاید، دربارهی ماهیت شرکتتان تصمیم گرفتهاید، هدفگذاری و برنامهی فروش مناسبی برای پرزنت محصول یا خدمتتان در نظر گرفتهاید؛ حالا زمان آن فرا رسیده است که طرح کسبوکارتان را یکپارچه کنید و تمام افکار، تحقیقات و گامهای دشواری را که برداشتهاید در یک توصیف جامع از ساختار و خدمتتان ابراز کنید.
- در ابتدا درگیر نشانهگذاری و دستورزبان نشوید. در این مرحله تنها دغدغهی شما باید این باشد که ایدههایتان را روی کاغذ بیاورید. زمانی که به فرم کلی طرح کسبوکارتان دست یافتید میتوانید برای ویرایش و تصحیح اشکالات وقت صرف کنید. طرح کسبوکارتان را به فرد دیگری بدهید تا آن را با دقت بخواند و به نظرات آنها راجع به متن اعتنا کنید.
۴. خودتان و کسبوکارتان را عرضه کنید
طرح کسبوکار با این هدف تنظیم میشود که به شما کمک کند خودتان را به بهترین شکل ممکن معرفی کنید. استعدادها، تجربیات و اشتیاق شما که با خود به کسبوکارتان میآورید منحصر به فرد هستند و برخی از قانعکنندهترین دلایل را برای سرمایهگذاری روی مفهومی که ارائه دادهاید فراهم میکنند. به خاطر داشته باشید که سرمایهگذاران بیشتر روی افراد سرمایهگذاری میکنند تا ایدههایی که آنها دارند. حتی اگر کسبوکار آیندهی شما رقبای زیادی داشته باشد یا سرآمد صنعتی خاص نباشد، شایستگیها و تعهدی که در طرح کسبوکارتان نشان میدهید میتواند حمایت دیگران را نسبت به شما جلب کند.
- رزومهی شما به صورت پیوستی جداگانه به طرح کسبوکارتان ضمیمه میشود، بنابراین نباید در آن تمام مشاغلی که داشتهاید را ذکر کنید یا بنویسید که در دورهی لیسانس تاریخ هنر میخواندهاید. اما از برخی جنبههای پیشزمینهتان که حتی ممکن است به فعالیت اقتصادی تازهی شما بیربط به نظر برسند غافل نشوید. روی تجربههای کار گروهی، فرصتهای رهبری و موفقیتهایی که در سطوح مختلف به آن نائل آمدهاید تمرکز کنید.
۵. اطلاعات مالی خود را ارائه و توضیح بدهید
چطور میخواهید دیگران را به سرمایهگذاری روی تلاشهایتان ترغیب کنید؟ پاسخ این است: با داشتن اطلاعات شفاف، واضح و واقعبینانهی مالی که نشان میدهد نسبت به گفتههایتان آگاهید و درصدد پنهانکاری نیستید. برای اینکه سرمایهگذاران و وامدهندگان قانع بشوند که ماهیت کسبوکار شما ارزش دریافت حمایت را دارد صحت ارقام و تخمینها کاملا حیاتی است. اطلاعات مالی همچنین باید کاملا صادقانه و به شدت واضح باشند.
- اگر از دستورالعملهای بانکها و مؤسسات مالی برای محاسبهی نرخ بازده کسبوکارها مطلع هستید میتوانید پیش از اینکه بانک این کار را بکند با استفاده از این دست الگوها اعتبار تخمینهایی را که دربارهی مسائل مالی شرکتتان داشتهاید خودتان بسنجید.
انواع بیزینس پلن
در دنیای کسبوکارهای امروز، بیزینس پلنها به عنوان ابزاری حیاتی برای ترسیم آینده کسبوکار و دستیابی به اهداف مهم عمل میکنند. بسته به نوع کسبوکار و نیازهای مختلف، انواع مختلفی از بیزینس پلن وجود دارد که هر یک اهداف و استراتژیهای متفاوتی را پیگیری میکنند. در ادامه، به معرفی رایجترین انواع بیزینس پلنها و توضیح دقیقتر هر یک خواهیم پرداخت.
بیزینس پلن استارتاپ:
بیزینس پلن استارتاپ به طور خاص برای کسبوکارهای نوپا و استارتاپها طراحی شده است. این نوع بیزینس پلن با هدف جذب سرمایهگذاران و یا هدایت تیمهای کاری به سمت موفقیت اولیه تدوین میشود. در این نوع بیزینس پلن، اطلاعاتی مانند تحلیلهای دقیق صنعت، شناخت نیازهای بازار و مشخص کردن استراتژیهای ویژه برای دستیابی به اهداف ابتدایی کسبوکار آورده میشود. محتوای این پلن معمولاً بسته به نوع صنعت، مشکلات موجود و فرصتهای پیشرو، متغیر است. برای استارتاپها، این نوع بیزینس پلن نه تنها برای جذب سرمایه بلکه برای راهبری تیم و هدایت منابع انسانی به سمت اهداف اولیه نیز اهمیت زیادی دارد.
بیزینس پلن داخلی:
بیزینس پلن داخلی بیشتر برای استفاده داخلی در داخل سازمان تدوین میشود. این نوع پلن به مدیریت و رهبران کسبوکار کمک میکند تا استراتژیها، اهداف و عملکرد شرکت را به وضوح به تمامی ذینفعان داخلی از جمله کارکنان، مدیران و سایر اعضای کلیدی منتقل کنند. بیزینس پلن داخلی معمولاً شامل اطلاعاتی نظیر بودجهبندی بخشها، تحلیل بازار هدف، ارزیابی اندازه بازار، برنامههای اجرایی و برنامههای پایداری است. این نوع پلن بیشتر در سازمانهایی استفاده میشود که به دنبال همراستایی بین تیمها و بخشهای مختلف سازمان هستند و قصد دارند با تنظیم اهداف مشترک، عملکرد کلی شرکت را بهبود دهند.
بیزینس پلن استراتژیک:
بیزینس پلن استراتژیک بیشتر به عنوان یک نقشه راه بلندمدت برای سازمانها عمل میکند. این نوع بیزینس پلن بر اهداف و استراتژیهای کلان کسبوکار تمرکز دارد و معمولاً برای مدت زمانی بین سه تا پنج سال تدوین میشود. از آنجایی که مخاطب اصلی این نوع بیزینس پلن، مدیران ارشد و سهامداران داخلی شرکت هستند، این پلن باید شامل تحلیلهای کلان از صنعت، ارزیابی منابع موجود، بررسی چشمانداز کسبوکار و بیانیه ماموریت و بینش بلندمدت باشد. بیزینس پلن استراتژیک به کسبوکارها کمک میکند تا مسیر رشد و توسعه خود را در بلندمدت به وضوح ترسیم کنند و به تمامی ذینفعان نشان دهند که چگونه قرار است به اهداف خود دست یابند.
بیزینس پلن رشد:
زمانی که کسبوکاری به مرحلهای از موفقیت رسیده و آماده گسترش است، نیاز به بیزینس پلن رشد دارد. این نوع بیزینس پلن مخصوصاً زمانی که کسبوکار قصد دارد به بازارهای جدید وارد شود، خدمات جدیدی ارائه دهد یا ظرفیت تولید خود را افزایش دهد، مورد استفاده قرار میگیرد. بیزینس پلن رشد معمولاً به طور دقیق به تحلیل سوات (SWOT) پرداخته و فرصتهای رشد موجود را شناسایی میکند. این نوع پلن شامل اهداف مالی، استراتژیهای بازاریابی، برنامههای مربوط به توسعه توانمندیهای منابع انسانی و ساختارهایی برای مدیریت رشد است. بیزینس پلن رشد به کسبوکارها کمک میکند تا از مرحله بلوغ به مرحله گسترش پایدار و موفقیتآمیز منتقل شوند.
این تغییرات در بیزینس پلنها به شما کمک میکند تا نیازهای خاص کسبوکارتان را بهتر شناسایی کرده و برنامههای اجرایی مناسبی برای موفقیت آن تنظیم کنید. هر کدام از این انواع بیزینس پلن بسته به نوع فعالیت و هدف خاص کسبوکار، راهحلها و استراتژیهای متفاوتی را ارائه میدهند که میتوانند به شما در رشد و توسعه کسبوکارتان کمک کنند.
راهنمای نوشتن بیزینس پلن
نوشتن بیزینس پلن یکی از مراحل کلیدی در راهاندازی و مدیریت یک کسبوکار است. چه هدف شما جذب سرمایهگذار باشد، چه رشد کسبوکار یا ارزیابی وضعیت فعلی آن، باید موضوعات خاصی را در بیزینس پلن خود پوشش دهید. اینجا به شش قسمت اصلی که هر بیزینس پلن باید شامل آن باشد، پرداخته و توضیحات مفصلتری برای هر بخش میدهیم تا بتوانید بیزینس پلن خود را بهطور کامل و جامع بنویسید.
1-خلاصه مدیریتی:
خلاصه مدیریتی یا Executive Summary اولین بخش از بیزینس پلن است که باید در ابتدای آن قرار گیرد. این بخش بهطور کلی کسبوکار شما، اهداف آن و برنامههای پیشبینیشده را معرفی میکند. خلاصه مدیریتی باید کوتاه، مختصر و جذاب باشد؛ معمولاً در یک یا دو صفحه خلاصه میشود تا سرمایهگذاران یا خوانندگان بتوانند به سرعت با کلیت کسبوکار شما آشنا شوند. در واقع، هدف این بخش این است که توجه خواننده را جلب کرده و انگیزه برای مطالعه ادامه بیزینس پلن را ایجاد کند. در اکثر موارد، نویسندگان بیزینس پلن معمولاً این بخش را در پایان نوشتن بیزینس پلن کامل خود مینویسند تا اطمینان حاصل کنند که تمامی جزئیات بهخوبی پوشش داده شده است.
2-فرصت:
بخش «فرصت» به شناسایی و تحلیل بازار هدف و نیازهایی که کسبوکار شما قصد برطرف کردن آنها را دارد، میپردازد. در این بخش باید این سوالات را پاسخ دهید: شما چه محصول یا خدماتی را به بازار ارائه میدهید؟ چطور این محصولات یا خدمات نیاز یا مشکلی در بازار هدف را حل میکنند؟ همچنین، در این بخش باید رقبای موجود در بازار و تحلیل وضعیت رقابتی را نیز بررسی کنید. آیا شما مزیتی نسبت به رقبا دارید؟ این مزایا میتواند شامل نوآوری، کیفیت بالا، قیمت مناسب یا ویژگیهای منحصر به فرد محصول یا خدمات شما باشد. در نهایت، این بخش باید نشان دهد که چرا کسبوکار شما فرصت خوبی برای سرمایهگذاری است.
3-اجرا:
بخش «اجرا» یا Execution به وضوح نشان میدهد که چگونه شما از فرصت موجود بهرهبرداری خواهید کرد و آن را به یک کسبوکار عملی تبدیل خواهید نمود. این بخش شامل استراتژیهای اجرایی برای فروش، بازاریابی، عملیات روزانه و برنامههای خاص برای رسیدن به اهداف کسبوکار است. باید بگویید که مراحل اجرایی شما چه هستند و چگونه قرار است کسبوکار را به پیش ببرید. این بخش همچنین شامل مایلستونها (Milestones) یا نقاط عطف کلیدی در مسیر رشد کسبوکار و معیارهای موفقیت است که به شما کمک میکند تا پیشرفت خود را ارزیابی کنید. این اطلاعات به سرمایهگذاران کمک میکند تا ببینند که شما برای اجرایی کردن برنامههای خود چگونه برنامهریزی کردهاید.
4-خلاصهای از شرکت و سیستم مدیریتی:
سرمایهگذاران علاوه بر ایدههای خوب، به دنبال تیمهای با تجربه و قوی هستند که قادر به اجرای ایدهها باشند. بنابراین، بخش «خلاصه شرکت و سیستم مدیریتی» باید اطلاعات دقیقی درباره تیم مدیریتی و ساختار شرکت شما ارائه دهد. در این قسمت باید معرفی مختصری از بنیانگذاران و اعضای تیم اصلی، تجربههای قبلی، مهارتهای کلیدی و نقشهای آنها در کسبوکار آورده شود. همچنین، این بخش شامل اطلاعاتی در مورد ساختار قانونی شرکت، موقعیت مکانی و سابقه شرکت در صورتی که کسبوکار قبلاً فعالیت داشته باشد، میشود. این اطلاعات به سرمایهگذاران اطمینان میدهد که تیم مدیریت توانایی لازم برای تحقق اهداف کسبوکار را دارا است.
5-برنامه مالی:
بیزینس پلن بدون یک پیشبینی مالی دقیق و شفاف کامل نخواهد بود. در این بخش شما باید پیشبینیهایی برای درآمد و هزینههای کسبوکار داشته باشید. این پیشبینیها میتواند شامل پیشبینی فروش، جریان وجوه نقد، صورت درآمد (سود و زیان) و ترازنامه باشد. همچنین باید برآوردهای مالی دقیقی از هزینههای اولیه، هزینههای عملیاتی و سایر هزینهها ارائه دهید. این بخش باید بهگونهای تنظیم شود که سرمایهگذاران و ذینفعان به راحتی بتوانند وضعیت مالی کسبوکار شما را ارزیابی کرده و درک کنند که چطور سرمایهگذاری در کسبوکار شما به سودآوری خواهد رسید.
6-ضمیمه:
در نهایت، اگر اطلاعات اضافی یا جزئیاتی مانند عکسها، نمودارها، مستندات فنی، قراردادها یا معرفی محصول نیاز دارید، میتوانید این موارد را در بخش ضمیمه قرار دهید. این بخش بهطور معمول برای اضافه کردن اطلاعات پشتیبان که در دیگر بخشهای بیزینس پلن نمیگنجند استفاده میشود. ضمیمهها میتوانند به وضوح بیشتری برای خواننده کمک کنند و جزئیات فنی یا دادههای دقیقتر را در دسترس قرار دهند. استفاده از ضمیمهها به شما این امکان را میدهد که از بخشهای اصلی بیزینس پلن برای ارایه اطلاعات کلیدی استفاده کنید و سایر جزئیات را در این قسمت قرار دهید.
نوشتن یک بیزینس پلن دقیق و مفصل میتواند به شما کمک کند تا راههای رشد کسبوکار خود را شناسایی کرده و اطمینان حاصل کنید که سرمایهگذاران یا ذینفعان دیگر از تصمیمات شما حمایت میکنند. یک بیزینس پلن قوی نه تنها به شما کمک میکند که در مسیر درست قرار بگیرید، بلکه به دیگران نیز نشان میدهد که شما برای موفقیت برنامهریزی کردهاید.
چرا با داشتن یک بیزینس پلن قوی و مدون، ممکن است کسبوکار شما در نهایت شکست بخورد؟
حتی با داشتن یک بیزینس پلن قوی و مدون، ممکن است کسبوکار شما در نهایت شکست بخورد. دلیل این مسئله به عوامل مختلفی بستگی دارد که در اینجا به تفصیل توضیح میدهیم. گاهی اوقات، حتی با بهترین برنامهریزیها و فرضیات منطقی، کسبوکار شما ممکن است با چالشها و مشکلاتی مواجه شود که پیشبینی نشدهاند. در ادامه، به دلایلی که ممکن است باعث شکست بیزینس پلن شوند و راهحلهایی برای جلوگیری از این شکستها میپردازیم.
عدم پایبندی به برنامه:
یکی از دلایلی که باعث شکست بیزینس پلن میشود، عدم پایبندی به برنامه است. حتی اگر یک بیزینس پلن کاملاً دقیق و مفصل داشته باشید، اگر نتوانید به آن عمل کنید، هیچچیز تغییر نخواهد کرد. بسیاری از کارآفرینان و مدیران به دلیل بیتوجهی به جزئیات یا تغییر در مسیر پیشبینیشده، از برنامه اصلی خود منحرف میشوند. پایبندی به برنامه در تمامی مراحل اجرای کسبوکار اهمیت دارد. این مسأله به ویژه برای استارتاپها و کسبوکارهایی که در مراحل ابتدایی رشد خود هستند، حائز اهمیت است. بدون داشتن رهبری قوی که بر روند اجرایی برنامه نظارت کند، تحقق اهداف دشوار خواهد بود.
فرضیات نادرست و تحلیل غلط:
حتی اگر یک بیزینس پلن بهظاهر عالی و کامل باشد، در صورتی که فرضیات نادرستی در آن گنجانده شده باشد، احتمال شکست آن بالا میرود. بسیاری از کارآفرینان و مدیران کسبوکار فرض میکنند که شرایط بازار ثابت خواهد ماند یا تغییرات اقتصادی تاثیری نخواهد داشت، اما این فرضیات در دنیای واقعی همیشه درست از آب درنمیآیند. به عنوان مثال، تغییرات ناگهانی در اقتصاد، نیازهای مصرفکنندگان، یا حتی تکنولوژی میتواند باعث شود که پیشبینیهای مالی و استراتژیک شما اشتباه باشد. بنابراین، داشتن تحلیل دقیق و بهروز از بازار و روندهای اقتصادی، برای موفقیت در اجرای بیزینس پلن ضروری است.
تغییرات در بازار و اقتصاد:
یکی از دلایل شکست بیزینس پلنها تغییرات غیرقابل پیشبینی در بازار و شرایط اقتصادی است. اقتصاد و بازار همواره در حال تغییر هستند و این تغییرات میتواند تأثیر زیادی بر کسبوکار شما داشته باشد. حتی اگر بیزینس پلن شما در زمان تدوین بهنظر عالی باشد، ممکن است در طول زمان تحت تأثیر عواملی مانند بحرانهای اقتصادی، تغییرات در تقاضای بازار، یا ظهور رقبا با فناوریهای نوین قرار بگیرد. در چنین شرایطی، اگر برنامه شما انعطافپذیر نباشد، ممکن است نتوانید با شرایط جدید سازگار شوید و کسبوکار شما دچار مشکل شود. برای جلوگیری از این مشکل، داشتن یک برنامه منعطف و توانایی تغییر و انطباق با شرایط جدید بسیار مهم است.
مدیریت زمان ضعیف:
مدیریت زمان نقش بسیار مهمی در موفقیت هر بیزینس پلن دارد. بسیاری از کسبوکارها به دلیل عدم توجه به زمانبندیهای دقیق و تاخیر در انجام فعالیتها، از اهداف خود عقب میمانند. مدیریت زمان ضعیف میتواند باعث شود که برنامهها با تأخیر اجرا شوند و نتایج پیشبینیشده بهطور کامل بهدست نیاید. به کمک تکنیکهای مدیریت زمان میتوانید بهرهوری خود را افزایش داده و با برنامهای منظم و دقیق پیش بروید. تعیین اولویتها، ایجاد جدول زمانی مشخص و نظارت بر پیشرفت کارها، میتواند از بروز مشکلات و تأخیرهای غیرضروری جلوگیری کند و شانس موفقیت بیزینس پلن را افزایش دهد.
نداشتن برنامههای پیشبینیشده برای بحرانها:
یکی دیگر از دلایل شکست بیزینس پلنها عدم پیشبینی بحرانها و چالشهای غیرمنتظره است. بیشتر کسبوکارها برای شرایط ایدهآل برنامهریزی میکنند، اما هیچگاه برای بحرانها و شرایط سخت پیشبینی دقیقی ندارند. این در حالی است که در دنیای واقعی ممکن است بسیاری از شرایط پیشبینینشده رخ دهند که کسبوکار شما را تحت تاثیر قرار دهند. برای جلوگیری از این مسئله، باید برنامههایی برای مدیریت بحرانها داشته باشید. این برنامهها میتوانند شامل استراتژیهای کاهش هزینه، ایجاد درآمدهای جایگزین، یا نحوه برخورد با مشکلات نقدینگی باشند.
برای جلوگیری از شکست بیزینس پلن خود، باید از تمامی ابعاد کسبوکار آگاهی داشته باشید و توانایی تغییر و تطبیق با شرایط جدید را در خود پرورش دهید.
سخن پایانی
در کل، طراحی بیزینس پلن یک فرآیند است که به کسب و کارها کمک میکند تا راهبرد و اهداف خود را مشخص کنند و برنامهریزی مناسب برای دستیابی به آنها انجام دهند. این پروسه شامل تحلیل بازار، تعیین نیازمندیها، بررسی رقبا و تهیه بودجه است و باعث میشود تا کسب و کار در مسیر مناسبی برای رشد و موفقیت قرار گیرد.
طراحی بیزینس پلن درک عمیقی از کسب و کار و بازار هدف را نیاز دارد و باید به طور دقیق و دقیق برنامهریزی شود. این فرآیند میتواند به کسب و کارها در تصمیمگیریهای استراتژیک، افزایش سودآوری و جذب سرمایهگذاران کمک کند. بنابراین، طراحی بیزینس پلن یک ابزار بسیار مهم برای موفقیت کسب و کارها است و همکاری با کارشناسان متخصص در این زمینه میتواند به شرکتها در دستیابی به اهداف خود کمک کند.
سوالات متداول
1. طراحی بیزینس پلن چیست؟
طراحی بیزینس پلن فرآیندی است که به کسب و کارها کمک میکند تا راهبرد و اهداف خود را مشخص کنند و برنامهریزی مناسب برای دستیابی به آنها انجام دهند.
2. چه اهمیتی در طراحی بیزینس پلن وجود دارد؟
طراحی بیزینس پلن به کسب و کارها در تصمیمگیریهای استراتژیک، افزایش سودآوری و جذب سرمایهگذاران کمک میکند و یک ابزار بسیار مهم برای موفقیت کسب و کارها است.