استرس در حال از بین بردن شماست؟ اگر اینطور است، مطالب زیر را مطالعه کنید.
“من در زندگیام نگران مسائلی بودهام، که بیشتر آنها هرگز اتفاق نیفتادهاند.”
مارک تواین
من این نقلقول را دوست دارم، چون بسیار واضح رنجی که ما از طریق مدیریت بد افکارمان به خود تحمیل میکنیم را توصیف میکند.
متأسفانه، استرس به بخش عادی زندگی روزمره ما تبدیل شده است که ما یاد گرفتهایم آن را بپذیریم بهجای آنکه به دنبال علت آن باشیم.
به خاطر عدم اطمینان از آینده میترسیم و به خاطر بدبختیها در گذشته گیر میکنیم.
هر جایی که میروید، میتوانید افرادی را پیدا کنید که استرس زده، ناامید و نگران هستند.
همه ما تأثیر مخرب استرس بر احساسات و شادیمان را میدانیم، اما چیزی که ما اغلب دوست داریم فراموش کنیم این است که استرس یکی از عوامل مهم دخیل در شش عامل اصلی مرگ است.
اگر میخواهید زندگی شاد، سالم و طولانی داشته باشید، توانایی شما برای مقابله با استرس و یا از بین بردن آن بهطور کامل، بسیار مهم است.
در پایان این مقاله، شما میدانید که استرس از کجا میآید، بزرگترین توهمی که به شما استرس وارد میکند و ۳ ابزار که میتواند مارک تواین و شما را از دردسر نجات دهد را میشناسید.
استرس از کجا میآید؟
بشر حدود دویست هزار سال است که روی زمین زندگی میکند، در تمام این مدت، مکانیسمهای درون بدن ما برای تضمین بقای ما تکمیل شدهاند.
از سرمای گزنده مناطق قطب شمال تا گرمای سوزان بیابان صحرا، بشریت بهطور اساسی با هر شرایطی سازگار شده است.
مشکل این است که بسیاری از سیستمهایی که بقای ما را در زمانهای اولیه تضمین میکنند، اکنون منسوخ شدهاند.
با صنعتی شدن و پیشرفت سریع بشریت، زندگی ما به شدت تغییر کردهاست، اما بدن ما تغییر نکرده است.
درحالیکه سیستم عصبی سمپاتیک به ما کمک میکند زنده بمانیم، این روزها میتواند منجر به یک پیامد ناخواسته شود: این سیستم نهتنها برای تهدیدهای واقعی فعال میشود، بلکه برای تهدیدهای غیرواقعی نیز فعال میشود و بنابراین ضرب العجلها، بحثها و موعدهای آزاردهنده باعث میشود استرس بیشتری نسبت به یک گروه از شیرهای جنگل وجود داشته باشد.
نحوه مقابله با استرس یکبار برای همیشه
در طول زمان، همه ما مکانیزمهای مقابله مشخصی برای مقابله با استرس داریم و برخی از آنها که مؤثرتر از بقیه هستند را توسعه میدهیم.
در طرف خوب، ورزش، خواب، مدیتیشن، ماساژ و تکنیکهای تنفس وجود دارد، در طرف نه چندان خوب، الکل، موادمخدر و غذا وجود دارد.
بااینحال، اکثراً مشکل این است که آنها صرفاً با نشانهها مبارزه میکنند و علت آن را ثابت نمیکنند.
با این کار داریم بهجای تعمیر نشتی در سقف، آب باران را از روی زمین تمیز میکنیم.
سه ابزار برای رفع منبع استرس و ترس
۱. نیاز به یک روش خاص برای مقابله با استرس
فلسفههایی مانند مذهب بودا و فلسفه رواقی، اندیشههای عدم وابستگی و رهایی از همهچیزهای خارجی را بیان میکنند، درحالیکه ذهن را بر روی حال حاضر متمرکز میکنند. دلیل آن، آنقدر قدرتمند است که به شما کمک میکند از ترس، نگرانی و شک و تردید رها شوید. ترس و نگرانیهایی در مورد فردا که باعث می شود امروز دست ب قضاوت بزنید.
بیایید یک موقعیت پراسترس را فرض کنیم: مانند یک سخنرانی عمومی: زمانی که در حال سخنرانی در جایی هستید، احتمالاً چندین هدف دارید: آموزش دادن، الهام بخشیدن، و یا سرگرمی، خوب نگاه کردن و هوشمندانه به نظر رسیدن.
حالا اگر مثل بیشتر مردم باشید، ترس زیادی خواهید داشت. ترس از حرف زدن احمقانه، فراموش کردن کلمات، یا احساس ناراحتی.
مشکل این است که اگر این ترسها را کنترل نکنیم کار ما را خراب خواهند کرد: “من مطمئناً در طول سخنرانی خواهم مرد! همه به من میخندند، “من شغلم را از دست خواهم داد و خانوادهام را خجالتزده خواهم کرد!”
همانطور که احتمالاً میدانید، ترس میتواند بهسرعت ما را از بین ببرد و ما را بدبین و نگران و وحشتزده کند.
راهحل این مشکل چیست؟ کنترل ترس.
من این مفهوم را از کتاب تیمفریز با عنوان چهار ساعت کار هفتگی یاد گرفتم، و به من اجازه داد تا با آرامش بیشتری به آینده نگاه کنم، و مهمتر از آن، درنهایت به من شهامت داد تا برنامه تلویزیونی خود را شروع کنم تا نکات بهبود خود را با جهان به اشتراک بگذارم.
ایده اصلی در کنترل ترس این است که وقتی ترسها گنگ و نامشخص هستند، بیشترین قدرت را نسبت به شما دارند.
با فکر کردن به آنها و شناختن عمیقتر ترسها و سناریوهای بدترین حالت، شما هم قدرت لازم را برای متوقف ساختن ترسهایتان به دست خواهید آورد.
اکنون بزرگترین ترسها را یادداشت کنید و ۲ سؤال از خود بپرسید:
الف. چه اتفاقی ممکن است رخ دهد؟
قبل از سخنرانی عمومی، بسیاری از مردم از اینکه بهطور کامل احمق به نظر برسند یا بر روی صحنه از حمله قلبی بمیرند، میترسند.
من هیچوقت ندیدهام که یکی از این چیزها واقعاً اتفاق بیفتد، بنابراین احتمالش خیلی کم است.
ب. این اتفاق واقعاً چقدر بد است؟
احتمالاً این اتفاقها اصلاً مهم نباشند، شما زنده از صحنه بیرون میروید، حتی اگر به شما بخندند و خجالتزده شوید، وقتی بیرون بروید، کسی به شما اهمیت نمیدهد، زندگی ادامه خواهد یافت.
۲. ما احساس میکنیم که نمیتوانیم بر رویداد تأثیر بگذاریم
روانشناسان به این گزینه، جهش کنترل میگویند. یعنی اینکه شما تا چه حد احساس میکنید که در زندگی مسئول هستید.
جایگاه خارجی کنترل یعنی حالتی که فرد احساس میکند مسئولیتی ندارد و تنها تماشاچی است و جایگاه داخلی کنترل، یعنی حالتی که فرد احساس میکند همهچیز را میتواند تغییر دهد.
نیازی به گفتن نیست که جایگاه درونی کنترل درست است.
یکبار دیگر، دو سؤال وجود دارد که میتوانید از خودتان بپرسید:
الف. آیا تابهحال کسی از من بدتر بوده که این کار را کرده باشد؟
پاسخ همیشه بله است! در دنیایی با ۷ میلیارد نفر، خیلی بعید است که از همه بدتر باشید.
جایگاه کنترل داخلی، گاهی باعث میشود احساس کنیم که میتوانیم همهچیز را کنترل کنیم.
اما در واقع ما هرگز قادر نخواهیم بود همهچیز را در زندگیمان تحت تأثیر قرار دهیم، اما این نباید مانع کنترل آن چیزهایی شود که در محدودهی توانایی ماست.
۳. ما فکر میکنیم که این کار ادامه خواهد یافت.
زمانی که فکر میکنید به خاطر شکست، محکومبه فنا هستید، چقدر تلاش خواهید کرد؟ اگر تو چیزی مثل یک انسان معمولی هستی، احتمالاً هیچ.
درهرصورت، چرا اینهمه وقت و انرژی صرف کاری میکنید که درهرصورت شکست میخورد؟
من آن را جذاب (و ترسناک) مییابم که چگونه باورهای محدودکننده میتوانند ما را از عمل کردن منع کنند، صرفاً به این دلیل که به خودمان اعتقاد نداریم.
همانطور که کنفوسیوس میگوید:
” او که میگوید میتواند، و او که میگوید نمیتواند، هر دو درست میگویند.”
مایکلجوردن، آرنولد شوارتزنگر، ویل اسمیت، مایکل فلپس، و اپرا وینفری، و کونرمکگریگور در دو گزینه با هم مشترک هستند:
۱. آنها بهترین بهترینها در دنیا هستند.
۲. همه مشخصههای فردی آنها در رسیدن به این موقعیت نقش دارد.
استرس یک طرز فکر است، این انتخاب شماست که مقابله با استرس را بیاموزید و آن را متوقف کنید.