در هنگام راه اندازی یک کسب و کار (استارت آپ) یا هر کسب و کاری با منابع محدود به تنها چیزی که نیاز ندارید افرادی است که زمان و وقت زیادی را صرف می کنند اما به نظر نمی رسد که هرگز راه به جایی ببرند. کارآفرینان موفق هرگز نباید جست و جوی خود را برای یافتن راهکارهایی برای بهبود و افزایش بهره وری خود و همچنین میزان بازده و تحرک تیم متوقف سازند. در این نوشتار با ۷ روش برای بالا بردن بازده کسب و کار تان آشنا خواهید شد.
ضرورت این تمرکز ممکن است برای شما آشکار باشد اما من هنوز شکایات بسیاری از کارآفرینان و کارکنان در خصوص میزان ساعات کاری و دستمزد کم آنها در قبال این ساعات کاری می شنوم. در واقع اکثر شرکت های کوچک هنوز هم به بسیاری از کارکنان کلیدی خود طبق ساعت و بدون در نظر گرفتن خروجی و بازده آنها حقوق می دهند.
به نظر می رسد که آنها این اصطلاح قدیمی «هر چقدر پول بدهی همانقدر آش می خوری» – ساعات کاری، نه نتیجه – را نادیده می گیرند. ولی باید فرمول پول درآوردن را یاد گرفت. در ادامه ویدیویی درباره مسیر کارآفرینی برای شما آماده کردیم. برای دیدن ویدیو ها و مطالب دیگر به پیج اینستاگرام خودساخته و یا کانال تلگرامی خودساخته مراجعه فرمایید.
بازدهی کسب و کار چیست؟
بازدهی کسب و کار به میزان سود و عملکردی اشاره دارد که یک سازمان یا شرکت در طول زمان به دست میآورد. این مفهوم به عنوان یک معیار مهم در ارزیابی عملکرد و موفقیت یک کسب و کار استفاده میشود.
بازدهی کسب و کار میتواند به صورت مختلف اندازه گیری شود، اما معمولاً به صورت درصدی از سرمایه گذاری یا سود ناخالص محاسبه میشود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت در سال یک سود ناخالص ۱۰۰،۰۰۰ دلار داشته باشد و سرمایه گذاری کلی آن در سال ۱۰۰۰،۰۰۰ دلار بوده باشد، بازدهی کسب و کار آن برابر با ۱۰۰،۰۰۰ دلار / ۱۰۰۰،۰۰۰ دلار = ۱۰٪ خواهد بود.
بازدهی کسب و کار میتواند به عنوان یک معیار برای ارزیابی عملکرد یک شرکت در مقایسه با سالهای قبل، شرکتهای رقیب یا صنعت مورد نظر استفاده شود. افزایش بازدهی کسب و کار معمولاً نشان دهنده بهبود عملکرد و مدیریت کسب و کار است.
به طور کلی، بازدهی کسب و کار تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند استراتژیهای مدیریتی، کیفیت محصولات و خدمات، بهرهوری در محیط کار، هزینهها و مدیریت مالی قرار میگیرد. برای بهبود بازدهی کسب و کار، شرکتها ممکن است اقداماتی مانند بهبود فرآیندها، کاهش هزینهها، افزایش فروش و بازاریابی مؤثر را انجام دهند.
افزایش بازدهی کسب و کار چه مزایایی دارد؟
افزایش بازدهی کسب و کار دارای بسیاری از مزایا است. در ادامه، چندین مزیت اصلی افزایش بازدهی کسب و کار را بررسی خواهم کرد:
1. سودآوری بیشتر: با افزایش بازدهی کسب و کار، سودآوری شرکت افزایش مییابد. این به معنای بیشترین بهرهبرداری از منابع و فعالیتهای شرکت است و میتواند به رشد و توسعه بیشتر کسب و کار کمک کند.
2. رقابتپذیری بالاتر: بازدهی بالا به شرکت امکان میدهد تا در مقابل رقبا رقابتپذیر تر باشد. با بهبود عملکرد و کیفیت محصولات و خدمات، شرکت میتواند بازار را به خود جذب کند و سهم بازار خود را افزایش دهد.چطور با تحلیل رقبا درآمد خود را دو برابر کنیم؟ پاسخ این سوال را در صوت زیر با هم گوش میکنیم.
3. جذب سرمایهگذاری: شرکتهایی که بازدهی بالایی دارند، جذابیت بیشتری برای سرمایهگذاران دارند. سرمایهگذاران علاقهمند به سرمایهگذاری در شرکتهایی هستند که قادر به تولید سود قابل توجهی هستند و افزایش بازدهی کسب و کار میتواند این اعتماد را ایجاد کند.
4. بهبود شرایط کارکنان: بازدهی بالا به شرکت امکان میدهد تا منابع بیشتری را برای بهبود شرایط کارکنان و ارتقای آنها اختصاص دهد. این میتواند به افزایش رضایتمندی کارکنان، حفظ استعدادهای با استعداد و افزایش بهرهوری کمک کند.
5. ارزش بیشتر برای سهامداران: با افزایش بازدهی کسب و کار، ارزش سهام شرکت نیز افزایش مییابد. این به معنای بهبود بازده سرمایهگذاری سهامداران است و میتواند سهامداران را به شرکت متعهدتر کند.
به طور کلی، افزایش بازدهی کسب و کار میتواند به رشد و پیشرفت شرکت کمک کند و مزایای متعددی را برای شرکت، کارکنان و سهامداران به همراه داشته باشد.
سرفصل های بازدهی کسب و کار
بازده کسب و کار یکی از عوامل مهم برای اندازهگیری عملکرد و موفقیت یک شرکت است. بازده کسب و کار میتواند به چند سرفصل عمده تقسیم شود که شامل موارد زیر است:
بازده مالی
این بخش مرتبط با میزان سودآوری و عملکرد مالی شرکت است. عیارهای بازده مالی شامل سود ناخالص، سود خالص، بازده سرمایه گذاری، نسبت های مالی مختلف مانند عایدی سرمایه گذاران، نسبت سود به فروش و نسبت سود به داراییهای شرکت میشود.
بازده مالی یک کسب و کار به میزان سود و عملکرد مالی اشاره دارد که شرکت در طول یک دوره زمانی خاص (معمولاً یک سال) به دست میآورد. این مفهوم به عنوان یک معیار اصلی در ارزیابی عملکرد مالی یک کسب و کار استفاده میشود.
این مورد نشان میدهد که یک کسب و کار چقدر موفق بوده است در تولید سود و بهرهبرداری از تامین منابع مالی خود. این معیار میتواند به عنوان یک ابزار برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت در مقایسه با سالهای قبل، شرکتهای رقیب یا صنعت مورد نظر استفاده شود.
بازده مالی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار میگیرد، از جمله فروش و درآمد، هزینهها، مدیریت مالی، سرمایه گذاری، بهرهوری و مدیریت ریسک. برای بهبود بازده مالی، شرکتها ممکن است اقداماتی مانند بهبود فرآیندها، کاهش هزینهها، افزایش فروش و بهبود مدیریت مالی را انجام دهند.
بررسی بازده مالی مهم است زیرا نشان میدهد که یک کسب و کار به چه میزان سودآور است و در چه میزان موفقیتآمیز در استفاده از منابع مالی خود عمل کرده است. این معیار به مدیران و سرمایهگذاران کمک میکند تا عملکرد مالی شرکت را ارزیابی کنند و تصمیمگیریهای مالی را براساس آن انجام دهند.
بازده عملیاتی
این بخش درباره عملکرد عملیاتی شرکت است. میزان بهرهوری کارگری، کارایی فرایندها، بهینه سازی هزینهها و مدیریت موجودی میتوانند به عنوان عیارهای بازده عملیاتی بررسی شوند.
بازده عملیاتی یا عملکرد عملیاتی، به میزان بهرهوری و کارایی عملیاتی یک کسب و کار اشاره دارد. این در واقع نشان دهنده این است که یک سازمان چقدر بازدهی در جریان انجام فعالیتهای روزمره خود دارد و به چه میزان منابع و هزینههای خود را به طور بهینه استفاده میکند.
برخی از عیارهای بازده عملیاتی عبارتند از:
1. بهرهوری کارگری: این عیار به نشان میدهد که چقدر سازمان توانایی بهرهبرداری بهینه از نیروی کار خود را دارد. میتوان این معیار را با محاسبه نسبت میان خروجی تولید یا خدمات و تعداد ساعات کاری کارگران محاسبه کرد.
2. کارایی فرایندها: عملکرد فرایندهای سازمان نیز نقش مهمی در بازده عملیاتی دارد. این عیار میزان کارآیی و کیفیت اجرای فرایندهای سازمان را سنجیده و معیارهایی مانند زمان طولانی شده انجام یک فرایند، هزینههای اضافی و خطاها را مورد بررسی قرار میدهد.
3. بهینه سازی هزینهها: مدیریت هزینههای عملیاتی و بهینه سازی آنها نقش مهمی در بهبود بازده عملیاتی دارد. این شامل کاهش مصرف انرژی، کاهش هدررفت مواد، بهینه سازی لاگرد و تجهیزات و بهینه سازی سیستم های تامین و توزیع است.
4. مدیریت موجودی: بهینه سازی مدیریت موجودی کالاها و مواد، یک جنبه مهم از بازده عملیاتی است. درست مدیریت موجودی به سازمان کمک میکند تامین کالاها در زمان مناسب، کنترل هزینهها و کاهش موجودی ناپایدار را داشته باشد.
بررسی و بهبود بازده عملیاتی در یک سازمان میتواند منجر به افزایش سودآوری، بهبود کیفیت، کاهش هزینهها و ایجاد رقابتپذیری بیشتر در بازار شود. این امر به طور کلی میتواند برای بن شرکتها جهت دستیابی به موفقیت بلندمدت اساسی باشد.
بازده بازار
بازده بازار به میزان موفقیت یک کسب و کار در رقابت و دستیابی به اهداف در بازار اشاره دارد. این عیار میتواند نشان دهنده قدرت رقابتی کسب و کار، رضایت مشتریان، روند رشد فروش و دستیابی به اهداف بازاریابی باشد.
برخی از معیارهای بازده بازار عبارتند از:
1. سهم بازار: بازده بازار شامل کسب و کار در قبال سایر رقبا و درصدی از بازار که تحت کنترل خود قرار دارد است. افزایش سهم بازار ممکن است به معنای جلب مشتریان جدید، حفظ بازار موجود و حتی کنترل و افزایش نفوذ در بازار باشد.
2. رضایت مشتریان: رضایت مشتریان از محصولات و خدماتی که یک کسب و کار ارائه میدهد، عاملی کلیدی برای بازده بازار است. سطح بالای رضایت مشتریان به معنای حفظ مشتریان فعلی، جذب مشتریان جدید و افزایش اقتباس از مشتریان است.
3. رشد فروش: روند رشد فروش یک کسب و کار نیز میتواند شاخص دیگری برای بازده بازار باشد. رشد فروش به معنای افزایش درآمدهای فروش، حجم فروش و تعداد مشتریان است. این معیار نشانگر استقلال و رقابت پذیری پیشروی کسب و کار در بازار است.
4. تحقق اهداف بازاریابی: بازده بازار میتواند قابل اندازهگیری باشد مفید با بررسی اهداف بازاریابی. برخی از اهداف بازاریابی شامل راهاندازی محصول جدید، جذب مشتریان هدف، افزایش شناخت برند و یا تقویت رابطه با مشتریان است.
با توجه به بازده بازار، کسب و کار میتواند بهبود عملکرد خود را در بازار تشخیص داده و استراتژیها و نقاط قوت خود را در جهت تحقق موفقیت بیشتر تنظیم کند. توجه به نیازها و تغییرات بازار، ساختن ارتباط قوی و پایدار با مشتریان و رقابت در بازاریابی بهبود بازده بازار را تسهیل میکنند.
بازده استراتژیک
در این بخش، عملکرد شرکت در اجرای استراتژیها و دستیابی به اهداف بلندمدت بررسی میشود. میتوان عیارهایی مانند درصد تحقق اهداف استراتژیک، تجدیدنظر در استراتژی و نسبت بین هدفهای راهبردی و دستاوردهای واقعی را مورد ارزیابی قرار داد.
بازده استراتژیک به میزان موفقیت کسب و کار در دستیابی به اهداف بلندمدت و داشتن رویکرد استراتژیک در رقابت با سایر کسب و کارها و فرصتها در بازار اشاره دارد. این عیار میتعند نشان دهنده توانایی یک کسب و کار در ساخت یک برنامه جامع و موثر برای رشد و پایداری در دراویر بلند مدت باشد.
برخی از معیارهای بازده استراتژیک عبارتند از:
1. دستیابی به اهداف استراتژیک: بازده استراتژیک به میزان تحقق اهداف استراتژیک کسب و کار اشاره دارد. معیارهای استراتژیک میتواند شامل رشد درآمد، سهم بازار، بهبود عملکرد مالی، افزایش دسترسی به بازارهای جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید باشد.
2. نوآوری و تحول: نوآوری در فرایندها، محصولات و خدمات یک کسب و کدار میتواند بازده استراتژیک را بهبود دهد. تحول و تطور مداوم در سازمان، بهبود رقابتپذیری در بازار و انطباق با تغییرات صنعت و محیط کسب و کار را بهبود میبخشد.
3. میزان سرمایهگذاری: بازده استراتژیک میتواند با توجه به میزان سرمایهگذاری موثر کارکرد اشاره دارد. میزان سرمایهگذاری در تحقق استراتژیها و پروژههای استراتژیک، تکنولوژیهای نوین، توسعه انسانی و ساختار سازمانی مناسب، بر بازده استراتژیک تأثیرگذار است.
4. رضایت سرمایهگذاران: رضایت سرمایهگذاران و سهامداران از بازده سرمایه گذاری در کسب و کار نیز یک اندیکاتور استراتژیک است. بهرهوری سرمایه و ارزش افزودها لزم برای بازده استراتژیک است.
توجه به استراتژیها و اهداف بلندمدت، قدرت و پایداری در بازار، مدیریت منابع و نوآوری، و همچنین تحقق بازده استراتژیک در حوزههای مختلف، در بهبود عملکرد استراتژیک یک کسب و کدار نقش مهمی ایفا میکنند.
اهمیت توجه به این سرفصلها میتواند شرکتها را در بهبود عملکرد و تداوم کسب و کارشان کمک کند. اما لازم به ذکر است که هر صنعت و شرکتی ممکن است در اندازهگیری بازده کسب و کار از عیارها و معیارهای متفاوتی استفاده کند، بسته به خصوصیات و هدفهای موردنظر خود.
بر اساس سال ها تجربه خود، هم به عنوان کارمند و هم به عنوان مدیر اجرایی، در اینجا توصیه های کلیدی خود برای افزایش تحرک و بهره وری و بازده کسب و کار را ارائه می دهم:
۱- پیاده سازی معیارهای کسب و کار و ایجاد انگیزه برای رسیدن به نتایج
تمام اعضای گروه چه افراد با حقوق ثابت و چه افرادی که به صورت ساعتی فعالیت می کنند اگر درک کنند و بدانند که بر چه اساسی سنجش می شوند و تاثیر مثبت نتایج را احساس کنند فورا پیام را دریافت خواهند کرد. لازم نیست که همه ابزارهای تشویقی پول نقد باشد. در واقع مطالعات جدید نشان می دهند که از به رسمیت شناخته شدن و تشویق غیرنقدی نتایج بیشتری به دست می آید.
۲- تشویق هر فرد به اینکه عمل کند و تاثیرگذار باشد نه اینکه تحت تاثیر قرار گیرد و واکنش نشان دهد
به بیان ساده این مطلب به این معناست که به هر فرد باید آموزش داد و او را تشویق کرد که آیتم های مهم را اولویت بندی و بر آنها تمرکز کند و به طور فعالانه ابتدا به آنها رسیدگی کند. نباید تحت تاثیر «بحران لحظه ای» قرار گیرد که ممکن است با کمی تلاش اولیه رفع شود. هرگز زمان کافی برای انجام همه کارها وجود ندارد.
۳- اصل «پارتو» را توصیه و تمرین کنید
این اصل که به قانون ۲۰/۸۰ نیز معروف است بیان می کند که در بسیاری از محیط ها ۸۰ درصد نتایج از ۲۰ درصد فعالیت ها و اقدامات حاصل می شوند. در اکثر کسب و کارها ۸۰ درصد درآمد از ۲۰ درصد مشتریان به دست می آید. کمال یک هدف قابل مدیریت و دست یافتنی در توسعه محصول، فروش یا حمایت مشتری نیست.
۴- بهترین ابزارها و فناوری را به کار ببرید
من هنوز هم اعضای تیم هایی را مشاهده می کنم که برای بودجه ها و صورت های مالی به جای صفحات گسترده یا دیگر ابزار مدرن از ماشین حساب و کاغذ استفاده می کنند. مسئولیت شما به عنوان یک کارآفرین یا مدیر اجرایی این است که آموزش و ابزار را فراهم آورید تا کار به طور سودمندی انجام شود. بازده کسب و کار شما به آن وابسته است.
۵- فرهنگ، سبک زندگی و کسب و کار در کنار زندگی خانوادگی متعادل را ترویج دهید
۲۰ ساعت کار در روز به طور منظم برای حرکات بلندمدت یا بازده کسب و کار سودمند نیست. به عنوان یک کارآفرین شما با اعمال و اقدامات و خواسته های خود این مدل را برای اعضای تیم تعیین می کنید. آنها را به اختصاص دادن زمانی برای بودن در کنار خانواده، تفریح، تعطیلات و فعالیت های خارج از محل کار تشویق کنید.
۶- ارتباطات بیشتر و انزوای کمتر را ترویج دهید
برخلاف باور عمومی، مدیران اجرایی و اعضای تیمی که در دفاتر خود پنهان می شوند بهره وری کسب و کار را بهینه سازی نمی کنند. بیشتر شرکت ها در حال حذف دفاتر خصوصی و فراهم آوردن فضاهای کاری هستند که در آنها همه به طور طبیعی با هم در تعامل هستند، از یکدیگر یاد می گیرند و به عنوان یک تیم و به صورت تیمی کار می کنند.
۷- موفقیت های مهم و کلیدی را جشن بگیرید حتی اگر کوچک باشند
کارآفرینان هرگز نباید هیچ فرصتی برای برجسته کردن نتایج و نقاط عطف به دست آمده برای کل گروه را از دست بدهند و از این طریق باید نشان دهند که تمرکز واقعی روی ساعت کاری نیست. خودتان را خسته نکنید [تمام انرژی خود را مصرف نکنید] و اجازه ندهید که کارکنان تان احساس کنند که کار، یک پیشروی اجباری بی پایان است.
ارتباط مشخصی میان این واقعیت وجود دارد که گوگل از سوی فورچون در سال ۲۰۱۵ به عنوان یکی از بهترین شرکت ها در زمینه کاری رتبه بندی شده است. گوگل تمرکز مداومی بر بازده ایجاد کرده است که در آن به جای کار بیشتر و لذت و بازده کمتر، کار دقیق تر و هوشمندانه تر با بازده و لذت بیشتر صورت می گیرد.این به شما کمک می کند که کسب و کار جدید خود را به عنوان یک وسیله نقلیه با عملکرد بالا در نظر بگیرید که قبل از رسیدن به موفقیت، مسیر مسابقه سخت و بلندی را در پیش دارد. بنابراین نه فقط در ابتدا بلکه در هر پیچ و مانعی در طول مسیر به حرکت و بازده توجه زیاد و دقیقی دارد. در دور اول لاستیک ها و موتور را از بین نبرید. نگه داشتن کورکورانه پدال بهترین راه برنده شدن در مسابقه کسب و کار شما نیست.
8- ریسک های خود را مدیریت کنید
بزده استراتژیک به میزان موفقیت کسب و کار در دستیابی به اهداف بلندمدت و داشتن رویکرد استراتژیک در رقابت با سایر کسب و کارها و فرصتها در بازار اشاره دارد. این عیار میتعند نشان دهنده توانایی یک کسب و کار در ساخت یک برنامه جامع و موثر برای رشد و پایداری در دراویر بلند مدت باشد.
برخی از معیارهای بازده استراتژیک عبارتند از:
1. دستیابی به اهداف استراتژیک: بازده استراتژیک به میزان تحقق اهداف استراتژیک رشد کسب و کار اشاره دارد. معیارهای استراتژیک میتواند شامل رشد درآمد، سهم بازار، بهبود عملکرد مالی، افزایش دسترسی به بازارهای جدید و توسعه محصولات و خدمات جدید باشد.
2. نوآوری و تحول: نوآوری در فرایندها، محصولات و خدمات یک کسب و کدار میتواند بازده استراتژیک را بهبود دهد. تحول و تطور مداوم در سازمان، بهبود رقابتپذیری در بازار و انطباق با تغییرات صنعت و محیط کسب و کار را بهبود میبخشد.
3. میزان سرمایهگذاری: بازده استراتژیک میتواند با توجه به میزان سرمایهگذاری موثر کارکرد اشاره دارد. میزان سرمایهگذاری در تحقق استراتژیها و پروژههای استراتژیک، تکنولوژیهای نوین، توسعه انسانی و ساختار سازمانی مناسب، بر بازده استراتژیک تأثیرگذار است.
4. رضایت سرمایهگذاران: رضایت سرمایهگذاران و سهامداران از بازده سرمایه گذاری در کسب و کار نیز یک اندیکاتور استراتژیک است. بهرهوری سرمایه و ارزش افزودها لزم برای بازده استراتژیک است.
توجه به استراتژیها و اهداف بلندمدت، قدرت و پایداری در بازار، مدیریت منابع و نوآوری، و همچنین تحقق بازده استراتژیک در حوزههای مختلف، در بهبود عملکرد استراتژیک یک کسب و کدار نقش مهمی ایفا میکنند.
9- کیفیت محصولات و خدمات خود را افزایش دهید
ارتقای کیفیت محصولات و خدمات یکی از عوامل کلیدی برای موفقیت و رشد یک کسب و کار است. کیفیت محصولات و خدمات به مجموعهای از ویژگیها و خصوصیاتی اشاره دارد که مشتریان انتظار دارند و از آنها انتظار دارند. ارتقای کیفیت محصولات و خدمات میتواند به شرکت در دستیابی به مزایای زیر کمک کند:
1. رضایت مشتری: با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا، شرکت میتواند رضایت مشتریان را افزایش دهد. این امر میتواند منجر به افزایش وفاداری مشتریان، تکرار خرید و افزایش درآمد شرکت شود.
2. رقابتپذیری: با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا، شرکت میتواند در مقابل رقبا رقابتپذیر تر باشد. با بهبود عملکرد و کیفیت محصولات و خدمات، شرکت میتواند جذابیت بیشتری برای مشتریان خود ایجاد کند و بازاریابی بهتری داشته باشد.
3. افزایش اعتماد مشتریان: با ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا، شرکت میتواند اعتماد مشتریان را به خود جلب کند. اعتماد مشتریان میتواند منجر به افزایش فروش و رشد کسب و کار شود.
4. کاهش هزینهها: ارتقای کیفیت محصولات و خدمات میتواند منجر به کاهش هزینههای مرتبط با خطاها، بازخوانیها و خدمات پس از فروش شود. با کاهش هزینهها، شرکت میتواند سودآوری خود را افزایش دهد.
برای ارتقای کیفیت محصولات و خدمات، شرکتها میتوانند از روشهای مختلفی استفاده کنند، از جمله:
- ایجاد فرآیندهای کنترل کیفیت: شرکتها میتوانند فرآیندهای کنترل کیفیت را در تمام مراحل تولید و ارائه محصولات و خدمات خود پیاده کنند. این فرآیندها شامل بررسی و تست محصولات، ارزیابی عملکرد کارکنان و ارائه بازخورد به منظور بهبود مستمر هستند.
- آموزش و توسعه کارکنان: شرکتها میتوانند به کارکنان خود آموزشهای لازم را در زمینه کیفیت ارائه دهند و آنها را برای بهبود مستمر و ارتقای کیفیت آماده کنند.
- بازخورد مشتریان: شرکتها میتوانند از بازخورد مشتریان استفاده کنند تا نیازها و انتظارات آنها را درک کنند و بر اساس آنها بهبودهای لازم را در محصولات و خدمات خود اعمال کنند.
- استفاده از استانداردها و گواهینامههای کیفیت: شرکتها میتوانند از استانداردها و گواهینامههای کیفیت مانند ISO 9001 استفاده کنند تا فرآیندهای کیفیت خود را بهبود دهند و اعتماد مشتریان را جلب کنند.
به طور کلی، ارتقای کیفیت محصولات و خدمات میتواند به شرکت در دستیابی به رضایت مشتریان، رقابتپذیری بیشتر و رشد پایدار کمک کند.
سخن پایانی:
اینجا توصیه های کلیدی خود برای افزایش راندمان کاری و تحرک و بهره وری و بازده کسب و کار را ارائه می دهم مسئولیت شما به عنوان یک کارآفرین یا مدیر اجرایی این است که آموزش و ابزار را فراهم آورید تا کار به طور سودمندی انجام شود بازده کسب و کار شما به آن وابسته است به عنوان یک کارآفرین شما با اعمال و اقدامات و خواسته های خود این مدل را برای اعضای تیم تعیین می کنید.آنها را به اختصاص دادن زمانی برای بودن در کنار خانواده، تفریح، تعطیلات و فعالیت های خارج از محل کار تشویق کنید برخلاف باور عمومی، مدیران اجرایی و اعضای تیمی ویژگی های تیم کاری موفق که در دفاتر خود پنهان می شوند بهره وری کسب و کار را بهینه سازی نمی کنند.خودتان را خسته نکنید [تمام انرژی خود را مصرف نکنید] و اجازه ندهید که کارکنان تان احساس کنند که کار، یک پیشروی اجباری بی پایان است.
پاسخ بعضی از سوالات شما در مورد کارآفرینی:
سوال متداول
-
چه راهکارهایی میتواند به افزایش بازده کسب و کار کمک کند؟
راهکارهایی مانند بهبود فرایندها، افزایش رقابتپذیری، استفاده از تکنولوژی مدرن، بهبود کیفیت محصولات و خدمات، ارتقای نیروی انسانی و بهبود رابطه با مشتریان میتواند به افزایش بازده کسب و کار کمک کند.
-
آیا استفاده از تکنولوژی میتواند بهبود بازده کسب و کار را فراهم کند؟
بله، استفاده از تکنولوژی میتواند فرایندهای کسب و کار را بهینه کند، بهبود کارایی و اثربخشی را فراهم کند و همچنین ارتباط با مشتریان را بهبود ببخشد که تماماً منجر به افزایش بازده کسب و کار میشود.
-
چگونه فرایندهای کسب و کار را بهبود بخشیم؟
بهبود فرایندهای کسب و کار میتواند از طریق تحلیل فرایند، شناسایی نقاط ضعف و بهبود آنها، استفاده از استانداردها و روشهای بهینهسازی فرایند به عنوان راهکارهای اصلی مدیریتی انجام شود.