بازاریابی درونگرا و برونگرا دو رویکرد متفاوت در بازاریابی هستند که هر یک توسط کمپانیها و سازمانها برای تبلیغات و فروش محصولات و خدماتشان استفاده میشوند. بازاریابی درونگرا به معنای تمرکز بر تقویت برند و روابط با مشتریان داخلی سازمان است، در حالی که بازاریابی برونگرا به معنای تمرکز بر تبلیغات و به دست آوردن مشتریان خارجی است. در این مقاله به بررسی تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا می پردازیم.
تفاوتهای کلیدی میان بازاریابی آنلاین درونگرا و برونگرا
بازاریابی آنلاین درونگرا و برونگرا دو رویکرد اصلی در استراتژیهای بازاریابی دیجیتال هستند که هرکدام ویژگیها، مزایا و محدودیتهای خاص خود را دارند. این دو روش به دلیل تفاوتهای اساسی در اهداف، روشهای اجرا و نتایج، در بسیاری از مواقع مکمل یکدیگر هستند. در ادامه، به تفاوتهای اصلی این دو مدل پرداخته میشود:
1-جهتگیریهای متفاوت در هدفگذاری:
بازاریابی برونگرا بر اساس تعامل گسترده و عمومی با یک گروه بزرگ و ناشناس از مخاطبان طراحی شده است. در این روش، کسبوکارها تلاش میکنند با تبلیغات گسترده، مزایای محصولات یا خدمات خود را به طیف وسیعی از افراد معرفی کنند. این تبلیغات بدون توجه به نیازها یا علایق فردی، برای همه نمایش داده میشود و کسبوکارها در میان این جمعیت بزرگ به دنبال شناسایی و جذب مشتریان بالقوه هستند.
در مقابل، بازاریابی درونگرا با هدفگذاری دقیقتر و هدفمندتر عمل میکند. در این روش، تبلیغات و محتوای تولیدشده برای گروهی خاص از کاربران طراحی میشود که به احتمال زیاد به محصول یا خدمات ارائهشده علاقهمند هستند. در بازاریابی درونگرا تمرکز کمتر بر توضیح مستقیم مزایای محصول بوده و بیشتر تلاش میشود تا کاربران از طریق ایجاد محتوای جذاب و ارزشمند، به سمت سایت یا برند هدایت شوند.
2-تفاوت در روشهای ارائه محتوا:
یکی از تفاوتهای برجسته بازاریابی درونگرا و برونگرا، نوع ابزارها و روشهای ارائه محتوا است. در بازاریابی برونگرا از تکنیکهایی مانند تبلیغات تلویزیونی، رادیویی، ارسال ایمیلهای تبلیغاتی عمومی، توزیع تراکت و بیلبوردهای تبلیغاتی استفاده میشود. این روشها معمولاً مستقیم و سریع هستند و تلاش میکنند با جلب توجه مخاطب، پیام خود را منتقل کنند.
در نقطه مقابل، بازاریابی درونگرا به ابزارهایی مانند تولید محتوای باکیفیت، استفاده از رسانههای اجتماعی، بهینهسازی موتورهای جستجو (SEO) و تبلیغات هدفمند در پلتفرمهای دیجیتال متکی است. این روشها بیشتر بر ایجاد ارتباط عمیقتر با مخاطبان و ارائه اطلاعات ارزشمند تمرکز دارند.
3-محدوده مخاطبان هدف:
بازاریابی برونگرا به دلیل ماهیت عمومی خود، معمولاً برای گروهی بزرگ از افراد طراحی میشود. این گستردگی باعث میشود تا پیام تبلیغاتی به همه افراد نمایش داده شود، حتی اگر بخشی از آنها هیچ نیازی به محصول یا خدمات ارائهشده نداشته باشند.
اما بازاریابی درونگرا محدودتر و هدفمندتر عمل میکند. این روش امکان طراحی محتوای تبلیغاتی برای یک گروه خاص از کاربران را فراهم میآورد که بر اساس نیازها و علایق مشخص، احتمال تبدیل شدن آنها به مشتری بیشتر است. این هدفمندی نهتنها نرخ تبدیل بالاتری دارد بلکه باعث میشود تأثیرگذاری محتوای تبلیغاتی نیز افزایش یابد.
4-قابلیت اندازهگیری نتایج:
یکی از چالشهای اصلی در بازاریابی برونگرا، دشواری در اندازهگیری نتایج دقیق کمپینهای تبلیغاتی است. به دلیل ماهیت گسترده این روش، معمولاً مشخص نیست که چه تعداد از مخاطبان هدف به مشتری واقعی تبدیل شدهاند.
در مقابل، بازاریابی درونگرا بهراحتی قابل اندازهگیری و تحلیل است. ابزارهای دیجیتالی مانند گوگل آنالیتیکس یا هیتمپها به کسبوکارها این امکان را میدهند که میزان بازدید، نرخ کلیک، نرخ تبدیل و سایر شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را بررسی کنند و بر اساس دادههای بهدستآمده، استراتژیهای خود را بهینه کنند.
5-طراحی و تعامل با مخاطب:
در بازاریابی برونگرا، محتوای تبلیغاتی معمولاً برای طیف گستردهای از افراد با سلایق و نیازهای مختلف طراحی میشود. این محتوا اغلب غیرتعاملی بوده و تنها به انتقال پیام از طرف کسبوکار به مخاطب محدود میشود.
اما در بازاریابی درونگرا، محتوای تولیدشده معمولاً تعاملی و متناسب با نیازهای گروه هدف است. این روش تلاش میکند با ایجاد فضایی برای تعامل دوطرفه، مخاطب را بهصورت فعال درگیر کند و ارتباط عمیقتری میان برند و مشتری ایجاد کند.
6-نوع تأثیرگذاری بر مخاطب:
بازاریابی برونگرا بیشتر برای ایجاد آگاهی سریع از برند و جذب مخاطب جدید به کار میرود. این روش به دلیل گستردگی، میتواند در مدت کوتاهی تعداد زیادی از افراد را به پیام برند آگاه کند، اما معمولاً تأثیر طولانیمدتی بر روی مخاطب ندارد.
بازاریابی درونگرا، برعکس، به ایجاد ارتباط بلندمدت با مخاطب میپردازد. این روش با ارائه محتوای مفید و جذاب، اعتماد مشتری را جلب کرده و او را به وفادار ماندن به برند ترغیب میکند.
تفاوتهای اساسی میان بازاریابی درونگرا و برونگرا نشاندهنده این است که هر کدام از این دو روش میتوانند در موقعیتهای مختلفی برای کسبوکارها مفید باشند. بازاریابی برونگرا برای ایجاد آگاهی فوری و جذب مخاطب گسترده مناسب است، درحالیکه بازاریابی درونگرا میتواند با ایجاد ارتباطی عمیق و هدفمند، نرخ تبدیل و وفاداری مشتریان را افزایش دهد. انتخاب بین این دو روش یا ترکیب هوشمندانه آنها، بستگی به اهداف بازاریابی، بودجه و نوع مخاطبان هدف دارد.
بین بازاریابی درونگرا و برونگرا کدام روش مناسبتر است؟
بر اساس تفاوتهایی که میان بازاریابی درونگرا و برونگرا وجود دارد، میتوان این دو روش را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار داد تا مناسبترین انتخاب برای کسبوکار انجام شود. در ادامه به این تفاوتها و انتخاب روش مناسبتر برای کسبوکارها پرداخته میشود:
هزینههای بازاریابی:
یکی از اصلیترین تفاوتهای بین بازاریابی درونگرا و برونگرا، هزینههای مرتبط با هرکدام است. در بازاریابی برونگرا، برای جلب توجه مشتریان، کسبوکارها به تبلیغات گسترده نیاز دارند. این تبلیغات میتواند شامل بیلبوردهای شهری، تبلیغات در رسانههای تلویزیونی، رادیویی، مجلات و حتی ارسال تراکتها و ایمیلهای انبوه باشد. هرکدام از این روشها هزینههای زیادی را به همراه دارند که ممکن است برای کسبوکارهای کوچک یا نوپا بهویژه در مراحل اولیه غیرقابل تحمل باشد. در مقابل، بازاریابی درونگرا بهطور قابلملاحظهای ارزانتر است. با استفاده از ابزارهای دیجیتالی مانند بهینهسازی موتور جستجو (SEO)، تولید محتوا در وبلاگها، شبکههای اجتماعی، ویدئوهای آموزشی و غیره، کسبوکارها میتوانند به شکل مؤثری بدون نیاز به صرف هزینههای سنگین تبلیغاتی به جذب مشتری بپردازند. این روشها بیشتر مبتنی بر ارائه محتوای ارزشمند هستند که برای مخاطب جذاب بوده و بهطور طبیعی اعتماد وی را جلب میکند. بهطورکلی، هزینه کمتر بازاریابی درونگرا آن را به انتخابی مناسبتر برای کسبوکارهایی که بودجه محدودی دارند تبدیل میکند.
نحوه جذب مشتری:
یکی دیگر از تفاوتهای کلیدی بین بازاریابی درونگرا و برونگرا در نحوه جذب مشتری است. در بازاریابی برونگرا، کسبوکارها تلاش میکنند تا پیام خود را به گروه وسیعی از مردم منتقل کنند. این روش بیشتر به تبلیغات انبوه و تلاش برای جلب توجه افراد از طریق رسانههای عمومی متمایل است. در این استراتژی، فروشنده بهطور فعال به سراغ مشتریان میرود و آنها را با مزایا و ویژگیهای محصولات و خدمات خود آشنا میکند. این ممکن است بهویژه در شرایطی که محصول به تعداد زیادی از مشتریان بالقوه نیاز دارد، مؤثر باشد. اما در بازاریابی درونگرا، وضعیت متفاوت است. در این نوع بازاریابی، مشتری بهطور فعال به سمت کسبوکار میآید. بازاریابی درونگرا بیشتر بر تولید محتوا و ارائه اطلاعات آموزشی تمرکز دارد. این نوع محتوا معمولاً در شبکههای اجتماعی، وبلاگها یا ویدئوهای آموزشی منتشر میشود و هدف آن جلب توجه افرادی است که بهدنبال حل مشکلی خاص یا اطلاعات بیشتری در زمینهای خاص هستند. در این روش، اعتماد مشتریان قبل از خرید محصول یا خدمت جلب میشود و اغلب مشتریان ترجیح میدهند برای خرید به کسبوکارهایی مراجعه کنند که به آنها اطلاعات مفید و ارزشمند ارائه دادهاند.
نوع ارتباط با مخاطب:
ارتباط با مخاطب در بازاریابی درونگرا و برونگرا بهطور قابلملاحظهای متفاوت است. در بازاریابی درونگرا، هدف ایجاد ارتباط بلندمدت و اعتماد است. این روش معمولاً به ایجاد محتوای آموزشی و ارزشمند تمرکز دارد که مخاطب را بهطور غیرمستقیم به خرید محصول ترغیب میکند. مثلاً، یک کسبوکار میتواند با ارائه مقالات آموزشی یا ویدئوهایی درباره مزایای محصولات خود یا نحوه استفاده صحیح از آنها، مشتریان را از طریق اطلاعات علمی و کاربردی به خرید ترغیب کند. این روش نهتنها باعث افزایش اعتماد به برند میشود، بلکه باعث میشود مشتری احساس کند که از خرید خود ارزش دریافت کرده است. در مقابل، بازاریابی برونگرا بیشتر بر تبلیغات مستقیم و تلاش برای جلب توجه مشتریان بهصورت کوتاهمدت متمرکز است. در این روش، پیامها بهصورت عمومی و برای تعداد زیادی از افراد ارسال میشوند و اغلب بیشتر به ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای فوری محصول تأکید دارند. ارتباط در این مدل بیشتر بهصورت یکطرفه است و معمولاً کمترین تعامل میان کسبوکار و مشتری وجود دارد.
اثرگذاری بر اساس نوع کسبوکار:
انتخاب میان بازاریابی درونگرا و برونگرا باید به نوع کسبوکار بستگی داشته باشد. برای کسبوکارهایی که محصولات یا خدمات آنها بهصورت تخصصی و برای یک گروه خاص از افراد طراحی شده است، بازاریابی درونگرا میتواند گزینه بهتری باشد. مثلاً برای کسبوکارهایی مانند عطاریها، بازاریابی درونگرا با تمرکز بر تولید محتوا درباره فواید گیاهان دارویی یا محصولات طبیعی میتواند بسیار مؤثر باشد. در این حالت، مخاطبان خاصی که بهدنبال اطلاعات مفید در این زمینه هستند، بهطور طبیعی به برند علاقهمند میشوند. همچنین، این نوع بازاریابی میتواند به ایجاد یک جامعه آنلاین از افراد علاقهمند کمک کند که باعث وفاداری بیشتر مشتریان و افزایش فروش در بلندمدت میشود. از سوی دیگر، برای کسبوکارهایی که بهدنبال جلب مشتریان عمومی یا برندسازی سریع هستند، بازاریابی برونگرا میتواند مفیدتر باشد. بهعنوانمثال، رستورانها یا فروشگاههای بزرگ ممکن است برای جذب ترافیک بالای مشتریان و آگاهی از برند خود از تبلیغات تلویزیونی یا چاپی بهره ببرند. در این حالت، هدف بیشتر بر جلب توجه عموم و تبلیغ سریع محصولات است.
انعطافپذیری در استراتژیها:
یکی از مزایای بازاریابی درونگرا نسبت به برونگرا این است که استراتژیهای آن بسیار انعطافپذیرتر هستند. بازاریابان میتوانند با استفاده از ابزارهای دیجیتال مانند گوگل آنالیتیکس و نرمافزارهای دیگر، نتایج را بهدقت اندازهگیری کرده و استراتژیهای خود را بر اساس دادههای واقعی تنظیم کنند. این امکان به کسبوکارها این اجازه را میدهد که همواره استراتژیهای خود را بهینه کنند و بهسرعت واکنش نشان دهند. برای مثال، اگر محتوای خاصی در شبکههای اجتماعی با موفقیت بیشتری مواجه شود، کسبوکار میتواند بهسرعت آن را گسترش داده و از آن برای جلب بیشتر مخاطبان استفاده کند. اما در بازاریابی برونگرا، این نوع انعطافپذیری کمتر است. بهعنوانمثال، تغییر استراتژی در تبلیغات تلویزیونی یا چاپی معمولاً به هزینههای زیادی نیاز دارد و تغییرات باید با دقت زیادی صورت گیرد تا تأثیر منفی نداشته باشد.
انتخاب استراتژی ترکیبی:
در دنیای امروز، بسیاری از کسبوکارها بهجای انتخاب صرف یکی از این دو روش، از ترکیب هوشمندانه هر دو استفاده میکنند. بهویژه در دنیای دیجیتال، بازاریابی ترکیبی میتواند به کسبوکارها کمک کند تا از مزایای هر دو روش بهرهبرداری کنند. برای مثال، کسبوکارها میتوانند از تبلیغات برونگرا برای جذب مشتریان اولیه و جلب توجه سریع استفاده کنند، در حالی که از بازاریابی درونگرا برای ایجاد ارتباط مستمر با مشتریان و جلب اعتماد آنها در بلندمدت بهره ببرند. این رویکرد به کسبوکارها اجازه میدهد که همزمان با ایجاد آگاهی برند، رابطه مؤثری با مخاطبان خود برقرار کرده و در نهایت فروش بیشتری داشته باشند.
انتخاب بین بازاریابی درونگرا و برونگرا به نیازها و هدفهای کسبوکار بستگی دارد. برای کسبوکارهایی که بودجه محدودی دارند یا بهدنبال ایجاد اعتماد در بلندمدت هستند، بازاریابی درونگرا گزینه بهتری است. در مقابل، اگر هدف شما جلب توجه فوری و تبلیغاتی است، بازاریابی برونگرا میتواند مفید باشد. بهترین راهکار معمولاً استفاده ترکیبی از هر دو روش است تا بتوان از مزایای هرکدام بهره برد و نتیجه بهتری گرفت.
بازاریابی درونگرا و برونگرا در همه صنایع
بازاریابی درونگرا و برونگرا در تمامی صنایع و بخش های اقتصادی مورد استفاده قرار میگیرند. این دو رویکرد در هر صنعت و هر شرکتی که محصولات یا خدماتی را به بازار عرضه میکند، مورد استفاده قرار میگیرند.
بازاریابی درونگرا در بسیاری از صنایع مانند خدمات، فناوری اطلاعات، تولید، حمل و نقل، مشاوره و غیره به کار میرود. در این رویکرد، تمرکز بر روابط داخلی سازمان است و برای بهبود روابط داخلی، با استفاده از برنامههایی مانند آموزش، کارگاهها، مسابقات و سخنرانیها، اعتماد و همکاری داخلی افزایش مییابد. همچنین، با استفاده از روشهای مختلفی مانند تحقیق و توسعه، ارتقای کیفیت محصولات و خدمات سازمان را رصد میکنند.
بازاریابی برونگرا نیز در صنایع مختلف مانند خدمات، فروش، تولید، حمل و نقل، تجارت بین الملل و غیره استفاده میشود. در این رویکرد، تمرکز بر روابط خارجی سازمان است و با استفاده از روشهای مختلفی مانند تبلیغات در رسانههای مختلف، بازاریابی محتوایی، بازاریابی اینترنتی و غیره، به دست آوردن مشتریان خارجی را به هدف دارد.
به طور کلی، بازاریابی درونگرا و برونگرا، هر دو در تمامی صنایع و بخشهای اقتصادی قابل استفاده هستند و در واقع بسته به نوع فعالیت و محصولات یا خدمات ارائه شده، روش مناسب بازاریابی مورد استفاده قرار میگیرد.
تاثیر بازاریابی درونگرا و برونگرا در صنعت تولید
بازاریابی درونگرا و برونگرا در صنعت تولید به یکدیگر وابسته هستند و نقش مهمی در رشد و پیشرفت شرکت ها و صنعت تولید دارند.
بازاریابی درونگرا در صنعت تولید بهبود روابط داخلی سازمان را به هدف دارد و با افزایش اعتماد و همکاری داخلی، تولید محصولات با کیفیت بالا و رضایت مشتریان بیشتر از طریق افزایش راندمان و بهبود فرآیندهای تولید، ممکن می شود. همچنین، بازاریابی درونگرا در صنعت تولید بهبود فرهنگ سازمانی و افزایش انگیزه کارکنان را نیز به هدف دارد.
از سوی دیگر، بازاریابی برونگرا در صنعت تولید برای جذب مشتریان خارجی و افزایش فروش و صادرات، اهمیت بسیاری دارد. با استفاده از روش های مختلفی مانند تحقیقات بازار، تحلیل رقبا، بازاریابی دیجیتال و غیره، شرکت های تولیدی می توانند بازارهای جدید را کشف کرده و محصولات خود را در آنها معرفی کنند. در واقع، بازاریابی برونگرا در صنعت تولید، به عنوان یکی از اصلی ترین راه های جذب مشتریان و افزایش فروش، اهمیت بسیاری دارد.
به طور کلی، بازاریابی درونگرا و برونگرا در صنعت تولید به یکدیگر وابسته هستند و استفاده همزمان از این دو رویکرد، می تواند بهبود روند تولید، افزایش فروش و صادرات، و بهبود عملکرد کلی شرکت ها را ممکن سازد.
مزایای بازاریابی درونگرا و برونگرا
در زیر به بررسی مزایای بازاریابی درونگرا و برونگرا می پردازیم:
مزایای بازاریابی درونگرا:
۱. بهبود روابط داخلی: بازاریابی درونگرا باعث افزایش اعتماد و همکاری داخلی در سازمان میشود و روابط بین اعضای سازمان را بهبود میبخشد.
۲. افزایش راندمان: با افزایش همکاری داخلی و بهبود فرهنگ سازمانی، راندمان کارکنان و فرآیندهای تولید نیز بهبود مییابد.
۳. افزایش کیفیت محصولات: بازاریابی درونگرا باعث بهبود کیفیت محصولات و خدمات سازمان میشود و این بازدهی و رضایت مشتریان را افزایش میدهد.
۴. افزایش انگیزه کارکنان: با ارائه برنامههای آموزشی، کارگاهها و مسابقات داخلی، انگیزه و اعتماد کارکنان به سازمان افزایش مییابد.
۵. صرفه جویی در هزینههای بازاریابی: با افزایش اعتماد و همکاری داخلی، نیاز به هزینههای بیشتر در بخش بازاریابی کاهش مییابد.
مزایای بازاریابی برونگرا:
۱. جذب مشتریان جدید: بازاریابی برونگرا با استفاده از روشهای مختلفی مانند تحقیقات بازار، تحلیل رقبا، بازاریابی دیجیتال و غیره، میتواند بازارهای جدید را کشف کرده و محصولات خود را در آنها معرفی کند.
۲. افزایش فروش و سود: با جذب مشتریان جدید و افزایش فروش، سود شرکت نیز افزایش مییابد.
۳. افزایش شناخت برند: بازاریابی برونگرا با استفاده از تبلیغات در رسانههای مختلف، بازاریابی محتوایی، بازاریابی اینترنتی و غیره، میتواند شناخت برند را در بازار افزایش دهد.
۴. رقابت با رقبا: با استفاده از تحلیل رقبا و مطالعه بازار، شرکتها میتوانند رقبای خود را شناسایی کنند و با استفاده از روشهای مناسب، در رقابت با آنها پیشی بگیرند.
۵. گسترش بازار: با استفاده از بازاریابی برونگرا، شرکتها میتوانند بازارهای جدید را کشف کرده و محصولات خود را در آنها معرفی کنند. این باعث گسترش بازار و افزایش محبوبیت محصولات شرکت میشود.
در کل، هر دو رویکرد بازاریابی درونگرا و برونگرا در صنعت تولید مزایا و معایب خود را دارند و بسته به نیازهای شرکت و هدفی که در پیش دارد، رویکرد مناسب را باید انتخاب کرد.
معایب بازاریابی درونگرا و برونگرا
در زیر به بررسی معایب بازاریابی درونگرا و برونگرا می پردازیم:
معایب بازاریابی درونگرا:
۱. کاهش تمرکز بر بازار: برخلاف بازاریابی برونگرا که تمرکز بر بازار و مشتریان دارد، بازاریابی درونگرا تمرکز بیشتری بر روابط داخلی سازمان دارد و ممکن است باعث کاهش توجه به نیازهای و خواستههای مشتریان شود.
۲. نیاز به منابع بیشتر: برای انجام فعالیتهای بازاریابی درونگرا، نیاز به تخصصهای مختلفی مانند مدیریت منابع انسانی، طراحی سازمانی و روابط عمومی است که ممکن است هزینههای بیشتری را برای سازمان به همراه داشته باشد.
۳. کاهش نوآوری: تمرکز بیشتر بر روابط داخلی سازمان ممکن است باعث کاهش تمرکز بر نوآوری و ارائه محصولات جدید شود.
۴. کاهش ارتباط با مشتریان: نبود تمرکز بر بازار و مشتریان ممکن است باعث کاهش ارتباط با مشتریان و عدم درک نیازهای آنها شود.
معایب بازاریابی برونگرا:
۱. هزینههای بالا: بازاریابی برونگرا ممکن است هزینههای بالایی را به همراه داشته باشد، بهویژه برای شرکتهای کوچک و متوسط.
۲. ریسک بالا: انجام فعالیتهای بازاریابی برونگرا ممکن است با ریسکهای بالایی همراه باشد، بهویژه در بازارهای جدید و ناشناخته.
۳. بیتفاوتی بازار: در برخی موارد، بازاریابی برونگرا ممکن است باعث بیتفاوتی بازار نسبت به محصولات شرکت شود چرا که این روش اغلب با تبلیغات و پیامهای تبلیغاتی همراه است.
۴. نیاز به تخصصهای مختلف: برای انجام فعالیتهای بازاریابی برونگرا نیاز به تخصصهای مختلفی مانند تحلیل بازار، بازاریابی دیجیتال و غیره دارید که ممکن است هزینههای بیشتری را برای سازمان به همراه داشته باشد.
۵. مواجه با رقبا: در بازارهای رقابتی، شرکتها ممکن است با رقبای خود در تلاش برای جذب مشتریان باشند که باعث افزایش رقابت و کاهش سود شرکتها شود.
در کل، هر دو رویکرد بازاریابی درونگرا و برونگرا در صنعت تولید مزایا و معایب خود را دارند و بسته به نیازهای شرکت و هدفی که در پیش دارد، رویکرد مناسب را باید انتخاب کرد.
تغییر از بازاریابی درونگرا به بازاریابی برونگرا
تصمیم گیری برای تغییر از بازاریابی درونگرا به بازاریابی برونگرا ممکن است به دلیل شرایط مختلفی اتفاق بیفتد، مانند:
۱. رشد شرکت: هنگامی که شرکت رشد قابل توجهی داشته باشد و نیاز به گسترش بازار و جذب مشتریان جدید داشته باشد، شرکت ممکن است تصمیم بگیرد که به بازاریابی برونگرا بپردازد تا بتواند این هدف را بهتر و سریعتر دست یابد.
۲. تغییر در بازار و رقبا: تغییرات در بازار و رقبا ممکن است شرکت را وادار به انجام فعالیتهای بازاریابی برونگرا کند تا بتواند با رقبا رقابت کند و بازار خود را حفظ کند.
۳. نیاز به تحول در فرهنگ سازمانی: در برخی موارد، شرکتها نیاز به تحول در فرهنگ سازمانی و بهبود روابط داخلی دارند که بازاریابی درونگرا میتواند در این زمینه به کمک شرکت باشد. اما هنگامی که تحول در فرهنگ سازمانی به پایان رسید، شرکت ممکن است به بازاریابی برونگرا تغییر دهد تا بتواند روی شناخت و نیازهای مشتریان تمرکز کند.
۴. نیاز به تنوع در محصولات: هنگامی که شرکت نیاز به تنوع در محصولات خود دارد، ممکن است نیاز به جذب مشتریان جدید و بازاریابی برونگرا داشته باشد.
۵. انتشار محصولات در بازار جهانی: هنگامی که شرکت نیاز به بازاریابی در بازارهای جهانی دارد، ممکن است تصمیم بگیرد که به بازاریابی برونگرا بپردازد تا بتواند محصولات خود را در بازارهای جهانی معرفی کند.
به طور کلی، تغییر از بازاریابی درونگرا به بازاریابی برونگرا میتواند به دلیل موارد مختلفی رخ دهد و بسته به نیازها و هدفی که شرکت در پیش دارد، این تغییر اتفاق میافتد.
آیا بازاریابی برونگرا هزینه بیشتری نسبت به بازاریابی درونگرا دارد؟
بازاریابی برونگرا ممکن است هزینه بیشتری نسبت به بازاریابی درونگرا داشته باشد. دلایلی که باعث افزایش هزینههای بازاریابی برونگرا میشوند عبارتند از:
۱. انجام تحقیقات بازار: بازاریابی برونگرا نیاز به انجام تحقیقات بازار و شناسایی نیازهای مشتریان دارد که ممکن است هزینههای بالایی را به همراه داشته باشد.
۲. انجام تبلیغات و تبلیغات دیجیتال: بازاریابی برونگرا به تبلیغات و فعالیتهای تبلیغاتی همراه است که ممکن است هزینه بالایی را به همراه داشته باشد. همچنین، بازاریابی برونگرا نیاز به فعالیتهای تبلیغات دیجیتال دارد که هزینه بالایی را به همراه دارد.
۳. استخدام تخصصهای مختلف: برای انجام فعالیتهای بازاریابی برونگرا نیاز به تخصصهای مختلفی مانند تحلیل بازار، بازاریابی دیجیتال و غیره دارید که ممکن است هزینههای بیشتری را برای سازمان به همراه داشته باشد.
۴. رقابت در بازار: در بازارهای رقابتی، شرکتها ممکن است نیاز به افزایش هزینههای بازاریابی برونگرا داشته باشند تا بتوانند با رقبای خود رقابت کنند.
به طور کلی، هزینههای بازاریابی برونگرا ممکن است بیشتر از بازاریابی درونگرا باشد، اما این بستگی به نوع فعالیتهای بازاریابی، اندازه و نوع شرکت و شرایط بازار دارد. در برخی موارد، بازاریابی برونگرا ممکن است بهبود قابل توجهی در فروش و سود شرکت داشته باشد و در نهایت هزینههای بازاریابی را توجیه کند.
روشیهای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا
ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا به عنوان یک رویکرد یکپارچه و هماهنگ در بازاریابی شناخته میشود. این رویکرد بهویژه برای شرکتهایی که به دنبال توسعه پایدار و بلندمدت هستند، مفید واقع میشود. برای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا، میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
۱. تعیین استراتژی بازاریابی: در ابتدا، باید استراتژی بازاریابی مناسبی برای شرکت تعیین کرد. بهترین راه برای این کار، ترکیب روشهای بازاریابی درونگرا و برونگرا بهصورت بهینه و هماهنگ است.
۲. استفاده از فنون بازاریابی دیجیتال: فنون بازاریابی دیجیتال میتوانند به عنوان یکی از روشهای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا مورد استفاده قرار گیرند. از این روش برای ایجاد تعامل بیشتر با مشتریان، جذب مشتریان جدید و تقویت ارتباط با مشتریان فعلی استفاده میشود.
۳. استفاده از تحقیقات بازار: تحقیقات بازار میتواند به عنوان یکی از روشهای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا استفاده شود. این روش برای شناخت نیازهای مشتریان، تحلیل رقبا و تعیین استراتژی بازاریابی مناسب بسیار مفید است.
۴. استفاده از بازاریابی محتوا: بازاریابی محتوا یکی از روشهای بازاریابی درونگرا است که میتواند به عنوان یکی از روشهای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا استفاده شود. این روش برای ارتباط بیشتر با مشتریان، ارائه اطلاعات بیشتر و جذب مشتریان جدید مفید است.
۵. استفاده از تبلیغات: تبلیغات میتوانند به عنوان یکی از روشهای بازاریابی برونگرا مورد استفاده قرار گیرند. این روش برای جذب مشتریان جدید و افزایش شناخت برند مفید است.
ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا با استفاده از روشهای مختلفی مانند فنون بازاریابی دیجیتال، تحقیقات بازار، بازاریابی محتوا، تبلیغات و غیره میتواند به یک بازاریابی هوشمند و هدفمند منجر شود.
سخن پایانی مقاله تفاوت بازاریابی درونگرا و برونگرا
بازاریابی درونگرا و برونگرا دو رویکرد متفاوت هستند که هر یک مزایا و معایب خود را دارند. بازاریابی درونگرا بر اساس فرهنگ و ارزشهای شرکت ساختاردهی شده است و برای ارتباط با مشتریان داخلی و ایجاد هماهنگی و همکاری داخل شرکت استفاده میشود. از طرفی، بازاریابی برونگرا برای جذب مشتریان جدید، ارتباط با مشتریان خارجی و ارتباط با بازار خارجی استفاده میشود.
با توجه به تغییرات پویا در بازار و ازدیاد رقابت، ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا به عنوان یک رویکرد جدید در بازاریابی معرفی شده است که به شرکتها کمک میکند تا بازار خود را گسترش دهند، مشتریان جدید را جذب کنند و ارتباط بیشتری با مشتریان فعلی داشته باشند. برای ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا، بهتر است از روشهای مختلفی مانند فنون بازاریابی دیجیتال، تحقیقات بازار، بازاریابی محتوا، تبلیغات و… استفاده کرد تا به یک بازاریابی هوشمند و هدفمند منجر شود. در نهایت، ترکیب بازاریابی درونگرا و برونگرا به شرکتها کمک میکند تا بهبود قابل توجهی در فروش و سود خود داشته باشند و برای رشد پایدار و بلندمدت، این رویکرد بسیار مفید است.