سینما چگونه ما را در مسیر موفقیت میاندازد؟
در این مقاله به بررسی سینمادرمانی و فیلم های انگیزشی و نقشی که میتوانند در آمادگی ذهنی برای حرکت به سوی موفقیت و ثروت داشته باشند پرداخته ایم.
ما برای پیشرفت در زندگی و قدم گذاشتن در راه موفقیت و ثروت و پولسازی نیاز به منبع الهامی داریم که نور درونیمان را به ما نشان دهد. این منبع یا منابع الهام، برای افرادی که ذهنی خلاق دارند میتواند بسیار گسترده و متنوع باشد.
اصولاً ذهن خلاق و پولساز نگاه دقیق و جزئینگری دارد که همه چیز را زیر نظر میگیرد و اتفاقاً ایدههای پولساز از طریق همین دقت در جزئیات متولد میشوند.
برای مثال: دقت کردن به علاقهای که مردم به مفهوم روزمره و دلچسبی به نام دستپخت مادر و غذای مامانپز دارند، میتواند ایده کسب و کار خانگی و پولسازی را در ذهنی خلاق و آماده متولد کند.
در ادامه میببینیم سینما چگونه با نقل داستان آدمهای موفق و ثابتقدم، الهامبخش دیگر اذهان موفق و خلاق میشود و در مقالهای دیگر، به طور جداگانه، با هم تعدادی از محبوبترین و تأثیرگذارترین فیلم های انگیزشی را مرور میکنیم.
در جست و جوی من قهرمان: وقتی سینما ما را تماشا میکند
تماشای فیلم، سکهایست که دو رو دارد. این فقط ما نیستیم که فیلم را میبینیم، فیلم هم ما را میبیند. هم در حین پخش و بیشتر از آن بعد از پایان فیلم.
چگونه؟ در هر فیلم لحظاتی هست که ما با قهرمان فیلم احساس همذاتپنداری میکنیم. بارها پیش آمده که با قهرمان فیلم عمیقاً احساس شباهت کردهایم و یاد خودمان افتادهایم.
این شباهت گاهی تا حدی بوده که شگفتزده شدهایم. این همان لحظهای است که سینما ما را نگاه میکند.
ما خودمان را در وجود قهرمان پیدا میکنیم و انگار سینما ما را به خودمان نشان میدهد. دنیای درونیمان را پیش چشمان ما آشکار میکند و گاهی حتی معذبمان میکند.
این تمام ماجرا نیست.
هر فیلم، یا اگر دقیقتر بگوییم هر فیلم خوب یا فیلمی که با آن ارتباط برقرار میکنیم، درست بعد از تمام شدن تازه در ذهن ما شروع میشود و کار اصلیاش را شروع میکند. ما فیلمی میبینیم و یک هفته بعد در موقعیتی خاص یاد آن فیلم میافتیم و شخصیتهای فیلم برایمان دست تکان میدهند. خودمان را با قهرمان داستان مقایسه میکنیم و از خلال درک شباهتها و تفاوتهایمان، خودمان را بهتر میشناسیم. و کیست که نداد، ذهن خلاق و ثروتمند و ایدهپرداز که میتواند ایدههای پولساز بیافریند قبل از هر چیز به خودشناسی رسیده است و نسبت خودش را با جهان اطرافش میشناسد.
اما اجازه دهید قدری بیشتر به اهمیت این موضوع که سینما ما را میبیند بپردازیم تا ببینیم چه کارهایی لازم است انجام دهیم تا درستتر فیلم انگیزشی ببینیم و بتوانیم از تماشای این گونه آثار برای رسیدن به اهدافمان و برای رسیدن به طرز فکری پولساز و ذهنی خلاق و ایدهپرداز که ایدههای پولساز میآفریند استفاده کنیم.
خودتان به خوتان خط بدهید
افراد موفق خودشان را هُل میدهند.
ما در عصری زندگی میکنیم که عصر سلطه رسانه است. تمام مردم، از پولدار و پولساز تا بیپولی که در جست و جوی ثروت است، در محاصره رسانهها هستند. ما هر روز در معرض بمباران اطلاعاتی هستیم. هر روز در معرض هزاران پیام و خط فکریای هستیم که میخواهند به ذهن ما جهت بدهند. در چنین فضایی بسیار مهم است که مراقب چیزی باشیم که میبینیم و میشنویم و متعاقباً آن هم ما را میبیند و میشنود.
یک ذهن ثروتمند که به پیشرفت عادت دارد، همواره در حال تمرین و مراقبت و مشاهده است. ذهن ثروتمند نگاه مستقلی به جهان دارد و خودش خط فکری خودش را به شکل آگاهانه تعیین میکند. اما این آگاهی چگونه به دست میآید؟
برای رسیدن به استقلال و آگاهی، در قدم اول، باید نیازهای خودمان را بشناسیم. همذاتپنداری ما با قهرمان فیلم، دقیقاً بر اساس نیاز ما شکل میگیرد. نیاز، انسانها را به یکدیگر نزدیک میکند.
فرآیند دریافت معنا و تفسیر، فرآیندی کامللاً شخصی است که بر اساس نیازها و باورهای ما شکل میگیرد. یعنی چه؟ یعنی این که مثلاً در فرهنگ ما رنگ سبز ساحتی مقدس دارد و ما را به یاد امامزادهها و اماکن متبرکه میاندازد.
در تعزیه لباس اولیاخوانان سبز است و لباس اشقیا قرمز. اما همین رنگ سبز ممکن است یکی از قبایل سرخپوستی ساکن آمازون را یاد حیوان سمی سبز رنگ و خطرناکی بیندازد و برای این مردم معنای خطر و هشدار داشته باشد. یا نزد مردمان کشوری اروپایی، معنایی کاملاً متضاد داشته باشد. هر کدام از این فرهنگها بر اساس نیازها و باورهایشان معنایی برای این رنگ قائل شدهاند.
بارها پیش آمده که وقتی فیلمی را دو بار، و به فاصلهای نسبتاً طولانی مثلاً یکی دو سال وقفه، دیدهایم بار دوم معنای کاملاً متفاوتی برایمان داشته. چرا که نیازهای ما با دو سال قبل فرق میکرده.
افراد موفق و پولساز (که اتفاقاً به خود پول زیاد فکر نمیکنند) والد درونی قدرتمندی دارند. آنها والد خوبی برای خودشان هستند چون از نیازهای خودشان با خبر هستند. مثل پدر و مادری که صدای گریه نوزادش را میشناسد و میداند کی بی خواب است و کی گرسنه.
آنهای نیازهای غریزی و نیازهای هدفمند و استراتژیک خودشان را میشناسند. افراد موفق که تفکری پولساز دارند، هماهنگی بسیار کارآمدی میان نیازهای غریزی و احساسی و نیازهای منطقی و عقلانی خود برقرار میکنند. آنها از غرایزشان الهام میگیرند و با تعقل به آن جهت میدهند و به ایدههای درخشان و ثروتساز و پولساز میرسند.
مل رابینز، نویسنده کتاب «از این که بگویید من خوبم دست بردارید!» و همین طور «قانون پنج ثانیه» در آثارش حقایق تکاندهندهای را مطرح میکند.
او در جایی میگوید:
هیچ کس شما را هُل نمیدهد. هیچ کس مجبورتان نمیکند تلویزیون را خاموش کنید. هیچکس از شما نمیخواهد بروید بیرون و تکانی به خودتان بدهید. مطلقاً هیچ کس.
او در ادامه بررسی میکند که اساس تصمیمگیریهای ما نه بر اساس اهداف منطقی و حسابشده بلکه بر اساس احساس ما در آن لحظه بخصوص شکل میگیرد و این احساسات است که برای ما تصمیم میگیرد. او توضیح میدهد که احساسات لحظهای ما ترجیح میدهد بیشتر تلویزیون ببیند و استراحت کند و این احساسات هیچگاه باعث نمیشود که به سراغ کارهایی برویم که انجامشان برای رسیدن به اهدافما، یعنی پول و ثروت و پولسازی و یا هر چیز دیگر، لازم است. او میگوید ما باید خودمان خودمان را هل بدهیم.
در عصر رسانه، اگر میخواهیم فردی پولساز و موفق و ایدهپرداز باشیم، مهم است که عنان زندگی و طرز فکرمان را به دست احساسات لحظهای نسپاریم و در میان محاصره پیامها و خطوط فکریای که هر روز از رسانهها میگیریم، خط خودمان را بسازیم. دانش رسانهای و انتخاب آگاهانه نقش بسیار مهمی در موفقیت ما دارد.
مکملهای تقویتی
در کنار دیدن فیلم های انگیزشی چه کارهای دیگری انجام دهیم تا به تفکر سازنده و طرز فکر پولساز برسیم؟
تماشای فیلم به تنهایی میتواند الهامبخش و برانگیزاننده باشد اما کافی نیست. برای بهرهبرداری بهتر از قدرت سینما لازم است کارهای دیگری هم انجام دهیم. در کنار فیلم دیدن باید مطالعه و تمرین هم انجام بدهیم تا نتیجه بگیریم.
ما ناخودآگاهمان را از طریق تماشای فیلم و همذاتپنداری بارور میکنیم و پس از آن باید با انجام کارهای تکمیلی از این آمادگی استفاده کنیم.
یکی از این تمرینها درست کردن لیستی از کارهایی است که از انجامشان به نوعی وحشت داریم و پشت گوششان میاندازیم. این مهم است که این لیست را هر روز یا هر هفته آماده کنید و آن را بنویسید. همین نوشتن فاصلهگذاریای ایجاد میکند که به شما کمک میکند از بند احساساتتان رها شوید و دست به عمل بزنید.
قهرمانان دراماتیک سینما، همیشه موجوداتی عملگرا هستند. آنها دست به عمل میزنند و چالش شروع میشود و همین است که فیلم را میسازد. از این ویژگی الهام بگیرید و سعی کنید هر روز عملگراتر شوید.
تمرین بعدی این است که دست از خودسانسوری بردارید و درباره ایدههایتان حرف بزنید. سینما به شما این امکان را میدهد تا جهان انسانهای دیگر را ببینید و بفهمید که تنها نیستید. سینما روی نگاه شما تأثیر میگذارد و باعث میشود طور دیگری قضاوت کنید. وقتی درباره دیگران منصف باشید، خودتان را هم کمتر سانسور میکنید.
برای گام گذاشتن در راه موفقیت و پولسازی باید شرایط ذهنی لازم را برای خودتان آماده کنید. «افراد موفق و پولساز منتظر کسی نمیمانند. آنها راه هل دادن خودشان را بلدند.»
منابع
مقالات خواندنی
- چطور بهطور همزمان ثروتمند شدن و موفقیت مالی در زندگی کارمندی تجربه کنیم؟
- کسبوکار موفق، از خود شما شروع میشود!
- راه هایی برای رسیدن به موفقیت (انگیزشی)
- بهبودی بعد از یک شکست: توصیههایی برای سربلند کردن پس از فرو افتادن
- پس از رسیدن به موفقیت مالی چه می شود؟
- ۲۰ راهی که کارآفرینان به کمک آن میتوانند بلافاصله سلامت خود را بهبود بخشند
- راهنمای کارآفرین شدن و هفت مرحله مهم برای موفقیت در این مسیر